خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی بابا + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی بابا را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. بابا Baba (عنوان انگلیسی: the father) یک سریال درام ترکی محصول ۲۰۲۲ با بازی Haluk Bilginer و Tolga Sarıtaş است که قسمت اول آن در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ از شبکه Show TV منتشر شد. حال دوبله فارسی این سریال از شنبه تا چهارشنبه از شبکه جم سریز راس ساعت ۲۰ پخش می شود. داستان سریال پدر ما (بابا) در مورد امین ساروهانلی است که پدری مستبد است که وقتی تنها وارث یک ثروت قابل توجه می شود، برای حفظ خانواده اش تلاش می کند. آیا امین ساروهانلی در حفظ خانواده موفق خواهد شد؟

قسمت ۱۰ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۰ سریال ترکی بابا

خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی بابا

ایلهان سر میز با بشرا می نشیند و بعد از کمی صحبت کردن خاطره ای از دوران دانشجویی اش در آمریکا برای بشرا تعریف میکند آنها انقدر می خندند که بشرا ازش میخواد دیگه ادامه نده جانسو بالاخره از راه میرسه و بشرا بعد از معرفی کردن آنها به همدیگه بعد از رفتن ایلهان جانسو ازش میپرسه که اون مرد کی بود؟ خبریه؟ بشرا میگه اونجوری که فکر می کنی نیست ایلهان هم یکی از آدم های توی شرکت که اونجا دیدمش سپس بحث طلاقش از احمد پیش کشیده میشه و بعد از کمی صحبت کردن میگه من حتی بعد از طلاقمم کسی مثل ایلهان سراغم نمیاد چون همه نسبت به یه زن متعلقه دید خوبی ندارن. جانسو باهاش بحث میکنه که این حرفا چیه عهد قجر که نیست! کسی دیگه اینجوری فکر نمیکنه اصلا ازدواج هم نکنی نکردی! آزاد که میشی میتونی وارد رابطه با یه نفر دیگه هم بشی. ایلهان وقتی به ماشینش می رسد خودش را در آینه نگاه میکند و لبخند محوی روی لباش حس می کنه سپس دستش را روی قلبش می گذارد و از ضربان قلب بالایش حسابی تعجب میکنه سپس به آینه نگاه میکند و صورت جدی خودش را می گیرد و عصبانی می شود. بشرا به همراه قدیر، ثروت و یاشار به اتاق امین می روند. امین به قدیر میگه تو پاشو برو شرکت سپس رو به بشرا میگه تو لازم نیست دیگه بری کارمند به اندازه کافی اونجا هست اما قدیر بهش میگه من به شخصی مثل بشرا تو شرکت احتیاج دارم کی میتونه بهتر از اون به حساب و کتاب ها رسیدگی کنه؟ امین قبول میکنه و میگه باشه پس شوهرش هم باید به شرکت بیاد قدیر میگه باشه مشکلی نیست اونم بیاد امین به ثروت و یاشار میگه شما نمیخواد دیگه به شرکت برین همینجا بمون آنها ناراحت میشن.

قدیر در یه اتاق دیگه به خواهر و برادرانش میگه که ما به ایلهان همون فردی که دیروز دیدیمش ۴۰۰ میلیون دلار بدهی داریم آنها از شنیدن این رقم بزرگ حسابی شوکه میشن یاشار میگه بیاین من بهتون گفتم که این شهر جای من نیست اصلا میدونین ۴۰۰ میلیون دلار چقدر هست؟ من که حتی نمیدونم چند تا صفر داره! قدیر بهشون میگه جای نگرانی نداره این بدهی قسمت بندی شده و طی ده سال هست قسط اولش هم برای یک سال دیگر است شما حاضرین بهم کمک کنین؟ بشرا میگه من هر چقدر در توانم باشه کمکت می کنم کورشاد به اتاق امین میره و ازش میخواد تا به او در شرکت کاری بده. امین با مهربانی استقبال می کند و قبول میکنه همان موقع جیحون وارد اتاق امین میشه و فیلم مصاحبه کبری بهش نشون میده حسابی عصبانی میشه و به سالن میره و جلوی همه کبری را سرزنش میکنه و میگه تو فکر کردی کی هستی که رفتی مصاحبه کردی؟ خودتون رو گم نکنید به یاد بیارین که کی بودین و با اومدن به اینجا هیچ چیزی تغییر نکرده! هیچکدومتون چه زن چه مرد حق ندارین بدون اجازه من از خونه بیرون برین قدیر با شنیدن این حرف ها ناراحت میشه و به پدرش میگه بچه ها تو خونه بمونن که چی بشه؟ امین میگه تو دخالت نکن قدیر بهش میگه مگه تو نگفتی همه چیزو میسپاری به من؟ امین انکار میکنه و میگه نه من همچین حرفی نزدم. قدیر همه بچه ها را جمع میکند و با خودش به طرف شرکت می برد آنها در اتاق جلسه نشستن و قدیر به آنها میگه اینجا آینده شماست این شرکت و ارثش متعلق به شماهاست همونجوری که به ما رسیده یه روزی همه شما ها میرسه. الان همه میگن ارث مرده خوری داریم میکنیم و به زودی شرکت از پا در میاد.

ما باید همه تلاشمونو بکنیم که به همه ثابت کنیم که از پسش برمیایم سپس رو به بچه‌ها میگه هر کدومتون که بخواین تو پیشرفت این شرکت و خانواده و سربلندی مون قدمی برداره همه جوره بهش آموزش میدیم بچه ها از حرفهای قدیر و اینکه آنها را لایق اون ثروت و جایگاه و مقام میدونه خوشحال میشن. کورشاد به اتاق شاهیکا میره و میگه تو این خونه پر از وسایل عتیقه هستش یک هفته فقط لازم دارم که ببینم کدومشون قیمتی تره تا از اینجا با هم دیگه فرار کنیم شاهیکا میگه متوجه‌ی چی میگی؟ بحث میلیون ها دلار پوله و تو میخوای گلدون بدزدی؟ کورشاد میگه مگه قرارمون همین نبود؟ مگه قرارمون این نبود که تو با ثروت ازدواج کنی که همه اونایی که دنبالمون هستن دست از سرمون بردارند تا با همدیگه فرار کنیم؟ شاهیکا کنارش می نشیند و دستش را تو دستش میگیره و میگه آره قرارمون همین بود من هم هنوز شاهیکای تو هستم فقط بهم فرصت بده. ایلهان دستور میده تا عکسهای قدیر جان را در فضای مجازی پخش کنند تا اخبار زرد منتشر بشن قدیر و بقیه وقتی به خانه میرن متوجه چهره های غضبناک و عصبانی امین و یاشار میشن و ازشون میپرسن که چه اتفاقی افتاده؟ امین عکسها را بهش نشون میده و میگه بیا اینم نتیجه باز کردن پنجره ها! منور به اتاق کبری میره و ازش میخواد تا باهم دیگه برن از پدربزرگش عذرخواهی کنه کبری مانع میشه و میگه من کاری نکردم که عذرخواهی کنم سپس سر همین موضوع با هم دیگه بحث میکنن. یاشار قدیر جان را به گوشه ای می برد و او را سرزنش میکنه که تو کی باشی که آبرو و حیثیت منو اینجوری ببری و شروع به کتک زدنش میکند. ایلهان به اتاق پدرش میره تا بهش سر بزنه که سرهان را آنجا میبینه پدرش بهش میگه ازت می خوام زودتر قسط اوله وام را ازشون بگیری ایلهان اطاعت می کند…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا (Baba) + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا