خلاصه داستان قسمت ۱۰۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۰۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۱۰۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۰۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۰۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

طغرل پیش جیدا میره و درباره اتفاق های آژانس بهش میگه و بهش خبر میده ژولیده میخواد قراردادشو با چینار به هم بزنه. او حسابی جا میخوره و میگه اون که با یه سریال قرارداد داره و با عجله به اتاق چینار میره. چینار به ژولیده می‌گه خیالت راحت باشه تو قرارداد بستی پس حواست باشه با هر کی که میخای کار کنی قرارداد بلندمدت ننویسی یکسال بنویس همان موقع جدیدا وارد اتاق می شه و می گه نه ژولیده همین جا میمونه و به چینار میگه با یک قیمت خوب باهاش قرارداد ببندن. ژولیده کلافه میشه و چینار به دنبال جیدا میره و بهش میگه ژولیده بازیگر منه حق نداری به کارهای ما دخالت کنی اما جیدا بهش میگه کسی که این آژانس را میگردونه منم هر جور که شده نگهش دار و از اونجا میره. چینار حسابی کلافه شده و به اتاق برمیگرده ژولیده به چینار میگه اون موقع که باید ازم دفاع میکردی هیچ کاری نکردی چرا الان دفاع کردی؟ چینار آرومش میکنه و میگه تازگیا آژانس به هم ریخته فعلاً تو همینجا بمون تا بعداً ببینیم چی میشه.

دجله و کراج از سالن تئاتر بیرون میان و از اینکه مشکل را حل کردن خوشحالن سپس با همدیگه حرف میزنن که متوجه میشه قبول کردن باریش درباره همکاریش با ایران کار اون بوده و حسابی عصبانی میشه و به باریش زنگ میزنه و ازش ماجرارو میپرسه که میگه اون راضی نکرد فقط بهم اطلاع داد که دجله با عصبانیت تلفن رو قطع میکنه. به چینار زنگ میزنن و میگن آرزو خودشو تو کاروان حبس کرده و نمیاد بیرون چینار خودشو به اونجا میرسونه و پیش آرزو میره که میبینه خودشو قایم کرده چینار بهش میگه حق داری یک دفعه به خودت میای میبینی که در معرض توجهات هستید هر کاری کنی همه می‌فهمد و همه منتظرن تا اشتباه کنی و سعی میکنه آرزو را آروم کنه. آرزو تحت تاثیر حرف هایش قرار میگیره و به او نزدیک میشه تا او را ببوسد اما چینار فاصله میگیره و موضوع را عوض میکنه. پریده با جنید سر صحنه فیلمبرداری میرن. طغرل حسابی تو کارهای امراه و گولن دخالت میکنه و رفتارهای بد آن ها را تو دفترش می نویسد.

گولن کلافه می شه و بعد از رفتنش به امراه میگه باید یه کاری کنیم از اینجا بره امراه میگه اون فامیل جیدا هستش با بیل مکانیکی هم نمیشه از اینجا بلندش کرد. گولن میگه ولی باید سعیمونو بکنیم همان موقع باربش پیش آن ها میره و میپرسه که دجله اینجاست؟ از پشت تلفن احساس کردم صداش خوب نبود. گولن بهش میگه انگاری یه ماجراهایی با پدرش داشته و الان رفته جلسه اینجا نیستش اما بعد از جلسه قراره‌ به رستوران بره، با یک بازیگر قرار برن سوشی بخورن. ازش میپرسه کدوم بازیگر؟ گولن بهش میگه ایرم. باریش کلافه میشه و از آنجا بیرون میاد. باریش به ایرم زنگ میزنه تا ببینه ماجرا چیه اما تلفنش را جواب نمیده باریش عصبانی میشه. جیدا به اتاق کراج میره و بهش پیشنهاد میده تا با هم برای شام بیرون برن اما کراج میگه امروز خیلی خسته شدم و هنوز کارها مونده باشه برای بعد. دجله به رستوران پیش ایرم میره دجله تمام وقت تمام سعیشو می کنه تا ایرم را بخندونه و حال و هواش عوض بشه.

بهش میگه از وقتی که اومدیم خیلی تو خودتی حتی وقتی میخندی انگار پشتش یه غم خیلی بزرگه. ایرم بهش میگه تو دختر خیلی خاصی هستی چجوری تونستی حرف دل منو بخونی؟ بهش میگه در واقع شنونده خوبی هم هستم خیلی خوب میتونم دلداری بدم و بهش میگه میشنوم! ایرم بهش میگه حدود ۱ سال و ۸ ماه پیش یه دوست پسر داشتم که خیلی هم بهش علاقه داشتم اما خانواده‌اش منو قبول نکردن و بهم می‌گفتند که مانع پیشرفتش میشیم و ازم خواستن که ازش فاصله بگیرم منم گذاشتم و رفتم بدون اینکه چیزی بهش بگم رفتم آمستردام و هیچ کسی هم نگفتم که کجا رفتم. دجله بهش میگه خوب بعدش چی شد؟ ایرم بهش میگه بعد از چند وقت منو پیدا کرد منم یه جوری نشون دادم که انگار باکسی تو رابطم او هم باور کرد و حسابی با همدیگه بحثمون شد بعدشم از آنجا رفت و دیگه خبری ازش نبود. دجله ناراحت میشه و میگه که دوران خیلی سختی داشتی. دجله میگه این همه مدت دیگه ازش خبری نشد؟

نه راستیتش چند وقت پیش دیدمش دجله با هیجان میگه نگو که هیچ اتفاقی بینتون نیفتاد؟ ایرم میگه نمیدونی چه حسی داشتم اما خیلی از دستم عصبانیه. دجله بهش میگه همین که عصبانی یعنی حسی بهت داره هنوز فقط باید براش توضیح بدی که چه اتفاقی افتاده بود. این روزو به خاطر داشته باشه من بهت میگم شما به هم دیگه میرسین. باریش که تعقیب کرده بود از دور آنها را زیر نظر دارد و استرس داره چون نمیدونه ایرم به دجله چی میگه. چینار به کلوپی میره که امراه گفته بود یک جوون استندآپ کمدین اونجا برنامه داره اما انقدر بی مزه و مسخره بود که با کلافگی از آنجا بیرون می آید. تو مسیر رفتن به خونه فردی رو کنار خیابون میبینه که چند نفری دورش جمع شده و به حرفهای او می خندند چینار به اونجا میره تا ببینه چه خبره که مجذوب حرف های اون پسر میشه. کراج دم در خانه جیدا میره و بهش میگه کارم زود تموم شد شام که نخوردی؟

اما جیدا برای تلافی بهش میگه ای کاش از قبل می گفتی من یه خورده کار دارم و نمیتونم فردا تو آژانس همدیگر را می بینیم و در را به رویش می بندند بعد از چند دقیقه نمیتونه طاقت بیاره و میره تا به کراج بگه بیاد داخل اما وقتی در را باز میکنه میبینه که رفته و حسابی تو ذوقش میخوه. به کر زنگ می‌زنند و خبر می‌دهند که تو سالن تئاتر اتفاقی افتاده سپس به دجله زنگ می زنه ولی چون تلفنش رو سایلنت است نمیشنوه. متنی را به دجله نشون میده و دجله که احساساتی شده بهش میگه اینو برای اون نوشتی؟ ایرم بهش میگه آره وبلاگی که همه نوشته هام برای اونه اما خودش خبر ندارد و هیچ کدوم از نوشته ها را نخونده. کراج از باریش سراغ دجله را میگیره  دلت پیشه اونه بهش خبر بده که بهش زنگ بزنه به کراج میگه به زودی پیداش می کنم و بهش میگم زنگ بزنه. باریش به دجله زنگ‌میزنه که او اتفاقی چشمش به تلفنش میفته و باریش بهش میگه که پدرت کارت داشت بعد از اینکه دجله زنگ میزنه  از ایران عذرخواهی میکنه و سریعا به سمت سالن تئاتر میره. بعد از رفتن او باریش پیشش میره و بهش میگه من دجله را دوست دارم عاشقشم از من و زندگیمون دورشو. ایرم که حسابی تو ذوقش خورده بهش میگه میدونی که از این به بعد مدیر برنامه منه! و میره…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا