خلاصه داستان قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران

سوزان به پلیس ها میگه که دارین اشتباه میکنین من نکشتمش قاتلش بیرون داره میگرده واسه خودش! مامورها میگن تو کلانتری همه چیز مشخص میشه. بچه ها به خانه برمیگردن که آسیه با دیدن آیبیکه میگه شماها برین کتابهای بگم حرف بزنم سپس ازش میپرسه چرا انقدر بهم ریخته ای؟ میونه ات با برک خوب شد؟ آیبیکه میگه نه تموم کردیم آسیه جا میخوره و میگه خوب چرا باهاش حرف نمیزنی؟ آیبیکه میگه نمیتونم قضیه ای این وسط هست که مامانمم در جریان و من نمیتونم بگم بعد از کمی درد و دل کردن از اونجا میره. سوزان تو اتاق بازجویی هرچی که میدونه را به بازپرس میگه از زنگ زدن سادو تا رفتن خودش پیشش بازپرس میگه تو دستات خونی بود بالاسرش بودی! سوزان میگه آره چون داشتم کمکش میکردم که نمیره! آنها میگن باید بازداشت بشی که سوزان به آکیف زنگ میزنه و میخواد به اونجا بره. یه مامور میاد و میگه که به بیمارستان منتقل شده الانم تو اتاق عمله سوزان خوشحال میشه و میگه یعنی نمرده؟ خداروشکر. آکیف به اونجا میاد و میگه سوزان تو اینجا چیکار میکنی؟ گفتم بهت نرو دنبال این کارها! همان موقع مامور میاد و میگه کسایی که سادو را زخمی کردن پیدا شدن و سوزان آزاد میشه. آکیف پیش شوال میره و بهش میگه که چه اتفاقی افتاده؟ او تعریف میکنه که چجوری سوزان را میخواسته گیر بندازه.

آکیف میگه موفق هم نشدی آزاد شد و سادو هم نمرده تو بیمارستانه و اگه به هوش بیاد و دهن باز کنه میری جایی که میخواستی سوزانو اونجا بندازی! شوال استرس میگیره. صبح زود اورهان به خانه میاد و بلیطی جلوی فاطما میزاره و میگه امروز میری واست بلیطم گرفتم همگی جا میخورن. بچه ها به مدرسه رفتن که برک میاد و بدون نگاه کردن به آیبیکه صبح بخیر میگه و میره عمر بهشون میگه شما برین من میام. سپس به سوسن میگه قبلا میومدی پیشم سلامی میکردی صبح بخیری میگفتی بغلم میکردی! سوسن میگه الانم میکنم اگه بخوای ولی نمیدونستم چه واکنشی نشون میدادی الان دیشب فقط چون میخواستی آرومم کنی بغلم کردی یا آشتی کردیم؟ عمر میگه آشتی کردیم سوسن خوشحال میشه و بغلش میکنه که همان موقع لیدیا میاد و اونارو میبینه و حسابی پکر میشه. یاسمین میخواد بره تو کلاس که با ماهر برخورد میکنه و کتاباش میریزه که باهم جمع میکنن بعد از رفتن ماهر لیدیا بهش میگه یخورده زبون میریختی یکم باهات حرف میزد یاسمین میگه چطور؟ او میگه کاملا مشخص بود که ازش خوشت میاد و باهم گرم صحبت میشن و لیدیا میگه که عمر و سوسن باهم آشتی کردن انگاری.

یاسمین میگه واقعا؟ کی؟ حتما همین دیشب بود آخه آدرس خونتو گرفت ازم همان موقع سوسن میاد و لیدیا میگه تو واقعا دیشب اومدی خونمون؟ سوسن به خاطر اینکه یاسمین بهش گفته ناراحت میشه و با لیدیا سر عمر بحث و دعوا میکنه و میگه ما باهم آشتی کردیم و از وانجا میره که لیدیا بهم میریزه. آکیف با شوال میرن سمت بیمارستان که سوزان به آکیف زنگ میزنه و میگه تو کافه بیمارستان نشستم منتظرم سادو به هوش بیاد آکیف کلافه میشه و به شوال میگه من میرم پیشش تو وقتی به هوش اومد باهاش حرف بزن و بگو چیزی نگه. سادو به هوش میاد و شوال بهش پیشنهاد پول میده که به سوزان چیزی نگه او قبول میکنه و به آکیف پیام میده که حل شد. آکیف به سوزان میگه به هوش اومده رفته بخش بیا بریم هرچی میخوای بپرسی ازش بپرس. سوزان ازش میپرسه که کی اجیرت کرده بود که او میگه او میگه هیچکی میخواستم فقط ازت پول بگیرم خیلی طلبکار دارم سوزان عصبی میشه که وقتی پلیس میاد بهش میگه من ازش شکایت دارم…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس (فصل ۱) 

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim (فصل ۲)

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا