خلاصه داستان قسمت ۳۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران
اسیه تو خونه خالخ مریم در حال جمع کردن لباس هاست که خاله مریم میره گازو باز میکنه تا برای پسرش نیمرو درست کنه که میبینه تخم مرغ ندارن واسه همین میره از خونه بیرون برای خرید تخم مرغ اسیه متوجه رفتنش نمیشه. اکسف به استانبول برگشته و با نباهت میره به رستوران نباهت از تیپ آکیف خوشش میاد و تعجب میکنه که همچین تیپی زده بعد از چند دقیقه یامان میاد و بهشون میگه من یکی از دوستامم گفتن بیاد اکیف با دیدن همان زن تو انکارا شوکه میشه و یامان اونو ثریا دوستش معرفی میکنه و میگه دخترشم میاد باهاش آشنا میشین، کمی بعد سوسن میاد و او با دیدن لیدیا سر میز عصبی و شوکه میشه اکیف میفهمه که ثریا مادر سوسنه. اسیه از اتاق بیرون میاد و با گازی که تو هوا پخش شده حالش بد میشه و بیهوش روی زمین می افتد ماهر به اونجا میرسه و هرچی در میزنه میبینه کسی درو باز نمیکنه. ماهر که از پنجره میبینه آسیه رو زمین افتاده در را باز میکنه و به داخل میره او آسیه را بیرون میبره و برمیگرده داخل و تمام پنجره های خونه را باز میکنه تا هواش عوض بشه همان موقع دختر خاله مریم از راه میرسه و بهش میگه هرچی گشتم مادرتون نبود من اسیه رو میبرم بیمارستان حالش خوب نیست.
آکیف تو رستوران مدام به ثریا توجه میکنه و شیرین زبانی میکنه یاملن بهشون میگه ثریا را تو کلوب استخدام کرده که نباهت حرص میخوره. سوسن و لیدیا مدام به هم طعنه میزنن که ثریا و یامان متوجه میشن اونا باهم مشکل دارن سپس سوسن عصبی میشه و بهرثریا میگه بریم نمیتونم بیشتر از این تحملش کنم و از اونجا میرن. تو خونه سوسن از اینکه مادرش با یامان در ارتباط هست ناراحته و از فکر ایننه با او ازدواج کنه عصبی میشه و بعد از کمی حرف زدن یاداوری میکنه که او را به خاطر دوست پسرش تنهاش گذاشته بوده اونجا ثریا میگه برای تضمین آیندمون اینکارو کردم. نباهت با اکیف تو خونه به خاطر رفتارش با ثریا دعوا میکنه که آکیف میگه اشتباه میکنی من هیچ توجهی به اون ندارم سپس نباهت به اتاقشان میره و از اینکه آکیف لباساشو رو تخت ریخته و جمع نکرده بحث میکنه باهاش اکیف سریع برمیداره تا دستمال گردن ثریا را نبینه. اسیه وقتی حالش بهتر میشه به ماهر میگه به دختر خاله مریم زنگ بزنه و حال خاله را بپرسه ماهر میگه حالش خوبه انگار تو پارک بوده.
ماهر آسیه را به خانه میرسونه که عمر از اینکه آسیه بهش چیزین گفته گلگی میکنه اسیه میگه فقط نمیخواستم نگرانت کنم حالم خوبه و به داخل میرن. فردای ان روز عمر از اسیه سر صبحانه میخواد تا دیگه سرکار نره اما اسیه قبول نمیکنه. اورهان به اونجا میره و بورک بهشون میده سپس میخواد تا اسیه دیگه نره سرکار اما اسیه میگه حقوقش خوبه میرم مراقبم نگران نباشید. آیلا تو خونه به برک میگه برای فردا بلیط گرفتم الیف میخواد بره مدرسه که برک به بهونه مریض بودن میگه نمیام. ایلا به الیف میگه که شب شام برن بیرون الیف قبول میکنه. بعد از رفتنش آیلا به برک میگه فکر نمیکردم گفتن به الیف انقدر سخت باشه…..
