خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی نامادری به همراه عکس

در این مطلب از سایت جلویاب شما می توانید خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی نامادری را مطالعه کنید، تا انتهای مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی نامادری، سریالی جذاب و خانوادگی است که تابستان امسال روی آنتن شبکه a tv ترکیه رفت و حالا پخش دوبله فارسیش از شبکه جم تیوی شروع شده. این سریال از همان قسمت‌های اول به یکی از سریال‌های پربیننده تبدیل شد. فاروق گنجر پس از از دست دادن همسرش افسون از لندن به عمارت خود در استانبول نقل مکان می کند. همراه آنها دستیارش سراپ راه استانبول را در پیش می گیرد. سراپ که نمی‌خواهد از بچه‌های فاروک بچه‌داری کند، قصد دارد با یک فرد ثروتمند ازدواج کند.

قسمت ۱۶ سریال ترکی نامادری
قسمت ۱۶ سریال ترکی نامادری

قسمت ۱۶ سریال ترکی نامادری

سراپ به فاروق خبر میده که ناز اینجا اومده و به نیسان خبر میده که اونجاست و داره میره پیشش نیسان خیالش راحت میشه و میزنه زیر گریه و به جم میگه خیلی ترسیدم نمیدونستم که باید چیکار کنم! جم آرومش میکنه و میگه حالا پیدا شد دیگه همه چیز به خوبی تموم شد. فاروق پیش سراپ رفته و اونجا باهاش صحبت میکنه و میگه انگاری از پس سختی های کار برنیومدم! فکر میکردم میتونم ولی نتونستم چرا باید ناز همچین کاری کنه آخه!؟ سراپ بهش میگه خیلی خودتونو اذیت نکنین خیلی هم خوب از پسش بر اومدین. فاروق بهش میگه میخوام ازت بخوام که برگردی و مارو تو این وضعیت تنها نزاری سراپ تو دلش حسابی خوشحال شده ولی تو ظاهر نشون نمیده و بلند میشه که بره اما فاروق بهش میگه که یکبار دیگه ازت خواهش میکنم که بیای سراپ بهش میگه فقط برای وضعیت پیش اومده و اتفاق امشب میخواین من برگردم؟ و نزدیک میشه و فاروق را می بوسد که همان موقع مته با کلید درو باز میکنه و داخل خانه میشه که آنها با دیدن مته و مته با دیدن اونا شوکه میشه. فاروق با تعجب میگه مته تو اینجا چیکار میکنی؟ سراپ ازش میپرسه آقا مته چجوری اومدین خونه من اونم با کلید؟!

مته با لبخندی میگه راسیتش نمیدونم چجوری الان این وضعیتو بگم بهتون ولی شما داشتین چیکار میکردین؟ فا وق با عصبانیت به سراپ میگه به خاطر همه ی کارهایی که برای ناز کردین ازتون ممنونم ولی باید برم و خداحافظی میکنه و میره. سراپ دنبالش میره و ازش میخواد تا حرف بزنن بعد بره فاروق میگه چه حرفی؟ سراپ میگه خوب من الان شمارو بوسیدم  همان موقع نمیدونم آقا مته نمیدونم چجوری اومد خونمون الان سوء تفاهم پیش اومده فاروق گوش نمیده و میره. سراپ با عصبانیت با مته دوعا میکنه و میگه با چه حقی کلید میندازی میای تو خونه من؟ مته میگه ایپک بیرونم کرد جایی نداشتم واسه همین اومدم تو خونه ای که خودم واست خریدم یادت رفته؟ سراپ با عصبانیت میگه چند دقیقه پیش احتمال اسنکه من بشم سراپ گینجرو خراب کردی! و با عصبانیت از اونجا میره. فردای آن روز اسرا طبق گفته سراپ و نقشه ای که کشیده بهش میگه بره پیش فاروق تا ماجرارو تعریف کنه. اسرا پیش فاروق میره و بهش میگه ماجرارو از سراپ خانم شنیدم ولی باید بگم آقا مته به خاطر من دیشب اومده بود.

فاروق جا میخوره که اسرا میگه من یه مدت خونه نداشتم تو خونه سراپ میموندم و بعد از جدایی ایپک خانم با آقا مته ایشون بهم خیلی توجه کرد و من ازشون خوشم اومد واسه همین رابطه مونو شروع کردیم دیروز باهم دعوا کردیم و من گوشیمو خاموش کردم و رفتم از پیشش چون بهم گفت میخواد با ایپک خانم برگرده وقتی دیده خبری ازم نیست اومده خونه  که شما اونجا بدین انگاری بعد از کنی حرف زدن از اونجا میره و فاروق بهش میگه این بین خودمون میمونه و به کسی چیزی نمیگم. تو تمام مدت فاروق ذهنش درگیر سراپ و بوسه اش هست که بهم ریخته. او به اسرا میگه آدرس هتلو بفرسته و جلساتشو کنسل کنه. اسرا سریع به سراپ خبر میده. مته پیش سراپ رفته و او بهش پول میده تا نقشی که میخوادو بازی کنه. نیسان به خاطر ناز میخواد بره پیش سراپ تا ببینه خودش میخواد برگرده اونجا یا نه. جم تو راه میبینتش و باهم راهی هتلی میشن که سراپ اونجاست….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نامادری + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا