خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر

در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریال‌های جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جاده‌های خطرناک پر از آزمون‌های شور، اشتیاق، انتقام و قلدری می‌پردازد که یک شبه تغییر می‌کند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آک‌گول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال می‌باشند.

قسمت ۶۵ سریال ترکی یاقوت کبود
قسمت ۶۵ سریال ترکی یاقوت کبود

قسمت ۶۵ سریال ترکی یاقوت کبود

باده که به اونجا اومده به آتش میگه دنیا چقدر عجیبه تا دیروز دشمنت بود الان باید بیام بهت تسلیت بگم سپس گونش بغلش میکنه و بهش تسلیت میگه. خیلی نگذشته که دوستان و همکاران وورال اونجا میان و سراغ وورال را میگیرن آتش به گونش نگاه میکنه و میگه از این به بعد وورال در کار نیست من پسرش اینجام آتش باکرجی گونش جا میخوره و خوشش نمیاد که او جای وورال را گرفته. عمر و شرمین رفتن برای گرفتن وقت واسه عقد که بعد از گرفتن وقت به عمر زنگ میزنن و میگن آقا آتش تمام بدهی هارو پرداخت کرده و شما دیگه تحت تعقیب نیستین! عمر خوشحال میشه و به شرمین میگه دیگه لازم نیست ازدواج کنیم شرمین ناراحت میشه و بازی میکنه که مثلا با احساساتش بازی کرده عمر سعی میکنه آرومش کنه و میگه الکی بزرگش نکن! و از اونجا میرن. تو مسیر برگشت گونش به آتش میگه خودتو قاطی کارهای وورال نکن یه حد و مرز بزار و ازش اصلا رد نشو! آتش میگه دیروز بعد از اینکه بوسیدمت رفتم پیش وورال که دنبال قاتل پسرش بود اونجا ناخواسته وارد بازیاش شدم و از اون حد گذشته ام!

فرایه با یامان درباره اینکه از استانبول صاحب برندی که همیشه آرزوشو داشته دعوت نامه واسه کار گرفته حرف میزنه که یامان میگه نه تو نمیری! فرایه میگه میرم چرا نرم؟ به جای دلسوزی های بی جا حمایتم کن! اما بعد از کمی بحث کردن در آخر یامان میگه نه اگه بری یعنی منو گذاشتی کنار فرایه هم میگه خیلی خوب و میره تا وسایلشو جمع کنه. اونجا به محل کار جدیدش زنگ میزنه تا ببینه ماجرا از چه قراره که میفهمه یه نفر خودشو جای او زده و بهشون درخواست کار داده و طرحاشو هم فرستاده که فقط آلینا تو ذهنش میاد او میره تو حیاط و آلینا را صدا میزنه و برای این کارش جواب میخواد که آلینا میگه اومدم واست خوبی کنم بده؟ فرایه باهاش دعوا میکنه و میگه الان به خاطر تو من همکاری با برندی که همیشه آرزوشو داشتم باهاشون کار کنمو از دست دادم میفهمی؟ چی از جونم میخوای؟ و بعد از زدن حرفاش از اونجا میره. یامان سوار ماشینش میشه که بشیر رو سرش اسلحه میزاره و ازش میخواد بره. از طرفی هم جمیله محل پول هایی را از بشیر گرفته و با چتین راهی میشه. آنها زمینو میکنن ولی وقتی به کیف پولها میرسن با باز کردنش آشغال کاغذ میبینن که عصبی میشن. بشیر هم از یامان میخواد چاله ای بکنه و ازش میخواد آخرین بار هرچی میخواد بگه بهش یامان میگه به فرایه زنگ بزنم او قبول میکنه و به خاطر رفتار صبحش معذرت میخواد که فرایه قبول میکنه و میگه که خیلی دوست دارم یامان خوشحال میشه و میگه منم خیلی دوست دارم….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکیه یاقوت کبود + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا