خلاصه داستان قسمت ۸۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۸۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۸۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۸۹ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۸۹ سریال ترکی شربت زغال اخته

آذرخش به خانه اونال‌ها رفته و به فاتح میگه جلوی خانوادت برای آخرین بار میگم دختر منو اذیت نکن! فاتح میگه به جای اینکه دخترتونو آروم کنین تا زندگیشو نجات بدین شدین آتیش بیار معرکه؟ چون خودتون طلاق گرفتین و خوشبخت نیستین چشم ندارین خوشبختی بقیه را ببینین؟ آذرخش سیلی به او می‌زند که همگی شوکه میشن فاتح میگه حرف حق تلخه؟ بچه‌امو ازتون می‌گیرم آذرخش میگه همه تلاشتو بکن جنگ تازه شروع شده و از آنجا میره. فردای آن روز عبدالله خان به خانه آذرخش میره و ازشون می‌خواد تا در گوش بچه اذان بگه و اسمشو صدا بزنه آنها مخالفتی نمی‌کنند و عبدالله خان بعد از انجام کار از آنجا میره. نورسما به پیشنهاد شعله دوباره کار خطاطیشو شروع کرده و در حال بردن تابلوهای آماده‌اش به نمایشگاه سردار دوست امید هست که با یه ماشین می‌خواست تصادف کنه اما خطر از بیخ گوشش رد میشه و فرد داخل ماشین توجهش به نورسما جلب میشه.

چیزی از رسیدن نورسما به گالری نگذشته که همان ماشین جلوی در گالری می‌ایستد و سردار بهشون میگه اون ارطغرل کلکسیونری هست که به آثار عثمانی خیلی علاقه داره. دستیار ارطغرل از تابلوهای نورسما عکس می‌گیره و برای رئیسش می‌فرسته و او هردوشونو برمیدار نوسما خیلی خوشحال میشه. پنبه بدون اطلاع با هدایایی که برای نوه‌اش خریده به دیدن دعا و دخترش میره او برای جمره دعا می‌خونه و در آغوشش می‌گیره که دوعا سریعاً دخترشو پس می‌گیره و پنبه دلخور میشه. او ازش می‌خواد از خر شیطون بیاد پایین و بزاره فاتح دخترشو ببینم اما دوعا مخالفت می‌کنه و محترمانه پنبه را بیرون می‌کنه و ازش می‌خواد دیگه نیاد اونجا پنبه با آذرخش صحبت می‌کنه و ازش می‌خواد با دخترش صحبت کنه تا از خر شیطون بیاد پایین چون فاتح پدر اون دختره و عبدالله خان پدربزرگش.

او پیش نورسما میره و با آب و تاب براش تعریف می‌کنه که باهاش بدرفتاری کردن سپس ازش می‌خواد دیگه باهاشون صمیمیتی نداشته باشه. شب پنبه پیش عبدالله خان هم غر می‌زنه که عبدالله خان میگه چیکار کنیم بچه شیرخواره را از مادرش جدا کنیم؟ پنبه میگه اگه لازم باشه انجام میدیم اونا کی هستند که نوه عبدالله خان اونال را ازش می‌گیرند؟ فردای آن روز نورسما دوباره تابلوهایش را به اون گالری می‌بره که ارطغرل اونا رو هم می‌خره دستیارش بهش میگه ارطغرل خان می‌خوان شما رو ببینن نورسما با ذوق و خوشحالی قبول می‌کنه. عامر به بیمارستان رفته تا جواب آزمایش‌هایش را بگیره دکتر بهش میگه یه مشکل جدی داریم عامر تو فکر میره…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا