خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی رامو + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیهای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال میتوان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.
قسمت ۹۰ سریال ترکی رامو
آمبولانس ها از راه میرسن و زخمی هارو از اونجا میبرن. سیبل تو راه ایست قلبی میکنه و با دستگاه شوک و ماساژ قلبی برمیگرده که رامو خدارو شکر میکنه. آنها به بیمارستان میرسن و به اتاق عمل میرن، همگی استرس دارن و دعا میکنن که چیزیشون نشه. اونجا میفهمن که جودت مرده و بهم میریزن. پرستار بیرون میاد و میگه باید برای سیبل خون پیدا کنین گروه خونیش AB از هر ۱۰۰۰نفر یه نفر این گروه خوبیو داره اگه تا دو ساعت نرسونین بیماری از دست میدیم. رامو میره سمت مرکز اهدا خون، دوعان به سمت مترو و دوعو میره پیش گروه فدائیان تا دنبال گروه خونی بگردن. مظهر اونجا میاد و به رامو میگه کار کی بود؟ رامو میگه نمیدونم فقط سیبل به گروه خونی AB احتیاج داره واسه زنده موندن مظهر میگه متأسفم سپس رامو میره. رامو به جبار زنگ میزنه و میگه میشناسی کسی AB منفی باشه خونش؟ جبار میگه میگردم خبر میدم بهت. همگی در تکاپوی خون با گروه خونی AB- هستن. سیبل تو کما رفت و خودشو تو یه جنگل پر از برف میبینه و دنبال رامو میگرده.
شاهین از اتاق عمل بیرون میاد که پرستار میگه بلا به دور حالش خوبه حسن از عفت میپرسه که پرستار میگه هنوز عملش ادامه داره نمیتونم چیزی بگم و میره. یه نفر به رامو زنگ میزنه و میگه دنبال خون AB-؟ رامو تایید میکنه که او میگه من دارم ولی نمیتونم بیام فلجم رامو میگه لوکیشن بفرست من میام پولش مهم نیست هرچی باشه میدم سپس خداروشکر میکنه و راهی میشه. عفت از اتاق عمل بیرون میاد و حسن و صبوش میرن پیشش و میگن خداروشکر حالت خوبه؟ عفت میگه خوبم سیبل چی؟ حالش چطوره؟ آنها چیزی نمیگن فقط تایید میکنن و میگه اونم خوبه. رامو به اون آدرس میره که متوجه میشه اون شخصی که گفته بود فلجه دروغ گفته و همونجا با اونا درگیر میشه سپس به حسن خبر میده. مظهر به رامو زنگ میزنه و میگه نهیر هم خون سیبله رامو میگه الان میرم اونجا مظهر میگه نه بزار من باهاش حرف بزنم اما رامو تلفنو قطع میکنه.
رامو اونجا میره و به نهیر التماس میکنه تا به سیبل کمک کنه نهیر میخنده و میگه چی فکر کردی که اومدی همچین درخواستی میدی؟ مظهر به اونجا میاد و نهیر با دیدنش میگه تو اینو کشوندی اینجا آره؟ رامو میگه سیبل مادرتو نکشته! مظهر تایید میکنه و تماس نادیا با خواهرشو که ضبط کرده پخش میکنه تا گوش کنه اونجا نادیا اعتراف کرده که زن جهانگیرو کشته. نهیر میگه ولی رامو پدرمو که کشت سپس بعد از کمی بحث کردن به رامو میگه جون سیبلو میبخشم به جاش جون تورو میگیرم مظهر میگه چی میگی؟ نمیشه! اما نهیر میگه همینی که گفتم رامو قبول میکنه و میگه فقط ۴۸ ساعت بعدش باید کسی که این کارو کردو پیدا کنم نهیر میگه ۲۴ ساعت فقط رامو قبول میکنه و راهی میشن به سمت بیمارستان…