خلاصه داستان قسمت ۲۰۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۰۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال ترکیه ای که یکی از پربیننده ترین و پربحث ترین سریال های شبکه تی آر تی محسوب می شود، بر اساس داستانی واقعی درباره بیماران یه روانپزشکی به نام گولسرن بوداییجی اغلو می باشد. پخش سریال ترکی آپارتمان بی گناهان در ژانر هیجان انگیز و درام در شبکه های ترکی از ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ بود و از شبکه های جم تی وی از شهریور ۱۴۰۰ روی آنتن رفت.

قسمت ۲۰۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان
قسمت ۲۰۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

خلاصه داستان قسمت ۲۰۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

صفیه وسواسش شدت گرفته و برای محافظت کردن از ناجی و حکمت اجازه نمیده کسی از خونه خارج بشه. همان شب خواستگاری اوکشان هست و گفته که عمو حکمت باید باشه اگه تو مراسم من باشه من بله نمیگم. هان به گلبن و نریمان میگه یه کاریش میکنیم یه جوری بابارو به پایین می بریم. وقتی صفیه سخت مشغول تمیزکاری و نظافت هست حکمت را پنهانی به خانه ممدوح خان میبرند. مراسم خواستگاری شروع میشه ابتدا حکمت بهشون میگه دختر به بایرام نمیدم مگه اوکشانو از سر راه آوردم که به دمش به بایرام؟ اوکشان به حکمت میگه اینجوریه؟ باشه منم از این به بعد دیگه حال ندارم واست غذاهایی که دوست داری درست کنم، دیگه حال ندارم برات شیرینی درست کنم هر وقت عشقم کشید درست می کنم عشقم نکشید درست نمی کنم. حکمت با این تهدید اوکشان رضایتشو اعلام می کنه و همگی دست میزنند و انگشتر نامزدی را دستشان می کنند. ناجی پیش صفیه در خانه مانده و وقتی میبینه که با وسواس سخت داره تمیز کاری میکنه لبخند تلخی میزنه و غم روی دلش می نشیند و بهش میگه به خاطر همه روزهایی که کنارت نبودم و تنهات گذاشتم ازت معذرت می خوام اما می خوام که بدونی من همیشه پیشتم و تنهات نمیزارم و با هم دیگه پیر میشیم.

تا زمانی که دستمو بگیری و ول نکنی من کنارتم و دستش را دراز میکنه صفیه کمی با ترس جلو میاد و میخواد دستش را تو دست ناجی بزاره که حصیبه ظاهر میشه و مدام در گوشش میگه که اگه دستشو بگیری هر بلایی سرش بیاد تقصیر توئه اگه رو ویلچر بشینه چی؟ اگه بمیره و زنده نمونه چی؟ صفیه پشیمون میشه و به عقب میره و ازش میخواد تا اونجا رو ترک کنه تا به نظافتش برسه. فردای آن روز پر کبوتری روی پیانو حکمت می نشیند ناجی با ذوق صفیه را صدا میزنه تا بیاد ببینه صفیه با دیدن اون پر کلافه میشه و میگه همه جا کثیف شد حالا چه جوری تمیزش کنم؟ و ازشون میخواد تا اون اتاقو ترک کنند. ناجی کلافه میشه و بهش میگه صفیه بسته دیگه با این کارات هم داری خودتو نابود میشی هم مارو اذیت می کنی! تو باید بپذیری که درمان بشی. صفیه جا میخوره و میگه من حالم خوبه چرا باید درمان بشم؟ ناجی برای اینکه بهش ثابت کنه که احتیاج به درمان داره دستش را می‌گیرد و به دم در میبره و بهش میگه نگاه کن صفیه! سپس از در خونه بیرون میره و بهش میگه الان منو همینجوری راه میدی تو خونه؟

الان من میتونم بدون اینکه لباسمو عوض کنم حمام برم بیام تو خونه؟ صفیه میگه متاسفم ناجی ولی کثیف شدی باید لباساتو عوض کنی بعد بیای تو خونه. ناجی میگه همینو میگم هیچ آدم عاقلی این کارو نمیکنه سپس بهش میگه تا زمانی که قبول نکنی باید درمان بشی من به خونه برنمی گردم و از اونجا میره. با رفتن ناجی صفیه حالش گرفته میشه و حصیبه رو آتیش دلش هیزم میریزه و میگه بزار بره بهتر اگه دوست داشت تنهاست نمیذاشت، کنارت میموند. از اون روز به بعد هر روز حال صفیه بدتر میشه و یه در از اتاق ها رو میبنده. دیگه توان تمیز کردن هیچ جاییو نداره و فکر میکنه که هیچ چیزی دیگه تمیز نمیشه و روی همه وسیله های خونه پلاستیک میکشه و شمارش شستن هم از یادش میره به خاطر همین حمام هم دیگه نمیره و تمام اعضای خانواده را بیرون میکنه. هان به کتابخانه پیش ناجی میره و بهش میگه که حال صفیع داره هر روز بدتر میشه بهتره که برگردی پیشش فقط تو میتونی که حالشو بهتر کنی اما ناجی میگه ببخشید هان ولی تا زمانی که صفیه قبول نکنه درمان بشه من به اون خونه برنمیگردم.

هان او را سرزنش میکنه چطور میتونه انقدر سنگدل باشه و صفیه را بزاره کنار؟ ناجی میگه تنها کسی که کنارشه و تنهاش نذاشت منم! همه شما تسلیم شدین اما من پا پس نمیکشم. هر روز صفیه حالش بدتر میشه و در آشپزخانه را هم می بندد اون دیگه چیزی نمیخوره به جز شیر. هان کلافه میشه و پیشش میره و با عصبانیت دستش رو میگیره و به روبه روی همون عکسی که جیلان ازشون گرفته بود میبرتش و بهش میگه نگاه کن آبجی خوب نگاه کن ما اینجوری بودیم همچنین خانواده خوشبختی بودیم چی شد که به این روز افتادی؟ یه خورده به خودت بیا ما هممون به تو احتیاج داریم. نزار حال این قاب عکس برامون آرزو بشه. صفیه حتی تو این عکس هم حصیبه مادرشو میبینه و تنها حرفی که به هان میزنه میگه چرا گذاشتیش رو زمین؟ اینم کثیف شد غرق کثافت شد دیگه تمیز نمیشه. ۲ ماه گذشته و صفیه هر روز حالش داغون تر از دیروز شده حمام پر از ظرف شده و صفیه برای انداختن زباله هایش هم به واحد بالا نمیره به جاش تو اتاق گلبن می گذارد. اتاق گلبن پر از کیسه زباله شده و تن و بدن صفیه به خارش افتاده.

او کلافه میشه و به حمام میره و با قیچی شروع میکنه به قیچی کردن موهایش و همزمان یاد نوازش های مویش توسط ناجی می افتد. گلبن همان موقع به اونجا میره و با دیدن این صحنه با وحشت پیشش میره و سعی میکنه که جلوشو بگیره اما صفیه اونو هل میده و رو زمین می اندازد. گلبن حسابی ترسیده و خودشو به مطب دکتر میرسونه و بهش با گریه میگه دکتر تورو خدا به دادمون برسیم خواهرم داره از دست میره! داره میمیره کمکش کن! و با هم به آپارتمان می روند. زنگ در خانه حکمت به صدا در میاد که صفیه با باز کردن در با دکتر و گلبن روبرو میشه و با وحشت به آنها نگاه می کند….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا