خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۲۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

سرکان بقیه را خبر میکنه و با بچه ها سریعا آلیزه را به طرف بیمارستان میبرن. آلپ به صنم خبر میده و صنم سریعا به نورالدین زنگ میزنه و میگه نترسیا چیز خاصی نیست آلیزه از حال رفته و دارن میبرنش بیمارستان نورالدین ترسیده و سریعا با اهالی خانه به طرف بیمارستان راهی میشن. تو مسیر آلیزه به هوش میاد که سرکان میگه چیشد؟ ترسیدم میخواستی یه چیزی بهم بگی که یهو از حال رفتی! آلیزه میگه من رفتم به طرف اتاق صنم تا گزارش بدم که یکدفعه یاد حرف های توران به صنم میوفته که گفته بود من چجوری بعد این همه سال برم روبروی بچه هام وایسم و خودمو معرفی کنم؟ سپس آلیزه به خودش میاد و پشیمون میشه از گفتن حقیقت و میگه هیچی وقتی رفتن اونجا یهو سنگین شدم اومدم بیرون که کمک بخوام اما حالم بد شد افتادم رو زمین سرکان میگه واسه اطمینان بهتره بریم بیمارستان چک بشی آلیزه میگه نه آلپ بریم هال سرکان به آلپ میگه بریم بیمارستان و در آخر راهی بیمارستان میشن. آلیزه تو اورژانس در حال چک شدنه که پرستار میگه چیزی نشده حال عمومیش خوبه دکترم یه چک کنه بهتره.

بقیه رسیدن اما نمیزارن برن داخل آلیزه به سرکان میگه به خانواده هاشون خبر بده که نگران نشن سرکان قبول میکنه. او به نورالدین زنگ میزنه و میگه حال آلیزه خوبه الکینگران نشین او میگه تا نبینمش باور نمیکنم آلیزه به سرکان میگه بگو صنم بیاد کارش دارم. صنم ویش آلیزه میره و آلیزه بهش میگه که ماجرارو میدونه ببین وقتی من فهمیدم به این حال افتادم سرکان بفهمه چی میشه دیگه! صنم میگه که نباید سرکان بفهمه منم نمیتونستم کاری کنم و از وجود سرپ به آلیزه میگه که آلیزه جا میخوره ومیگه سرپ برادر سرکانه؟ نورالدین به داخل میاد و میگه من آرش خواسته بودم به کسی چیزی نگه و باهاس حرف میزنن تا آروم بشه آلیزه میگه نه من نمیتونم چیزی نگم همه چیزو بهش میگم که نورالدین میگه اگه بگی معلوم نیست چه اتفاقی میوفته بزار خودشون مسئله خودشونو حل کنن. نورالدین وقتی پیش بقیه به بیرون از بیمارستان میره میبینه که خیری داره ماجرای فرار کردنش از کتک خوردن زنی که فکر میکرده تورانه را تعریف میکنه و بقیه میخندن. قدیر به نورالدین میگه نمیخوام دیگه به خاطر حرف های بابام بیوفتی دنبال توران. اصلا اومدن توران همه چیزو بهم میریزه اگه بفهمم یکبار دیگه طبق گفته های بابام افتادی دنبال توران منم میرم همه چیزو به آلیزه میگم همونجوری که تو واست مهمه بچه ات ناراحت نشه واسه من مهمه که بچه هام ناراحت نشن!

سرکان کمک میکنه به آلیزه تا لباس هاشو بپوشه و آماده بشه. آنها به سمت خونه میرین و آلیزه دراز کشیده تو خونه و سرکان مدام بهش رسیدگی میکنه و سوپی که سراپ درست کرده را میبره تو اتاقش تا باهم غذا بخورن. نورالدین و صنم با توران حرف میزنن و میگن که بهتره هرچی سریعتر خودش بره همه چیزو به قدیر بگه وگرنه ازدواج آلیزه و سرکان به خطر میوفته توران میگه باشه ولی نفهمیدم چه ربطی به ازدواج آلیزه و سرکان داره؟ آنها ماجرای اونارو تعریف میکنه و در آخر میگه ازت خواهش میکنم برو خودت بدون بردن اسمی از ما با قدیر حرف بزن توران قبول میکنه. شب سرکان میره پیش خانواده اش و میگه میخوام تمام رسم و رسومات ازدواجو واسه آلیزه انجام بدیم انگار دوباره داریم ازدواج میکنیم ولی نفهمه میخوام سورپرایز بشه سراپ و قدیر خوشحال میشن ولی خیری و رضوان فکر میکنن با بهار میخواد ازدواج کنه و باهم تصمیم میگیرن که جلوشونو بگیرن. شب موقع خواب سرکان رو کاناپه تو اتاق آلیزه میخوابه تا مراقبش باسه آلیزه صبح از خواب بیدار میشه و میره نزدیکش و نگاهش میکنه که سرکان مچشو میگیره و باهم کل کل میکنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا