خلاصه داستان قسمت ۲۹۴ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۹۴ سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل چهارم این سریال پر طرفدار هر دوشنبه ساعت ۲۰:۰۰ پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای  چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسرین حواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۲۹۴ سریال ترکی سیب ممنوعه

خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه

زینب و ییلدیز(ستاره) دو خواهری هستن که خیلی به هم وابسته ان ولی آرزوهاشون کاملا متفاوته.. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف،اندر آرگون تغییر میکنه..اندر برای رهایی از شوهرش،هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن،پررو و ثروتمندی هست..تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه..و چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…

قسمت ۲۹۴ سریال ترکی سیب ممنوعه

اندر و جانر از دیدن شاهیکا شوکه می شوند. شاهیکا تمام ماجرا را برای آنها تعریف میگوید. چند روز قبل، شاهیکا سراغ مردی که اجیر کرده بودند تا خودش را هم سلولی قاتل ساختگی پدر محمود معرفی کند، قرار میگذارد و از او میخواهد که در خانه اش با محمود قرار بگذارد، سپس خودش به خانه او رفته و با محمود رو به رو می شود. او به محمود مدارکی دال بر قاتل بودن حسن علی نشان میدهد و محمود مطمئن می شود که حسن علی پدرش را کشته است. شاهیکا از او میخواهد که با او همکاری کند تا کاری کنند که با قتل ساختگی شاهیکا، حسن علی را به زندان بیندازند. او میگوید که سهامها دیگر برایش مهم نیست و فقط انتقام میخواهد. محمود نیز قبول میکند. طبق نقشه شاهیکا شب حادثه دارویی میخورد که نبضش را برای دقایقی متوقف کند و حسن علی تصور کند که او مرده است. سپس محمود یک مانکن را به جای او داخل دریا می اندازد. شاهیکا با یک نفر هماهنگ کرده تا پنهانی از این صحنه فیلم بگیرد.
او سپس پیش محمود رفته و اطمینان داده بود که حسن علی با این روش به زندان خواهد افتاد و او انتقام پدرش را میگیرد. سپس بعد از رفتن محمود، با پوزخندی با خودش فکر میکند که وقتی محمود حقیقت را بفهمد دیگر دیر شده است و کاری نمیتواند بکند.

اندر و جانر از چنین نقشه ای جا می‌خورند و از اینکه شاهیکا ماجرا را از آنها پنهان کرده عصبی می شوند. اندر می‌گوید که این مدت عذاب کشیده و مدام کابوس می‌دیده و حتی به خاطر او جنازه دیده است. اما شاهیکا میگوید که برای طبیعی بودن نقشه این کار را کرده است و این کار به نفع همه آنها بوده است. او از اندر میخواهد که با تهدید حسن علی، سهام‌های خودشان را پس بگیرد و به علاوه بیست درصد از سهام خود حسن علی را بخواهد.
در خانه چاتای بابت رفتن ییلدیز به خانه اندر با او بحث میکند . ییلدیز میگوید که کنجکاو ماجرای شاهیکا و گردنبند شده بود. چاتای از اینکه ییلدیز ذره ای به قاتل بودن حسن علی شک کرده باشد دلخور می شود. ییلدیز از دل او در می آورد و آنها آشتی میکنند. چاتای پیش فریده می آید زیرا او نیز به خاطر این اتهام ذهنش درگیر شده. فریده به چاتای میگوید که نمیخواهد چنین چیزی را باور کند اما خودش گردنبند شاهیکا را در خانه حسن علی دیده است. چاتای میگوید اگر چنین چیزی بود آنها از همان ابتدا پیش پلیس می رفتند و تا به حال جنازه نیز پیدا میشد.

صبح روز بعد، فریده به ییلدیز میگوید که دوستانش برای دیدن عروس او و دادن هدیه قرار است به خانه بیایند. او از ییلدیز میخواهد که لباسهای کلاسیک بپوشد و از او میخواهد با او به خرید لباس بروند. ییلدیز نیز به ناچار قبول میکند. جانسو با ییلدیز تماس میگیرد و متوجه می شود که او و فریده قرار است به خرید لباس بروند.
اندر به شرکت پیش حسن علی رفته و فیلم صحنه انداختن جنازه داخل آب توسط محمود را به حسن علی نشان میدهد.حسن علی شوکه شده و میگوید که او تقصیری ندارد و ماجرا به محمود برمیگردد‌. اندر میگوید که مطمئن است که حسن علی شاهیکا را کشته است. سپس او را تهدید میکند که فیلم را به پلیس میدهد. او از حسن علی سهام‌های خودش و سهام‌های شاهیکا را نیز میخواهد. حسن علی به ناچار سریع قبول میکند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا