خلاصه داستان قسمت ۲۱۱ سریال ترکی روزگاری در چکوروا
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۱۱ سریال ترکی روزگاری در چکوروا را می توانید مطالعه کنید. این مجموعه با نام ” زمانی در چوکوروا ” نیز در ایران و با نام های Tierra amarga, Once Upon a Time in Cukurova در ترکیه شناخته می شود. ژانر این سریال درام رمانتیک است و کارگردانان این سریال Murat Saracoglu و Faruk Teber می باشند.
خلاصه داستان سریال روزگاری در چکوروا
داستان این سریال به این شکل است که در حدود سال های ۱۹۷۰ میلادی در استانبول دو جوون که خودشون رو برای ازدواج حاضر میکردن با اتفاقی مواجه میشن که اصلا انتظارش رو نداشتن. ییلماز بخاطر زلیخا دست به قتل میزنه و مجبور به فرار میشه و زلیخا هم اونو تنها نمیذاره. دست تقدیر این دو رو به چوکوروا میکشونه. این دو جوون که با وجود تمام مشکلات مصمم بودن همچنان عاشق هم باشن ولی بعد از آشنایی با خانواده ی یامان که ارباب چوکوروا و صاحب مزارعی که ییلماز و زلیخا در اون کار میکردن بودن، همه چیز تا ابد عوض میشه.
این داستان داستان زندگی ییلمازی است که بخاطر عشقش قاتل شدن رو به جون میخره و داستان زلیخایی که بخاطر عشقش خودش رو مجبور به ازدواجی میکنه که نمیخواد و از طرفی داستان مادر ارباب “هونکار یامان” که برای حفظ گذشته ی پر زرق و برق و همچینین تنها پسرش میجنگه و اربابی که چنان عاشق زلیخا میشه که حتی حاضره برای بدست آوردن عشقش اونو اسیر کنه….
قسمت ۲۱۱ سریال ترکی روزگاری در چکوروا
تکین در خانه تنهاست. هولیا به خانه می آید و تکین از دیدن او متعجب می شود. هولیا میگوید که باید در مورد موضوعی صحبت کند. او از تکین قول میگیرد که این حرف بین خودشان بماند.تکین تصور میکند که او میخواهد از خودش مقابل حرفهای زلیخا دفاع کند. هولیا میگوید ک او قصد دفاع ندارد و حتی میخواهد موضوع دیگری را نیز بیان کند. سپس تعریف میکند که به خاطر ترس از فهمیدن عقیم بودن دمیر پیش دیگران، وقتی متوجه شده بود که زلیخا باردار است، او را به عقد دمیر درآورد. تکین با شنیدن این حرف به شدت شوکه می شود. او عصبانی شده و از هولیا میخواهد که از خانه اش برود. بعد از رفتن هولیا، حال تکین بد شده و قلبش میگیرد. او روی زمین می افتد و در حالی که به سختی نفس میکشد، اشهد خودش را میگوید.