خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی گلجمال + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۱۰ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۱۰ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۰ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۰ سریال ترکی گلجمال

دوا به هوش میاد که مادر عمارتو اونجا میبینه و میگه من چرا بیهوش بودم؟ و یادش میاد که با دیدن مرت از حال رفته او با خوشحالی میگه مرت اومده بود اومده منو ببره میدونستم منو اینجا تنها نمیزاره و بره او میخواد بره پیش مرت که تو راهرو حرف های گلجمال را به گل اندام و مرت میشنوه و میفهمه که مرت شوهر گل اندامه و بچه هم دارن. دوا شوکه شده که میخواد بره پایین اما فیروزه جلوشو میگیره و میگه من همه چیزو واست تعریف میکنم بیا بریم. اونا به اتاق برمیگردن که دوا با عصبانیت میگه اون دیوونه اول اون بلارو سر بابام آورد تا منو بکشونه اینجا بعد خونه‌مونو سوزوند تا مجبور بشم اینجا بمونم بعد نامزدمو مجبور کرد تا خواهرشو بگیره؟ و میخواد بره پیشش دعوا کنه که فیروزه میگه نه اینجوری نیست مرت با گل اندام قبل از اینکه گلجمال اصلا بیاد اینجا رابطه داشته اون بچه ۱۰ ماهشه! دوا حالش بد میشه و گریه میکنه که فیروزه سعی میکنه آرومش کنه دوا میگه من الان باید دیگه اینجا با اون مرتیکه و زن جدیدش زندگی کنم؟ من نمیتونم! فیروزه میگه من کمکت میکنم از اینجا فرار کنی بری فقط گلجمال چیزی نفهمه بهش چیزی نگو چون مرت میکشه و یه بچه بی پدر میمونه فقط بهم مهلت بده.

مرت به یاد میاره که ظفر بهش گفته بود باید بری اونجا با زنت تا هم چشم و گوش من اونجا باشی هم دوا نزدیکت باشه من میخوام جای گلجمال بگیری اونجوری به دوا هم میرسی! مرت با یادآوری این حرفها پیش گل اندام میره و ازش میخواد تا بهش یه شانس دیگه بده گل اندام خوشحال میشه و قبول میکنه. ایپک پیش پدرش رفته و شکایت دوارو میکنه که ابراهیم بهش میگه من ازش خواستم اونجا بمونه چون جاش امنه ایپک میگه حواست سرجاشه بابا؟ ابراهیم میگه دیگه به پدرت اعتماد نداری؟ سپس باهم حرف میزنن. دوا رو کاناپه دراز کشیده و با یادآوری دیدن مرت اونجا گریه اش میگیره. گل اندام به کسی نگفته که بچه اش سقط شده واسه همین فردای آن روز مثل خر تو گل گیر کرده که چی باید بگه. مرت با دیدن دوا تو خونه صداش میزنه که دوا تو گوشش میزنه و دعوا میکنه او میکشونتش تو راهرو و باهاش میخواد صحبت کنه دوا با عصبانیت مانعش میشه اما زورش نمیرسه. آنها باهم بحث میکنن که وقتی صدای گل اندام میاد مرت سریع دوا را تو اتاق میندازه و درو میبنده.

دوا از همونجا سریع میره سمت گلجمال که وقتی مرت حرفش با گل اندام تموم میشه از پنجره اونو میبینه و خدا خدا میکنه که دوا ماجرارو که نفوذی ظفر اونجاست چیزی به گلجمال نگه. دوا وقتی میره پیش گلجمال حرفای اونو با یه مرد میشنوه و میگه مگه تو رودخونه چی داره که تهدیدش میکردی؟ گلجمال میگه تمساح دوا میگه شوخی جالبی نیست گلجمال میگه من شوخی ندارم پیرانا داره دوا جا میخوره و میترسه و میگه تو چجور ادمی هستی؟ دریاچه درست میکنی توش پیرانا میندازی که مردمو تهدید کنی باهاش؟ گلجمال میگه من فقط از خانواده ام محافظت میکنم. ظفر از امرالله میفهمه که گلجمال میخواد بره عروسی دختر وزیر او عصبی میشه و میگه میخواد بره خودشو به مردم نشون بده و به امرالله میگه تا یه کادو خوب برای دختر وزیر تدارک ببینه. گلجمال یهو میره تو اتاقش که دوا میگه تو چرا بدون در زدن یهو میای تو؟ او میگه تو اتاق خودمم باید در بزنم؟ دوا میگه شاید مساعد نباشم! گلجمال میگه باشه بهت دیگه قبلش زنگ میزنن دوا میگه مگه گوشی دارم؟ گوشیمو گرفتی ازم! گلجمال میگه راست میگی و گوشیشو به طرفش میگیره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا