خلاصه داستان قسمت ۶۱ُ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۶۱ سریال ترکی رامو
قسمت ۶۱ سریال ترکی رامو

قسمت ۶۱ سریال ترکی رامو

دکتر مدام با حسن حرف میزنه و میگه پلیس اومد چی بهش میگی؟ حسن میگه که همه ی خانوادمو از دست دادم! دکتر میپرسه باعثش کی بود؟ حسن میگه جهانگیر! دکتر میگه نگفتم کی کرد؟ گفتم باعثش کی بود؟ دکتر بعد از کمی حرف زدن با حسن تو سرش میکنه که رامو را مقصر بدونه. سیبل هرچی با فیدان تماس میگیره جوابی نمیگیره که واسش پیام میفرسته و میگه از دیروز نه به شما نه به رامو دسترسی ندارم نگران شدم توروخدا حالتون خوب باشه، سریع بهم خبر بدین از خودتون. سر میز صبحانه نهیر به همشون میگه که از پزشکی استعفا داده و میخواد با باباش دیگه کار کنه سیبل بهم میریزه ولی خودشو کنترل میکنه. یاقوز به سیبل پیام میده اگه میخوای بفهمی چه بلایی سر رامو اومده بیا اینجا سیبل به سرعت میره داخل. رامو وقتی به هوش میاد تو یه اتاقی هست که خاطر میشه و میخواد بره که خدمه هتل میاد و او را هاکان خطاب میکنه و میگه سرویس صبحانه آوردم براتون چند دقیقه دیگه یه مهمون دارین اونم میاد. رامو کارد صبحانه را برمیداره و با اومدن اون فرد گردنشو میگیره و تهدیدش میکنه که کیه و اینجا چخبره آنها باهم کمی درگیر میشن و رامو میخواد بره که تو راهرو دوباره گیرش میندازن و با بیهوش کردنش به داخل اتاق میبرنش.

وقتی به هوش میاد اون مرد به رامو میگه چند دقیقه دیگه یه دادستان میاد و تو میری اونجا چون فکر میکنن تنها شاهد پرونده ای که داره حل میکنه تویی تو سرویس بهداشتی زیر سنگ اسلحه گذاشتیم اونو برمیداری و میری میکشیش رامو پوزخند میزنه و قبول نمیکنه اما وقتی تلویزیونو اونا روشن میکنن مادرش با فاتوشو میبینه که تو یه اتاق دیگه هستن رامو میگه اونا اینجا چیکار میکنن؟ بقیه کجان؟ اون مرد میگه جواب بقیه سوالاتت میمونه بعد از اتمام کار. یه نفر پیش حسن میره و خودشو پلیس معرفی میکنه حسن هم باور میکنه در حالیکه آدم جهانگیره. سیبل میره سر قرار با یاقوز و به طرفش اسلحه میگیره و میگه رامو کجاست؟ یاقوز میگه باید یه چیزیو ببینی تو گوشیم و عکس های خط خورده خانواده رامو را بهش نشون میده و میگه من میتونم به خانواده اش کمک کنم تو تونستی با فیدان حرف بزنی؟ جواب منو نمیده! سیبل با ترس میگه پس تو هم نتونستی از دیروز باهاش حرف بزنی! این یه معنی میده فقط! جفتشون میترسن که یاقوز ازش میپرسه باید از جهانگیر بفهمی ماجرارو شاید همه شون نمرده باشن!

افرادی میان دنبال رامو تا ببرنش پیش دادستان. او وقتی پیشش میره بهش میگه من اونی نیستم که میخوای سپس بهش میگه ۵ دقیقه بیرون نرو فکر کنن تورو کشتم بعد باهمدیگه میفهمیم اونا کین سپس از پنجره میره به آشپزخانه و از طریق سفارش همبرگر واسه دخترش و تعقیب خدمه هتل میفهمه که اونا تو طبقه پنجم هستن وقتی وارد میشه میبینه مادرش و فاتوش نیستن و همون مردی که تو اتاق بود اونجاست و بعد همان دادستان به اونجا میاد و رامو میگه اینجا چخبره؟ خانواده من کجان؟ اون مرد میگه من همون صرافم که دنبالش بوده میخواستم ببینم آدم بیگناهو میکشی یا نه تا تصمیم بگیرم بهت کمک کنم یا نه رامو به شدت عصبیه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا