خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۱۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

آلیزه میره پیش سرکان و میگه باید هرجور شده بابا قدیر به این مراسم بره واسش خوبه سرکان هم میگه منم همینه عقیده ام ولی قبول نمیکنه میشناسمش آلیزه میگه من یه نقشه دارم و میرن از گوشی قدیر پیام میدن به کسی که اونو دعوت کرده بود به مراسم افتتاحیه آتش نشانی و خبر میدن که میره. بهاءالدین برای معذرت خواهی کردن از سرکان و آلیزه با شمع پایین پنجره نوشته معذرت میخوام و با دود مصنوعی کنارش وایساده که سرکان و آلیزه شوکه میشن و خنده شون میگیره. قدیر فکر میکنه آتیش گرفته جایی که با کپسول آتش نشانی به سمت بهاء میره. اسما با نورالدین درباره جشن نامزدی حرف میزنن که آلیزه میشنوه سپس میره جلو و بهشون پینشهاد میده به این بهونه همگی برن شام بیرون نورالدین استقبال میکنه و به قدیر زنگ میزنه تا دعوتشون کنه. توچه کنار استخر پیش بهاء رفته و بهش میگه دوستان باهام حرف نمیزنن تو هم باهام حرف نمیزنی؟ بها واسش مینویسه که نه ولی واست یه نقشه دارم با دوستات آشتی میکنیم پرتش میکنه تو استخر تا دوستاش برن اونجا ولی توچه شنا بلد نیست و داره غرق میشه او خودش که شنا بلد نیست میپره تو آب که اونو نجات بده ولی جفتشون تو استخر دست و پا میزنن.

دوستای توچه میان کمک و اونارو از آب میکشن بیرون که توچه بهاء را ماساژ قلبی میده تا راه تنفسیش باز بشه و موفق هم میشه. آلیزه به همه میگه مراسم نامزدی بابام با صنم هستش واسه هممون آرایشگاه وقت گرفتم بریم  به خودمون برسیم. نورالدین میره دنبال قدیر اینا و به طرف لوکیشنی میرن که آلیزه داده بود که سر از آتشنشانی درمیارن. اونجا همه میفهمن که نقشه آلیزه و سرکان بوده و شروع میکنن به سرزنش کردنشون. قدیر وقتی میبینه اونو بردن به آتش نشانی بهم میریزه و از اونجا میره. همگی دنبالش میگردن اما پیداش نمیکنن. همه بهم ریختن و نگران حال بابا قدیر هستن. آلیزه بابا قدیر را تو پارک پیدا میکنه که تنها نشسته و پیشش میره و ازش معذرت خواهی میکنه او میگه مشکل تو نیست دخترم من جرأت ندارم و باهمدیگه حرف میزنن آلیزه سعی میکنه راضیش کنه که موفق نمیشه و قدیر میگه نمیخوام بهم ترحم کنن جلوی روم تشویقم کنن و پشت سرم حرف بزنن اصرار نکن نمیخوام دلتو بشکونم. مراسم شروع شده و فرمانده روی سن میره و از قدیر دعوت میکنه تا بیاد بالا و سخنرانی کنه به عنوان پیشکسوت همان موقعسرکان از دور آلیزه را میبینه که قدیر را راضی کرده و دارن میان. قدیر روی سن میره و سخنرانی میکنه سپس تشویقش میکنن و بهش یه لوح تقدیر میدن. فرمانده ماجرارو تعریف میکنه که چجوری قدیر آسیب دیده اسما و آلیزه شوکه میشن و میفهمن قدیر کسی بوده که اسما را نجات داده آلیزه به سرکان میگه احیاناً بابام از قبل شمارو که نمیشناخته درسته؟ سرکان جا میخوره و نمیدونه چی بگه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا