خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۲۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

توچه با گوشیش لایو میگیره و از سرکان که هیزم میشکنه فیلم میگیره که توچه بهش میگه خیلی داری لایک میخوریا و از تعریف دخترا میگه که آلیزه حسادت میکنه و با سرکان هم بحث میکنه. هازال به اونجا میاد و میگه اینارو ول کنین بیاین والیبال بازی کنیم. تورکان از سرپ خواهش میکنه که دیگه دنبال پدرش نره خودش هروقت موقعش شد میبرتش سرپ بغلش میکنه و قول میده و میگه باشه. والیبال شروع میشه و اونا به دو دسته شدن و بهاء داور وایساده. گروه آلیزه و سرکان میبرن آنها نشستن و بازی من کیم انجام میدن. آلیزه اسم خودشو مینویسه رو کاغذ و میچسباند روی پیشانی سرکان او با سوالاتی که میکنه میفهمه آلیزه ست و بهش میگه پس این دختر خوشگل ترین لجبازترین پرروترین آدمه درسته؟ آلیزه تایید میکنه که سرکان میگه فهمیدم آلیزه درسته؟ آلیزه از تعریف های او خوشش میاد و قند تو دلش آب میشه. قدیر به سراپ میگه که انگار تو خونه نورالدین موش پیدا شده دارن میان اینجا بمونن تا سم پاشیش تموم بشه سراپ اول غر میزنه اما بعد ناچارا مجبوره که قبول کنه. توچه به آلیزه میگه بیا گم کنیم خودمونو ببینیم سرکان دنبالت میگرده یا نه نگرانت میشه یا نه و برای اینکه واقعا گم نشن رو زمین سیب میندازن که با همون مسیر برگردن.

از طرفی بهاء هم در حال گردنش تا گل پیدا کنه و برای توچه دسته گل درست کنه که با دیدن سیب ها روی زمین برمیدارتشون. نورالدین و اسما به خونه قدیر میرن که خیری به نورالدین میگه تخته بلدی؟ او تایید میکنه که رضوان میگه پر هوا کردن چی؟ آنها جا میخورن که نورالدین را به حیاط پشتی میبرن و ازش میخوان با چوب رو پرها بزنه که او از این کار خوشش میاد. سرکان به بچه ها میگه ۱ ساعتی هست بچه ها رفتن نکنه گم شدن؟ و باهم میوفتن دنبال توچه آلیزه که پیداشون کنن. آلیزه و توچه میبینن بهاء پیششون رفته و بهشون سیبارو نشون میده که جمع کرده آنها میگن اون سیبارو واسه گم نکردن راه گذاشته بودن سپس وقتی میخوان برگردن تو جنگل واقعا گم میشن. سرکان و بچه‌ها دنبالشون میگردن که تو مسیر سرکان رد کفشیو میبینه و دنبالش میکنن آنه بالاخره بچه‌هامون پیدا میکنن و سرکان آلیزه را بغل میکنه. فردای آن روز سراپ اسماء را حسابی به کار گرفته و سس گوجه برای زمستان درست میکنن. تو هتل سرکان به آلیزه میگه چطوره ناهار باهم بخوریم؟ آلیزه خوشحال میشه و قبول میکنه و میگه بهتره قبلشم باهم یه قهوه ای بخوریم سرکان قبول میکنه و میگه پس مهمون من آلیزه قبول میکنه و میرن سرکارشون. تورکان با صنم در حال حرف زدنه درباره سرکان که آلیزه حرفاشونو میشنوه و همه چیزو میفهمه او گریه میکنه و با خودش میگه یعنی تورکان خانم مادر سرکانه؟ او سراغ سرکان میره تا بهش بگه ماجرارو اما از حال میره و تو بغل سرکان میوفته او مضطرب میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا