خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا (Baba) + عکس

در این قسمت از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا هستید. همراه ما باشید. این سریال ترکی در ژانری درام به کارگردانی چاغری بایراک (Çağrı Bayrak) و نویسندگی گوکهان هورزوم (Gökhan Horzum) و اکین آتالار (Ekin Atalar) ساخته شده است. سریال بابا ترکیه ای از سایت IMDb با تعداد ۶۹۸ رای نمره ۶.۶ را دریافت کرد و ۸۲% کاربران گوگل آن را پسندیده‌اند. از حق نگذریم، سریال بابا شاید به دلیل فضا و اشتباهات ساختاری کمتر به چشم آید اما تفاوت عمده این اثر با بیشتر سریال‌های ترکی این است که در سریال بابا قرار نیست از ابتدا تا به انتها ماجرای عشق یک زوج را ببینیم. بابا پیام‌های اخلاقی زیبایی همچون اهمیت به خانواده، عشق و ارتباط اعضای خانواده را به مخاطب انتقال می‌دهد.

قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا
قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا

معرفی نقش بازیگران سریال

Haluk BilginerEmin Saruhanli
Tolga SaritasKadir Saruhanli
Ayda AkselFazilet Saruhanli
Özge YagizBüsra Kalkan Saruhanli
Hakan KurtasIlhan Karaçam
Taner RumeliServet Saruhanli
Cem UsluCeyhun Kömürcü
Damla Su IkizogluKübra Saruhanli
Alper ÇankayaAhmet Kalkan
Zeynep DikerZeynep Saruhanli
Hazal TüresanBegüm Sevimli
Levent ÜlgenHaci Selahattin Görgülü
Buse MeralFiruze Görgülü
Deniz Sen HamzaogluYasar Saruhanli
Bihter DinçelMünevver Sahin
Ali IlMuhsin Igdeci

خلاصه داستان سریال ترکی بابا

این اثر داستان خانواده ساروهانی را روایت می‌ کند که در یکی از شهرهای آناتولی زندگی می‌ کنند، بزرگ این خاندان امین ساروهانلی مردی مستبد و پایبند به اصول خانواده است که رابطه عجیبی با برادر خود مهمت علی دارد. او با شنیدن خبر یک سانحه هوایی، زندگی این خانواده زیر و رو می‌شود، ظاهرا امین ساروهانلی صاحب ثروتی قابل توجه شده و باید با خانواده به استانبول برود


 

قسمت ۴۱ سریال ترکی بابا
قسمت ۴۱ سریال ترکی بابا

قسمت ۴۱ سریال بابا

ایلهان از وداد میپرسه که چطور ممکنه سیستم‌ها به هم بریزه؟ وداد بهش میگه از سیستم مرکزی مادر اینکارو کردن ایلهان می پرسه کی تونسته به اون سیستم دست پیدا کنه؟ وداد فیلمو نشون میده و میگه خودشو به جای نیروهای امنیتی جا زده و چون نیروها شیفتی عوض میشوند…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۰ سریال ترکی بابا

قسمت ۴۰ سریال بابا

مغازه امین در حال سوختن است و قدیر تمام تلاشش را میکند تا با دستانش میله های جلوی درب را جابجا کنه تا بتواند خودش و آن پیرمرد را نجات دهد دو مرد رهگذر از آنجا می گذرند و آن ها را نجات میدن ایلهان به اتاق بشرا میره و بهش میگه مهمون داری بشرا با دیدن امین حسابی خوشحال میشه…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۹ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۹ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۹ سریال بابا

امین به یک بنگاهی میره و مقداری پول روی میز می گذارد و میگه یک جایی رو می خوام برای بقالی باز کردن و بودجه ام همین قدره، مشاوره املاک با دیدن مقدار پول بهش میگه با این مقدار پول جای خوبی اصلا نمی توانیم بگیریم امین میگه ما تا الان از پس خودمون بر اومدیم از این به بعد هم برمیایم……. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۸ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۸ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۸ سریال بابا

الیف به بیرون میره تا ببینه سر و صدا برای چیه او با ایلهان دعوا میکنه به خاطر ضربه ای که به پای نگهبان زده و میگه تو معلوم هست داری چیکار می کنی؟ دیوونه شدی؟ او ازش میخواد تا به زنش خبر بده که بیاد بیرون اما الیف میگه بشرا اینجا نیست اما اگه هم بود نمیذاشتم با دیوونه ای مثل تو بیاد آنها در حال کل کل هستند…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۷ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۷ سریال بابا

بشرا به قدیر زنگ میزنه و حالشو میپرسه او میگه من خوبم فقط بگو چه اتفاقی افتاده؟ چی شده بشرا؟ او میگه فعلا یه جا پنهانشو بعدا درباره اش حرف میزنیم و تلفنو قطع میکنه. وداد در شرکت پیش ایلهان میره و بهش میگه نتونستن قدیر را بزنند او عصبی میشه و میگه این همه آدم نتونستن یه نفر را بزنند؟….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۶ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۶ سریال بابا

امین و خانواده‌اش در سطح شهر گروه بندی شدن تا به دنبال خانه بگردن تو این ا‌وضاع یک مشاور املاک سر فضیلت را شیره می مالد و مقداری از پول هایش را بالا می کشد آنها که دیگه ناامید شدن از پیدا کردن خانه، قدیر بهشون خبر میده که به یک آدرس برن وقتی به آنجا میرسن می بینند…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۵ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۵ سریال بابا

بشرا می خواهد از خانه بیرون بره که نگهبان ها جلویش را میگیرند و میگن آقا ایلهان خروج شمارو منع کرده و نمیتونیم بیرون برین بشرا کلافه میشه و سریعاً به الیف پیغامی می فرستد بهش میگه تو خونه گیر افتادم به کمکت احتیاج دارم. دادستان پرونده فرید کاراجا میگه هیچ مدرکی نسبت به این فرد نداریم…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۴ سریال بابا

ثروت دستش را جلوی همه دراز می کند و میگه از این به بعد هرکی بخواد اینجا بمونه باید با من بیعت کنه و دستم را ببوسد هیچکس جلو نمی رود که فضیلت بهش نگاه میکنه و واسش تاسف میخوره و میگه ما نتونستیم هیچ چیزی به تو یاد بدیم واقعاً وضعیت خجالت آوریه واقعاً باورم نمیشه…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۳ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۳ سریال بابا

بینور به همراه جانسو و قدیر جان تنها کسانی هستند از طرف بشرا به عروسی آنها رفتن اکثرا از دوستان و همکاران ایلهان و پدرش فرید هستند عاقد میخواد عقد را جاری کند و از بشرا و ایلهان میخواد تا خودشان را معرفی کنند همان موقع فضیلت به آرامی و دور از چشم همه وارد سالن عروسی می شود….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۲ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۲ سریال بابا

افراد فرید پیش الیف میرن و او را با خودشان پیش فرید می برند فرید بهش میگه اتفاقی که افتاد برای کارخونه یه گوشزد بود سپس او را با پدرش تهدید می کند و ازش میخواد تا تو تیم آنها بره الیف وقتی از آنجا بیرون میاد به قدیر زنگ میزنه و میگه فرید الان منو تهدید کرد که بلایی سر پدرم بیاره….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۱ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۱ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۱ سریال بابا

قدیر وقتی به هوش میاد به طرف کارخانه راهی میشه تا ببینه کارگرها در چه اوضاعی هستن، کارگرهای مصدوم به کمک بقیه از کارخانه بیرون میان و هرکدام به درد خودشان ناله و گریه میکنند. الیف با دیدن اوضاع جا میخوره و تا زمانیکه وضع بهتر نشده اونجا می ماند…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۰ سریال ترکی بابا
قسمت ۳۰ سریال ترکی بابا

قسمت ۳۰ سریال بابا

بشرا به ساحل رفته و به مرغ های دریایی غذا میدهد قدیر وقتی می‌فهمد که بشرا از خانه الیف هم رفته بهش زنگ میزنه و حالشو میپرسه سپس بهش میگه هر وقت هر جا کاری داشتی یا کمک خواستی روی من حساب کن و کافیه بهم زنگ بزنی. بشرا از این توجه قدیر حسابی خوشحال میشه….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۹ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۹ سریال بابا

قدیر وقتی به خانه الیف می رسد الیف بهش میگه اتفاق خاصی نیفتاده ماجرای خواهرته، بشرا حالش بده و به کمک تو احتیاج داره قدیر با مهربانی کنار بشرا می نشیند او با دیدن قدیر بهش میگه بابا منو با ایلهان دید و ازم خواست که اون کارو نکنم من تمام عمرم تلاش کردم کاری کنم که باعث سرافرازی بابا باشم….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۸ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۸ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۸ سریال بابا

بشرا به دنبال پدرش می رود و ازش میخواد تا صبر کنه و به حرفاش گوش بده امین می ایستد و با نا امیدی بهش نگاه می کنه بشرا بهش میگه اونجوری که فکر می کنی نیست الان خیلی فرق کرده عوض شده! امین بهش میگه هیچکس عوض نمیشه مگر اینکه تو ذاتش باشه….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۷ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۷ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۷ سریال بابا

بشرا زودتر از برادرانش به جلسه میرسه الیف بهش میگه جلسه را زودتر شروع کنیم تا به نفع خودمون تموم بشه اما بوراک تمام تلاشش میکنه تا رسیدن یاشار، قدیر و ثروت جلسه شروع نشه. یاشار در آسانسور به قدیر میگه اونا هرچی گفتند باید رای مخالف بدیم وگرنه شرکت و کارخانه ی خودمونو اونا اداره میکنند….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۶ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۶ سریال بابا

قدیر و یاشار درباره کاری که ثروت با ایلهان کرده بحث می کنند و بهش میگن که باید مجازات بشی اینجوری نمیشه قدیر میگه منم مرتکب جرم شده بودم و به وقتش مجازاتمو کشیدم تو هم باید همین کار رو بکنی احمد از پشت در حرفهای آنها را میشنود….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۵ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۵ سریال بابا

بشرا وارد اتاق جلسه میشود و کنار الیف و روبروی قدیر و بوراک می نشیند قدیر حسابی شوکه شده و بعد از اتمام جلسه او را با خودش به اتاقش میبرد و با عصبانیت بهش میگه تو میفهمی داری چیکار می کنی؟ کسایی که روبروتم نشستن خانواده ات هستن!…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۴ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۴ سریال بابا

فرید الیف را به خانه خودش دعوت میکند او وقتی به اونجا میره میگه من شما رو میشناسم اما وقتی وداد زنگ زد و منو دعوت کرد به اینجا و گفت که شما میخوای منو ببینین تعجب کردم فرید میپرسه چرا؟ الیف میگه چون شرکت کوچیک ما در مقابل شرکت بزرگ شما هیچی نیست…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۳ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۳ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۳ سریال بابا

چند هفته از بیماری امین میگذرد. جمیل میخواد به خانه اش برگردد و قبل از رفتنش به امین میگه من آدرس اینجارو به پسرت دادم امین میخواد باهاش دعوا کنه که همان موقع قدیر وارد اتاق میشه. امین که حس دستش برگشته و می تواند دستش را تا حدودی بالا بیاوردد…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۲ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۲ سریال بابا

ثروت و یاشار در خانه هر از گاهی که به هم برخورد می کنند دعواشون میشه تا اینکه قدیر از راه میرسه و آنها را از همدیگه جدا میکنه و ازشون میخواد تا به اعصاب خودشان مسلط باشند. قدیر بعد از آرام کردن آنها پیش یوسف امین میره و او را در آغوش می گیرد…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۱ سریال بابا

امین جلوی تمام خانواده‌اش سکته میکنه و روی زمین می افتد ثروت که از خانه بیرون رفته بود از سر و صدا برمیگرده و با دیدن پدرش در آن وضعیت گریه میکنه و با خودش میگه تقصیر من بود که به این روز افتاده و خودش را سرزنش میکنه. آنها سریعا او را به بیمارستان می رسانند…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۰ سریال ترکی بابا

قسمت ۲۰ سریال بابا

ایلهان با لذت به غذاهایی که بشرا برایش آورده نگاه می کند و شروع می‌کند به خوردن. او متوجه می‌شود که بشرا با خجالت نشسته و معذبه، بشرا تعریف میکند که وقتی بچه بودم یه بازی میکردیم که دخترها یه ردیف می نشستیم و پسرها در ردیف مقابل، هر پسری به طرف هرکی که میرفت…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۹ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۹ سریال بابا

قدیر و بوراک حاضر می شوند تا با هم دیگه به طرف مزرعه اسب ها بروند تا با دختر پاکداشت ملاقات کنند. آنها وقتی به اونجا می رسد دختری به نام الیف را میبینند و بعد از معرفی کردن خودشان اون دختر از روی اسب با قدیر صحبت میکنه قدیر حس خوبی نمیگیره و برای بهتر شدن وضعیت خودش اسبی انتخاب می کنه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۸ سریال بابا

ایلهان به اصطبل رفته تا به اسبش سر بزند آنجا یه نفر با دیدنش میگه چی شده کم پیدایی؟ نکنه خبریه؟ دختررو میشناسیم؟ ایلهان با خشم و عصبانیت بهش نگاه میکنه و از اونجا میره آنجا یک دختر را می بیند و فکر میکنه که بشراست او بی اختیار جلو میره و بشرا را صدا میزنه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۷ سریال بابا

بشرا که به زور از دست احمد فرار کرده با همان لباس خوابش به حیاط خانه می‌رود فضیلت او را از پنجره میبینه و پیشش میره سپس میگه این چه وضعیتی که اومدی؟ الان یه نفر تو رو ببینه چی میگه با خودش؟ بشرا بهش میگه بس کن بزار ببینن! اصلا می خوام بفهمن دیگه خسته شدم دیگه نمیکشم!…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۶ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۶ سریال بابا

جانسو با قدیرجان به فروشگاه می روند، آنجا برای قدیرجان یه کت و شلوار انتخاب میکنه و به فروشنده میگه اینو بزن به حساب من قدیرجان میگه نه من خودم حساب میکنم جانسو با عشوه بهش میگه من میخواستم واست هدبه بگیرم که حالا همین کت و شلوار شده قدیرجان هم قبول میکنه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۵ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۵ سریال بابا

خانواده ساروهانلی سر میز صبحانه نشستن و در حال خوردن صبحانه هستند همگی با حالی بد و پریشانی به خوردن صبحانه مشغول هستند امین میگه بعد از اون همه سر و صدا بالاخره یه صبحانه خوب تو آرامش داریم میخوریم سپس میپرسد که کسی از قدیر خبردار یا نه؟…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۴ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۴ سریال بابا

ایلهان وقتی وارد اتاق کارش می شود سرهان را میبیند و بهش میگه تو اینجا چیکار می کنی سرهان جون؟ وقتی فهمیدم که از پدرم دستور گرفتی دیگه اینجا جایی نداری و میتونی وسایلتو جمع کنی و از اینجا بری سرهان میگه درباره این موضوع باید با آقا فرید صحبت بکنم…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۳ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۳ سریال بابا

قدیر به شرکت میره و به بوراک میگه یعنی تو این شرکت به این بزرگی ۴۰ میلیون پیدا نمیشه؟ بوراک میگه هر پولی که در میاد و وارد این شرکت میشه باید جاهای دیگه ریخته بشه وگرنه از پس خرج ها بر نمی آییم و دو روزه این شرکت از پا در میاد. آن دو نفر به اتاق امین می روند و بهش میگن….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۲ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۲ سریال بابا

بعد از حرف هایی که امین به خانواده اش زده بود بشرا، قدیر، ثروت و قدیرجان دیگه دل و دماغی برای غذا خوردن ندارن. بشرا وقتی به اتاقش میره به موگیری که ایلهان برایش گرفته بود نگاه میکنه و یاد حرف های پدرش و قدیر که بهشون گفته بود نباید هیچ آتویی دست ایلهان بدن میافته….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۱ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۱ سریال بابا

کورشاد در راهرو خانه کبری را می بیند و برای این که نظر او را نسبت به خودش جلب کند ازش تعریف می کند که تو فیلم خیلی زیبا بودی و می درخشیدی. شاهیکا کمی از حرف های او را میشنود و کورشاد را به گوشه می کشاند و میگه فکر نکن من نفهمیدم که داری چیکار می کنی از کبری فاصله بگیر!…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال ترکی بابا
قسمت ۱۰ سریال ترکی بابا

قسمت ۱۰ سریال بابا

ایلهان سر میز با بشرا می نشیند و بعد از کمی صحبت کردن خاطره ای از دوران دانشجویی اش در آمریکا برای بشرا تعریف میکند آنها انقدر می خندند که بشرا ازش میخواد دیگه ادامه نده جانسو بالاخره از راه میرسه و بشرا بعد از معرفی کردن آنها به همدیگه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال ترکی بابا
قسمت ۹ سریال ترکی بابا

قسمت ۹ سریال بابا

راننده ای به نام شاکر امین را نزدیک خانه‌اش میان بوته ها پیدا می کند او بهش کمک می کند تا به خانه خودش ببرد تا بعد از سرپا شدن راهی خانه اش بکند. قدیر بعد از ملاقات با ایلهان که حسابی حالش گرفته شده به سویل زنگ می زند تا از اون حال و هوا در بیاد…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال ترکی بابا
قسمت ۸ سریال ترکی بابا

قسمت ۸ سریال بابا

راننده ای که امین را در حال رساندن به خانه اش است باهاش دردودل میکنه و از وضعیت زندگیش بهش میگه از وضعیت همسرش که نارسایی کلیه داره و دیالیز میشه امین به حرفهای او گوش میده و باهاش احساس همدردی میکنه ایلهان به اتاق بوراک میرود و…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی بابا
قسمت ۷ سریال ترکی بابا

قسمت ۷ سریال بابا

قدیر و امین همچنان در جاده نشستن و منتظر ماشین هستند که از آنجا عبور کند به محض دیدن یک ماشین جلویش را می گیرند و بهش میگن که ماشینشون خراب شده و ازش کمک می‌خواند اما آن پسر جوان از ماشین پیاده میشه و در را برایشان باز می‌کند و میگه بفرمایید…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی بابا
قسمت ۶ سریال ترکی بابا

قسمت ۶ سریال بابا

شب شده و همه جا تاریکه تاریک است امین در حالی که بین بوته ها رو زمین افتاده سعی میکند تا توانش رو جمع کنه و فریاد بزند و کمک بخواد. ۱۲ ساعت قبل: قدیر تو جاده کنار میزنه و به بشرا زنگ میزند و بهش خبر میده که در حال اومدن با بابا به سمت استانبول است …. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی بابا
قسمت ۵ سریال ترکی بابا

قسمت ۵ سریال بابا

قدیر و سویل به کافه رفتند و به موزیکی که در حال پخش است گوش میدهند آنها یاد خاطرات گذشته می افتند و خاطراتشان با همدیگر را مرور می کنند. امین در اتاقش تو شرکت است که ایلهان به اونجا میره بوراک بهش خوش آمد میگه و بهش میگه الان آمادگی نداره چند روزی بهش وقت بده اما…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی بابا
قسمت ۴ سریال ترکی بابا

قسمت ۴ سریال بابا

در عمارت ساروهانلی همه چیز بهم ریخته. فضیلت سر زن ها و بچه ها داد میزنه که خودشونو گم نکنن و چند روزی فکر کنن که در هتل اقامت دارن و به چیزی در عمارت دست نزنن. امین و پسرها به شرکت رفت بوراک جلو رفته و خودشو مدیر عامل شرکت معرفی می کند…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی بابا
قسمت ۳ سریال ترکی بابا

قسمت ۳ سریال بابا

قدیر وقتی میبینه کسی توی خانه نیست جلوی درب ورود به خانه به کسوف نگاه می کند امین و خانواده‌اش بعد از دیدن کسوف به داخل خانه می روند خدمتکار ها و مدیر داخلی خانه منتظر دستوری از امین هستند اما او اصلا بهشون اعتنایی نمیکنه….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی بابا
قسمت ۲ سریال ترکی بابا

قسمت ۲ سریال بابا

احمد با ثروت و قدیر نشستن. احمد به قدیر میگه میدونی من چه دردیو دارم تحمل می کنم؟ و زخم پهلو و پایش را بهش نشون میده و میگه هنوز که هنوزه داره اذیتم میکنه و نفس کشیدن واسم سخته ثروت میپرسه پس تو الان تو این کلاب چیکار میکنه؟…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال ترکی بابا
قسمت ۱ سریال ترکی بابا

قسمت ۱ سریال بابا

امین یک پیر مرده ژولیده و به هم ریخته است که در خانه اش نشسته. سالن خانه پر از زباله و گرد و خاک و همه جا به هم ریخته است. در گذشته؛ امین از مسجد بیرون میره و با همه سلام و احوالپرسی می کند همزمان قدیر در زندان سینی غذایش را به آشپز می دهد… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا