خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی اسرار خانواده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی اسرار خانواده را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسرار خانواده به کارگردانی نیهات دوراک با ژانری درام محصول کشور ترکیه می باشد. Onur Uğraş و Murat Uyurkulak نویسندگان این سریال می باشند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Ayça Bingöl – Bülent İnal – Ceyda Düvenci – Sercan Badur – Erdem Akakçe – Emel Göksu – Caner Şahin Eva Dedova – Sera Kutlubey – Can Albayrak.

قسمت ۳۹ سریال ترکی اسرار خانواده

خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی اسرار خانواده

احمد با قدیر قرار میگذارد و میگوید که صلاح دیده است که ابتدا در مورد دانسته هایش با او صحبت کند و مستقیم به نیلگون چیزی نگوید. او میگوید که متوجه شده است که یک نفر تصمیم به نابودی زندگی کمال گرفته و برای او پاپوش درست کرده است، و آن یک نفر ، ماجده است. قدیر شوکه شده و علت خصومت یک مادر با بچه اش را درک نمی‌کند. آنها تصمیم دارند نقشه ای بکشند تا بتوانند دست ماجده را رو کنند. فادل به همراه افرادش سراغ کارمند حسابداری می رود و او را گوشمالی میدهد و سپس میگوید که باید از شرکت استعفا بدهد. وقتی احمد با شرکت تماس میگیرد تا با او صحبت کند، میفهمد که از شرکت بیرون آمده و دسترسی نیز به او ندارد. چیچک با حسرت تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند. او به شرکت تارک می رود و از حسرت بابت کمک به او در ماجرای اوزان تشکر میکند. حسرت میگوید که آنها با هم خواهر هستند و باید هوای یکدیگر را داشته باشند. هنگامی که مرت به دنبال چیچک می آید، تارک را دم در میبیند و از آنجایی که او را از گذشته می شناسد، از دیدن تارک که آدم کثیفی است عصبی شده و وقتی می فهمد که حسرت پیش او کار می کند، متعجب می شود. قدیر وقتی میبیند که در هیچ شرکتی کار پیدا نمیکند، بخاطر بی پولی تصمیم میگیرد سر ساختمان رفته و کارگری کند. او این ماجرا را از نیلگون پنهان میکند تا ناراحت نشود و میگوید که در یک شرکت مشغول به کار شده است.

نیلگون که نامه درخواست برای انتقال کمال به یک سلول دیگر را داده بود، متوجه می شود که با درخواست او موافقت نشده و اصلا به کارهای کمال رسیدگی نمیشود. او با عصبانیت به شرکت می رود و متوجه می شود که ماجده به اتاق کمال رفته و خودش را جایگزین او کرده است. او از ماجده میخواهد که بخاطر پسر خودش به او رسیدگی کند زیرا وضعیت خوبی ندارد و در زندان مورد حمله و آزار قرار میگیرد. سپس بی اهمیت به رفتارهای زننده ماجده، از آنجا می رود. احمد با قدیر تماس میگیرد و میگوید که مدارکی جمع آوری کرده که میتواند به درد آنها بخورد. او میگوید که شکایت از شرکت و گزارش به اداره محاسبات بی فایده است، زیرا ماجده در همه جا دست دارد و موضوع را به نفع خودش تمام میکند، اما بهتر است از روش دیگری به او شوک وارد کنند تا بتوانند دست او را رو کنند.

نیلگون به املاک رفته و دنبال خانه میگردد. خانه ها برای بودجه او گران بوده و او نمیتواند خانه مناسب و ارزان قیمتی پیدا کند. در شرکت تارک، پیش حسرت می آید و با اصرار او‌ را برای شام بیرون دعوت میکند. در شرکت کمال، مرت پیش سوزان آمده و در مورد اطلاع داشتن کار حسرت در شرکت تارک سوال میکند. سوزان خودش را به بی‌خبری می زند اما مرت به او شک میکند و مطمئن است که سوزان با این قضیه ارتباط دارد. نیلگون یک خانه دور از شهر بدون امکانات برق و آب شهری را اجاره میکند تا سقفی برای ماندن داشته باشند. ماجده به زندان می رود و افرادی را که کمال را کتک زده بودند، تهدید کرده و به دست افراد خوش می سپارد تا آنها را کتک بزنند. احمد به شرکت کمال می آید و پیش ماجده می رود. او یک نامه گزارش ساختگی به ماجده نشان میدهد و میگوید که اداره محاسبات متوجه تغییراتی در ارقام شده و قرار است برای رسیدگی به شرکت بیاید. او به عمد ماجده را مضطرب میکند تا بتواند از واکنش او به نتیجه برسد. بعد از رفتن احمد، ماجده که عصبی شده است، با فادل تماس میگیرد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا