خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی ایگو + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب می‌شود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.

قسمت ۴۰ سریال ترکی ایگو
قسمت ۴۰ سریال ترکی ایگو

قسمت ۴۰ سریال ترکی ایگو

الیف پیش برهان رفته و بهش میگه با ارهان حرف زدم فردا میریم برهان خوشحال میشه که الیف بهش هتل هارو نشون میده. صمد پیش ارهان رفته و ارهان باهاش درد و دل میکنه و میگه چرا هرکاری میکنم انگار اشتباه کردم! سپس میگه اگه من اون روز اصلا به آنتالیا نمیرفتم این اتفاق ها نمیوفتاد! صمد میگه آهان پس با سیبل دعوات شده آره؟ این دعواها بین هر زن و شوهری هست و سعی میکنه آرومش کنه و به گذشت فکر نکنه به جاش برای آینده اش برنامه بریزه. سیبل با ملیس قرار گذاشته و باهاش درد و دل میکنه و میگه انگاری جای من و الیف جا به جا شده اگه وارد زندگیشون نمیشدم شاید اونا ازدواج کرده بودن تا الان و بچه ام داشتن ملیس میگه به گذشته فکر نکن اگه تو هم وارد زندگی ارهان نمیشدی شاید ازدواج نمیکردن شاید بازم بچه اش سقط میشد! خودتو اذیت نکن به این چیزا فکر نکن. صنم پیش ثمر میره و بهش پرونده ای میده تا پیش تیمور ببره اما ثمر میگه میشه یه نفر دیگه ببره؟ صنم ازش میپرسه چیشده؟ ثمر واسش تعریف میکنه که باهم میرن پیش بگوم و رحیم و اونجا صنم با ثمر ماجرارو برای بگوم میگه که او جا میخوره و بعد از کمی فکر کردن میگه اتفاقا موقع شام خوردن هم مدام گوشیش زنگ میخورد میدونین چیکار کرد؟ مثل تونجای گوشیشو برعکس کرد.

سپس بگوم به ثمر میگه تو چرا سراپ پایین انداختی؟ اون بی شخصیت باید سرشو پایین بندازه! ظفر پیش آردا رفته که او میپرسه اینجا چیکار میکنی؟ ظفر ازش میخواد باهمدیگه جایی برن آزدا قبول میکنه. شب همگی سر میز شام تو خونه شوکران هستن که شوکران از سیبل و ارهان میپرسه کی پس ما نوه مونو بغل میکنیم؟ انها سکوت میکنن که شوکران از رویای اینکه بچه سیبلو به آغوش بکشه حرف میرنه. طاهر پیشنهاد میده فردا صبحانه همگی با هم برن بیرون که ارهان میگه من نمیتونم اطهرمان سیبل سر میز به همه میگه که آره ارهان قراره با بابا برهانش و الیف بره مسافرت اونا کا میخورن که ارهان میگه به خاطر بابا برهانه بعد از اینکه برگردم همه چیز تموم میشه دیگه چیزی واسه نگرانی نیست. بعد از شام طاهر با ارهان حرف میزنه و میگه اگه کوچکترین حسی بکنم که داری از اسم کوکسال استفاده میکنی یا از ثروت دخترم سوء استفاده میکنی با من طرفی! ارهان میگه نیازی به گفتن نبود من واسه موقعیت و اعتبار کوکسال ها با سیبل ازدواج نکردم واسه عشقم بود! دیگه بهتره بریم، کم کم با سیبل باید بریم دیگه خونه مون.

الیف تو خونه پیش برهان نشسته که برهان بهش میگه کی عقد میکنین؟ زیاد کشش ندین دیگه زودتر بچه دار بشین سری بعدی با بچه هاتون بریم مسافرت و میخنده که الیف به بهونه بستن چمدان ها به اتاقش میره و جلوی گریه کردنشو میگیره. ظفر با آردا به جای دنجی رفتن و اونجا آردا میگه من نمیفهمم تورو چجوری انقدر تغییر کردی؟ واسه اینکه پدرت ناتنی بوده انقدر بهم ریختی؟ ظفر باهاش درد و دل میکنه. فردای آن روز تونجای پیش سیبل میره و او میپرسه چیشده؟ تونجای میگه از وقتی این بازی شروع شده الیف کلا تغییر کرده انگار نمیشناسمش دیگه! سپس وضع خودشو با ارهان میپرسه که اونم میگه ما هم همش جنگ و دعوا داریم تا میایم یخورده بخندیم سر و کله الیف پیدا میشه! تونجای با کلافگی میگه پاشو باید بریم سیبل میگه کجا؟ او میگه هتلی که اونا رفتن من میدونم کجا رفتن میریم اونجا…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی ایگو EGO + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا