خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۷۷ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۷۷ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۷۷ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۷۷ سریال ترکی شربت زغال اخته

نورسما شکلات‌ها را بین همه تعارف می‌کند پنیه یک شکلات قرمز رنگ را برمی‌دارد و از طعم عجیبش جا می‌خوره شعله با بی‌خیالی همیشگی‌اش میگه چیزی نیست مزه‌اش متفاوت به خاطر الکلیه که توش هست خانواده نورسما هاج و واج به همدیگه نگاه می‌کنند و سلماز نگاه خشمگینی به شعله می‌اندازد. امید میگه چیزی نیست درصد الکلش خیلی کمه اما نورسما میگه اندازش مهم نیست مهم اینه که حرامه. شعله به کتابخانه عبدالله خان می‌رود و از دیدن کتاب‌های نفیس در آنجا جا می‌خوره عبدالله خان که از حضور شعله خبر ندارد به اونجا میره شعله بهش میگه فکر می‌کردم تمام کتاب‌هاتون مذهبی باشه انجا متوجه می‌شود که عبدالله خان فردی روشنفکره و همدیگر را به خوبی درک می‌کنند. با پیشنهاد شعله نورسما با امید تنهایی بیرون میرن و خودش با فاتح و دوعا به کافه میره. امید نورسما را با خودش به کلوب شبانه‌ای می‌برد که هر شب به آنجا میره و گیتار می‌زنه دوستان امید با دیدن نورسما که محجبه است و به عنوان نامزد امید به اونجا اومده تعجب می‌کنند سپس آنها به سلامتی امید و نورسما نوشیدنی می‌خورند امید روی سن میره و برای نورسما آهنگی عاشقانه می‌خواند نورسما با اینکه عاشق امید است اما خودشو در اون مکان غریبه می‌دونه.

دوعا از فاتح متنفر شده به حدی که حتی از گرفتن دستش هم امتناع می‌کنه و مدام بهش تشر می‌زنه و با دعوا باهاش حرف می‌زنه شعله مدام بهش یادآوری می‌کنه که کنترل کنه خودشو و الان موقعش نیست. فردای آن روز که امید متوجه معذب بودن نورسما شده و استرس می‌گیرد که نکنه حرف‌های عبدالله خان درست از آب در بیاد و خوشبخت نشود به خاطر همین درباره این موضوع با نورسما صحبت می‌کند ازش می‌پرسه که پشیمون شده؟ نورسما میگه نه این چه حرفیه قول میدم که هیچ وقت این اتفاق نیفته نیلای برای بچه‌اش که هنوز به دنیا نیومده میره به مدرسه آذرخش تا برایش پارتی‌ بازی کنه و اسم اونو تو مدرسه بنویسه تا خیالش راحت بشه اما او را پیش یاقوز مدیر کل مدرسه می‌برند و بهش میگه که من نمی‌دونم آذرخش خانوم چه وعده وعیدی بهت داده اما اینجا پارتی بازی نداریم بچه‌ها با توجه به سابقه آموزشیشون و هوش و ذکاوتی که دارند ثبت نام میشن. نیلای به خانه میره و با طعنه به دوعا میگه که مادرش انگاری اخراج شده شعله به نمایشگاه ماشین رفته و سعی می‌کند طرح دوستی و نزدیک شدن به آیلین را پیاده کند.

شب همگی در رستوران جمع شدن تا به بهونه نامزدی نورسما و امید همگی با هم شام بخورند همگی به رستوران رسیدن و آخرین نفر کایهان بهشون ملحق میشه. عامر با فاتح و عبدالله خان از دیدنش جا می‌خورند و عصبی میشن کایهان تبریک میگه به خصوص به آذرخش و عامر که با هم نامزد کردند و خبر میده که با لمان می‌خواد ازدواج کنه همگی شوکه میشن کایهان رو به مته خان میگه می‌خوام چیزیو بهت بگم چون منم دیگه پدرت محسوب می‌شم و نمی‌تونم واقعیتو ازت مخفی کنم علمر از جاش با عصبانیت بلند میشه و می‌خواد باهاش دعوا کنه که آذرخش جلوشو می‌گیره همگی با بهت بهشون نگاه می‌کنند عامر خودش واقعیتو جلوی همه به مته خان میگه که از زبون خودش بشنوه مته خان با بغض و چشمانی پر از اشک بهش زل زده و همگی ناباورانه به آنها نگاه می‌کنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا