خلاصه داستان قسمت ۲۹۹ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۹۹ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۹۹ سریال ترکی خواهران و برادران
از اونجایی که شنگول به خاطر تبلیغ اخراج شده، شب کسایی که بهش پول داده بودن واسه تبلیغ به دم در خونه شون میرن تا پولشونو پس بگیرن که شنگول میگه بهتون میدم فرار که نمیکنم. سپس وقتی به داخل میرن اورهان میگه چرا پس ندادی بهشون؟ شنگول میگه گفتم که سرمایه گذاری کردم اورهان میگه کجا؟ شنگول میگه تو کریپتو سپس بهش میخواد نشون بده که میبینه کلا از ۱۰۰هزارتا ۱۰هزارتا مونده و بهم میریزه، اورهان سرزنشش میکنه که چرا از چیزی که سر در نمیاره واردش میشه! فردای آن روز آکیف با یامان همان کسی که کلوبی که او میخواسته بخره را خریده زنگ میزنه و باهاش حرف میزنه و قرار ملاقات میزاره یامان قبول میکنه. سوزان به خانه عمر اینا رفته و واسشون پوآچا برده بعد از خوردن صبحانه از اونجا میرن. شنگول به سرعت به طرف خانه آیلا میره و بهش میگه باید حرف بزنیم. اونا به اتاق آیلا میرن و شنگول میگه آیبیکه وقتی باهات حرف میزدم شنیده حرفامونو و فهمیده تو اون زنرو کشتی آیلا استرس میگیره و میگه حالا باید چیکار کنم؟ شنگول میگه نترس ازت حماست میکنم ولی تو هم ازم حمایت کن پولمو به باد دادم بهم قرض بده آیلا میگه باج میگیری؟
شنگول میگه نه من باج نمیگیرم گفتم قرض آیلا قبول میکنه که وقتی چک داره میکشه برک میاد و میگه داشتین حرف میزدین؟ و برک از این همه پولی که داشته به شنگول میداده جا میخوره که آیلا میگه چیزی نیست که و راهیش میکنه به مدرسه رفتن. بچه ها به مدرسه رسیدن که شوال جلوشونو میگیره و میگه خوراکی با خودتون که نیاوردین؟ آسیه میگه نه میخوای بیا بگرد کیفمونو! سپس شوال میگه گرمکن خریدین؟ عمر میگه تریارو رنگ کنیم میخریم و میرن که شوال با بوراک دعوا میکنه که سرخود کاری کرده و با کلافگی میره. تو کلاس ماهر دفتر تولگارو میگیره که وقتی باز میکنه وسطش یه گل خشک شده میبینه تولگا جا میخوره و اوگولجان میگه ماجرا چیه؟ و سوال پیچش میکنه سپس تولگا با کلافگی گلو میندازه تو سطل آشغال و میره که یاسمین میره پیشش و میپرسه ماجرا چیه؟ چرا گلی که بهت داده بودمو نگه داشتی تا الان؟ تولگا طبیعیش میکنه و میگه همینجوری، بعد از رفتن یاسمین اوگولجان میره پیش تولگا و میگه چرا به من چیزی نگفتی؟ و گلی که تو سطل بودو برداشته و بهش برمیگردونه و میگه اگه بهم چیزی میگفتی اونقدر ضایع بازی درنمیاوردم! تولگا میپرسه به نظرت فهمید؟
اوگولجان میگه یخورده سه کردی ولی تونستی جمعش کنی. تو راهرو اوگولجان در حال شوت کردنه کاغذه که الیف میبینه و میفهمه که داشته ادا درمیاورده روز گذشته و اوگولجان مجبور میشه اون کارهای الیفو بکنه. اونا تو تریا هستن که یه نفر میگه کیف پولم گم شده و شوال میشنوه و ازشون میخواد کیف و جیباشونو خال کنن آسیه جوابشو میده و با یاسمین و صرب درگیر میشن که برک میاد و میگه یه کیف پول افتاده بود تو راهرو کسی کیفشو گم نکرده؟ شوال از اونجا میخواد بره کهوآسیه ازش میخواد معذرت خواهی کنه ولی شوال از اونجا میره که بوراک باهاش حرف میزنه و میگه نمیتونین همینجوری اخراجشون کنی چون اونا به راحتی میتونن از مدرسه شکایت کنن و مدرسه را از دست بدین شوال با عصبانیت از اونجا میره. آکیف منتظر ماهره و وقتی میاد باهم میرن سر قرار با یامان….
