خلاصه داستان قسمت ۱۵۲ سریال ترکی استانبول ظالم

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۵۲ سریال ترکی استانبول ظالم را می خوانید. نام اصلی این سریال ترکیه ای zalim istanbul است. این سریال دو فصل دارد. فصل دوم استانبول ظالم نیز در سال ۲۰۲۰ پخش می شود. بازیگران اصلی این سریال عبارتنداز؛ سیمای بارلاس، مینه توگای، بهار شاهین، فکرت کوشکان، دنیز اوئور، اوزان دولونای، سرا کوتلوبی، برکر گوون، مهمت اوزان دولونای، ادریس نبی تاشکان و… .

قسمت ۱۵۲ سریال ترکی استانبول ظالم
قسمت ۱۵۲ سریال ترکی استانبول ظالم

خلاصه داستان قسمت ۱۵۲ سریال ترکی استانبول ظالم

ندیم و جمره و جرن به همراه داملا منتظر آمدن جنک هستند تا حرفهایش را بشنوند. جنک از راه می رسد و سپس بی مقدمه میگوید که تصمیم گرفته است که همین فردا با جرن عقد کند. همگی شوکه می شوند. جنک میگوید که که میخواهد بالای سر پسرش باشد تا او یک خانواده داشته باشد. همه بعد از شنیدن این خبر پراکنده می شوند. داملا با عصبانیت به اتاقش می رود. باشاک از پشت دیوار حرفهای جنک را می شنود. جرن با خوشحالی به فکر جزییات مراسم و لباس عروس می افتد. ۸بچه ندیم پیش جنک می رود تا با او صحبت کند. جنک با کلافگی میگوید که تصمیمش را گرفته است.

باشاک به اتاق شنیز می رود تا شامش را بدهد.او به شنیز میگوید که فردا جنک قرار است با جرن ازدواج کند. شنیز شوکه شده و ظرف غذا می افتد. شنیز پنهانی‌، چاقوی غذا را از روی زمین برمیدارد و نگه میدارد. در خانه سحر، جیوان میگوید که تصمیم دارد به سربازی برود و دیگر نمیخواهد به آنجا برگردد. او که بخاطر دلدادگی داملا، پکر شده است، بخاطر نا امیدی از رابطه اش با داملا گریه میکند. سحر سعی دارد او را آرام کند. جمره به خانه می آید و ماجرای خبر جنک را تعریف میکند. سحر شوکه می شود. جرن با نریمان تماس گرفته و خبر را میدهد. سپس در حال انتخاب لباس عروس است که جنک به اتاق می آید و میگوید که این عروسی واقعی نیست و فقط بخاطر مجازات کردن شنیز است . جرن عصبی می شود. صبح، جنک سر خاک آگاه می رود. در خانه، صندلی های عقد را در حیاط می چینند و جرن مدام در حال نظر دادن است و میخواهد همه چیز عالی باشد.

او از این سبک ازدواج ناراحت است. ندیم از اینکه او حرمت آگاه را که به تازگی فوت کرده نگه نمیدارد، عصبی است و با جرن بحث میکند، اما جرن حق را به خودش میدهد. سحر و جیوان و جمره، وسایلشان را جمع کرده تا به شهرستان خودشان بروند. جرن پیش آنها می آید تا به عقدش دعوتشان کند. او وقتی متوجه رفتن آنها می شود، ناراحت می شود، اما خودش را لایق عروس کاچارای و این عمارت میداند. او لباس عروسش را برداشته و به عمارت برمیگردد تا برای عقد آماده شود. همه در حیاط منتظر هستند تا جنک بیاید. جرن حاضر شده و مقابل شنیز می رود تا دوباره او را حرص بدهد، و میگوید که او باخته است و خودش برنده شده است. جنک نیز از راه رسیده و در حیاط منتظر است تا جرن پایین بیاید. جرن به بالکن می رود تا خودش را با لباس عروس به نریمان نشان دهد و با خوشحالی دست تکان میدهد.

همان لحظه، شنیز از پشت سر او آمده و میگوید که اجازه نمی‌دهد جرن با پسرش ازدواج کند و از این بیشتر زندگی آنها را نابود کند.او با چاقو به جرن حمله میکند. جرن با شنیز درگیر می شود. شنیز جرن را هول میدهد، و آنها هر دو از بالکن به پایین پرت می شوند.همه شوکه شده و سریع بالای سر آنها می روند. شنیز، در دم جان سپرده است. جرن با سختی حرف می زند و به جمره میگوید که پسرش را به او می‌سپارد.او به جمره و سحر ابراز علاقه کرده و سپس میمیرد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا