خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی بابا + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی بابا را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. بابا Baba (عنوان انگلیسی: the father) یک سریال درام ترکی محصول ۲۰۲۲ با بازی Haluk Bilginer و Tolga Sarıtaş است که قسمت اول آن در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ از شبکه Show TV منتشر شد. حال دوبله فارسی این سریال از شنبه تا چهارشنبه از شبکه جم سریز راس ساعت ۲۰ پخش می شود. داستان سریال پدر ما (بابا) در مورد امین ساروهانلی است که پدری مستبد است که وقتی تنها وارث یک ثروت قابل توجه می شود، برای حفظ خانواده اش تلاش می کند. آیا امین ساروهانلی در حفظ خانواده موفق خواهد شد؟

قسمت ۲۶ سریال ترکی بابا
قسمت ۲۶ سریال ترکی بابا

خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی بابا

قدیر و یاشار درباره کاری که ثروت با ایلهان کرده بحث می کنند و بهش میگن که باید مجازات بشی اینجوری نمیشه قدیر میگه منم مرتکب جرم شده بودم و به وقتش مجازاتمو کشیدم تو هم باید همین کار رو بکنی احمد از پشت در حرفهای آنها را میشنود. قدیر متوجه حضور او میشه و به داخل اتاق می آوردش و ازش میخواد فیلم ایلهان و بشرا را از تو گوشیش پاک کنه بعد از پاک کردن آن فیلم بهش میگه دیگه آتویی نداری که بخوای اینجا بمونی پس گمشو از این خونه برو بیرون. احمد از خانه میره تو حیاط که ثروت را می‌بیند و پیشش میره و با چاپلوسی سعی می کند ثروت را به طرف خودش بکشد. او کنارش می نشیند و میگه داداش ثروت من حقو میدم به تو منم اگه جای تو بودم به خاطر پدرم همین کارو میکردم سپس از قدیر گلگی می‌کند که او را از خانه بیرون کرده ثروت بهش میگه مگه خونه فقط مال اونه که دستور میده تا از خونه بری؟ تازه تو هنوز شوهر بشرایی احمد تایید میکنه و میگه اما به زودی از هم جدا میشیم بهش وکالت داده بودم ثروت که از کل خانواده اعصابش خورده و حرصش گرفته بهش میگه باید اون وکالت نامه هنوز تو اتاقش باشه بگرد پیداش کن ایلهان در بیمارستان دست بشرا را گرفته و حرفهای دلش را بهش میگه او تعریف میکنه قصد و نیت من یه چیز دیگه بود اما با آمدن تو همه چیز تغییر کرد همه چیز تبدیل شد به قبل بشرا و بعد بشرا دیگه تصمیم گرفتم به خاطر رضایت پدرم کاری نکنم فقط برای خوشحالی خودمون و حال دلمون قدمی بردارم بشرا با شنیدن این حرف ها حسابی خوشحال میشه و میگه که به خاطر اون برای پدرش کار میکنه و روبروی خانواده‌اش ایستاده.

ایلهان با شنیدن این حرف بهش میگه اصلاً خودتو وارد این بازی ها نکن این بازی ها انقدر کثیفه که هیچی درباره‌اش نمیدونی تو انقدر زیبایی که نمیخوام خودتو آلوده این کارها بکنی! قدیر پیش فضیلت مادرش میرود و کارهایی که ثروت با ایلهان کرده را بهش میگه ثروت برای اینکه حمایت مادرش را داشته باشد پیشش میره و تعریف میکنه فضیلت دو سیلی محکم به او میزند و بهش میگه خدا تورو اصلاح کنه‌ نصفه شب ایلهان به حالتی ترسناک به بشرا زول زده و زیر لب مادرش را صدا میزند بشرا از صدای او از خواب بیدار میشه و با دیدن ایلهان جا میخوره و حالش را می پرسد اما ایلهان انگار نه انگار که در این دنیاست و چیزی نمی شنود بشرا جلو میره و دستش را روی صورتش می گذارد و میپرسه خوبی ایلهان دستش را پس میزند و ازش میخواد دور بشه بشرا دوباره دستش را میگیرد و نزدیکش میشود ایلهان این دفعه تسلیم میشه و در آغوش بشرا شروع به گریه کردن میکند. فردای آن روز امین در حال رنگ کردن مغازه جدیدش است که قدیر آنجا را پیدا میکند و پیشش میره و شروع می کند تو رنگ کردن بهش کمک کردن او از اینکه پدرش به حرفش گوش داده و سرگرمی برای خودش پیدا کرده خوشحال میشود و به برگشتنش به خانه امیدوار میشه. بوراک به قدیر زنگ میزنه و میگه کارگر های کارخانه شیر اعتصاب کردند و حسابی هم عصبانی هستن هلیکوپتر را برایت آماده می کنم تا سریعاً بری اونجا و خودتو نشون بدی و آرومشون کنی قدیر به طرف کارخانه راهی میشه ثروت به خانه میره اما به محض ورودش پلیس ها می ریزند و او را با خودشان می برند. کبری و شاهیکا حسابی به هم میریزن و از مامور ها میخوان تا او را نبرند اما تاثیری نداره.

ثروت با عصبانیت روی صندلی اتاق کمیسر می نشیند و منتظر او میماند یه نفر وارد اتاق میشه و خودش را وکیلش معرفی می کند سپس تلفنش را بهش میده و میگه ثروت خان منتظر شماست من و آقا فرید فرستاده فیروز با ثروت صحبت میکنه و میگه اگه کاری که من می خوام را انجام بدی از این مخمصه نجات پیدا می کنی قدیر با کارگر ها صحبت می کند. آنها گلگی می کنند از نصف شدن حقوقشان و احتمال اخراج شدنشان قدیر میگه اینا دستورات من نیست اصلا حقیقت نداره بوراک باهاش تماس میگیره و میگه سریع خودتو برسون میخواد درباره اداره کارخونه الیف نظرشو بده و رای گیری کنه اگه نیای خودش میبره و میدوزه بشرا از بیمارستان به بینور زنگ میزنه و ازش میخواد وکالتنامه را از اتاقش بردارد و به دستش برساند اما بینور میگه اینجا هیچ وکالت نامه ای نیست احمد به بیمارستان میره و به بشرا میگه دنبال این وکالتنامه بودی؟ و جلوی رویش پاره میکند و میگه تا زمانیکه حقمو ازت نگیرم پا پس نمیکشه بعد از رفتن او فرید به اونجا میاد و میگه الیف الان جلسه را برگزار میکنه تو هنوز نرفتی؟ بشرا بهش میگه که من هنوز تصمیم قطعیمو نگرفتم نمیتونم رو به روی خانواده ام بایستم دودل هستم فرید بهش میگه فقط به زندگی خودت فکر کن موانع را کنار بزار تا به چیزی که میخوای برسی بشرا میگه اما آنها خانواده من هستند موانع نیستند! فرید میگه این پسر که الان اومده بود چطور؟ اصلا یه کاری می کنیم تو کاری که میگم برای من انجام بده منم تو رو از دست این مرد نجات میدم بشرا قبول میکنه ایلهان به کلانتری میره و در حین ثبت اظهارات از کمیسر به بهانه مریضیش آب میخواد وقتی کمیسر از اتاق میره از فرصت استفاده میکنه و به ثروت میگه اگه میخوای از این دردسر نجات پیدا کنی کاری که فیروز ازت خواسته را انجام بده ثروت قبول می کنه و وقتی کمیسر برمیگرده میگه ثروت از دوستای منه درسته اون شب کنارم بود اما بعد از رفتنش با سهل انگاری خودم افتادم پایین و پرونده بسته میشه. ایلهان تو مسیر برگشت به خانه به پدرش زنگ میزنه و میگه کاری که خواستیو انجام دادم تو هم در قبالش کاری که من می خوامو باید انجام بدی فرید میگه منظورت اون پسرست؟ حل شد. ایلهان خوشحال میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا (Baba) + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا