خلاصه داستان قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران

آکیف با ماهر به رستوران رفتن که میبینن یامان دایی تولگاست و خود تولگا هم اونجاست و بعد از کمی حرف زدن باهمدیگه خوش و بش میکنن و فقط میشن. شب عمر و آسیه با اوگولجان و آیبیکه میرن به مدرسه و شروع میکنن به رنگ کردن دیوارهای تریا. یاسمین پیش سوسن رفته و باهم درباره تکلیف مدرسه شون تحقیق میکنن در آخر باهم کمی صحبت میکنن و سوزی از علاقه اش به عمر میگه که یاسمین ازش میخواد آروم باشه و میگه من فکر میکنم دوباره به هم برمیگردین شماها زوج باحالی بودین سپس یاسمین به مادرش زنگ میزنه و میگه شب پیش سوزی میمونه شوال قبول میکنه. صرب در حال خواندن قوانین مدرسه ست و میفهمه با آسیب زدن به اموال مدرسه اخراج میشه واسه همین فکری میزنه به سرش. او شبانه پنهانی میره مدرسه و با اسپری رنگ شروع میکنه به نوشتن متنی رو دیوار. فردای آن روز تو مدرسه بوراک با دیدن دیوار تریا میره سراغ عمر اینا و میپرسه چرا این کارو کردن! و باهم میرن تریا. عمر اینا با خوندن متن خنده شون میگیره و عمر میگه این کار ما نیست و چند بار اینو میگه اما شوال اونارو مقصر میدونه و میگه باید اخراج بشن! آکیف میگه کسی اخراج نمیشه و با شوال میره تا حرف بزنه.

او تو اتاق بهش میگه که تو نمیتونی اون بچه هارو اخراج کنی اگه این کارو بکنی منم یکراست میرم پیش پلیس و بهشون میگم هرچی که میدونمو بعدشم با پلیس میام اینجا و تحویلت میدم به مامورها! شوال میگه تو نمیتونی این کارو بکنی چون پای خودتم گیره آکیف میگه واسه من مهم نیست چون چیزی واسه از دست دادن ندارم. سپس باهم پیش بچه ها برمیگردن و شوال میگه که من فکر کنم این کار بچه های مدرسه نباشه ولی تحقیق و پرسجو میکنم سپس به همه میگه برن سر کلاسشون. شوال با صرب وقتی به خانه میرسن صرب با کلافگی میگه یه موقعیت خوب دادم بهت چرا اخراجشون نکردی؟ آکیف چی گفت بهت؟ او میگه هیچی تهدیدم کرد که اولیاء را میندازه جون هم مدرسه رو میبره زیر سوال از دستم در میاد منم گفتم فعلا بیخیال بشم. زنگ در خانه شان به صدا درمیاد که با باز کردنش با سادو کسی که ترمز ماشین احمد را بریده بود روبرو میشه و ازش میخواد از اونجا بره سادو بهش میگه پول میخوام قرض دارم وگرنه میرم پیش پلیس همه چیزو میگم شوال زیربار نمیره و درو میبنده روش سپس با آکیف تماس میگیره و میگه که سادو اومده بوده آکیف میگه خودم باهاش حرف میزنم.

شنگول به یه مغازه رفته و سر یه پیرهن با یه زن دعواش میشه و در آخر زورش میرسه و پیرهن را برمیداره تا بخره. سوزان در حال تلویزیون دیدنه که گوشیش زنگ میخوره، سادو که به سوزان زنگ زده میگه اگه میخوای بفهمی شوهرتو کی کشته بیا به آدرسی که میدم او اول جا میخوره و راهی میشه به سمت اون آدرس. شنگول تو خونه در حال گفتن ماجرای تو مغازه ست که شنگول میبینه همون زنی که باهاش دعواش شده بود اومده اونجا اما اورهان با دیدن اون زن با تعجب میگه مامان؟! همگی تعجب میکنن. او هان که از دست مادرش عصبیه و میگه چرا اومدی اینجا؟ تو که من و داداشمو موقعی که میخواستیم رها کردی رفتی! چرا اومدی؟ تو مردی واسم! و عمر میفرستتش بره داخل تا کمی آروم بشه. اون زن با شنگول و بچه ها حرف میزنه و وقتی میفهمه بابای عمر اینا مرده ناراحت میشه و میگه ندیدمش و رفت! سوزان پیش سادو رفته ولی او میگه اگه میخوای بهت بگم ماجرارو باید ۱ میلیون بدی سوزان میگه چی؟ این همه پول از کجا بیارم؟ و بعد از کمی کل کل از اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس (فصل ۱) 

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim (فصل ۲)

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا