ُ خلاصه داستان قسمت ۴۷۸ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۷۸ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل ششم این سریال پر طرفدار از ۵ بهمن در شبکه جم تی‌وی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام و… این روزها از شبکه جم تی وی و جم تی وی پلاس در حال پخش است.

قسمت ۴۷۸ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)
قسمت ۴۷۸ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

قسمت ۴۷۸ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

جانر و امیر به رستوران میرن و تظاهر میکنن که اتفاقی نادر و نامزدشو دیدن نادر ازشون میخواد تا سر میزشون بشینن. جانر و امیر شروع میکنن به صحبت کردن و امیر میگه خواهر من بهم گفت که دختری که دوسش دارم یه مشکلی داره ولی منم باور نکردم اما بعدا چیشد؟ ثابت شد که درست میگفت! اون زن میگه شماهارو نادیده فرستاده آره؟ آنها مخالفت میکنن و ادامه میدن. زینب به ییلدیز تو خونه میگه که عطا ازم دعوت کرده به عنوان تشکر بریم شام بخوریم تو با دوعان هم اگه میخواین بیاین بریم ییلدیز میگه نه برو بهت خوش بگذره. فردای آن روز اسما از خودش میگه که خواب بد دیده که دوعان با کلی دختر خوشگل تو کشتیه ولی تو نبودی! ییلدیز میگه نگران نباش به دوعان گفتم نره به اون سفر خیالت راحت باشه اسما خوشحال میشه. جانر ماجرای شب گذشته را تو رستوران به اندر میگه او از اینکه حدس زدن که از طرف نادیده باشن حرص میخوره و میگه باید یه فکر دیگه ای بکنم! او پیش ییلدیز میره و ازش میخواد تا توی این کار کمکش کنه ییلدیز باهاش توافق میگکنه که به جاش براش تو فضای مجازی پست بزاره به عنوان بهترین دوست و واسش جشن آخرین روز مجردی بگیره اندر با کمی فکر کردن قبول میکنه.

اندر وقتی میخواد از خونه ییلدیز بره یه نفر جلوشو میگیره و خودشو معرفی میکنه و میگه منو ییلدیز خانم فرستاده او جا میخوره و میگه تو کی هستی؟ و به ییلدیز زنگ میزنه و میگه این دختر که شبیه توعه ولی تو نیستی کیه؟ ییلدیز میگه بدلمه هرکاری بخوای واست انجام میده اندر میگه ولی ما اینجوری توافق نکردیم! ییلدیز میگه من نمیتونم نزدیک عروسیم همچین ریسک هایی بکنم! اندر میگه باشه قبوله. کومرو از جانر میخواد تا ببرتش سر قبر سلیم. کومرو اونجا ازش معذرت خواهی میکنه و میگه نگران نباش حال ما خوبه جانر پدر خیلی خوبی میشه و بعد از خداحافظی با جانر برمیگرده. ییلدیز و اندر باهم نقشه میکشن که برن پیش هاندان و از نادر تعریف کنن که خیلی خوشتیپ و جوونه و خیلی هم پولداره تا هاندان تحریک بشه که اون کیه و بخواد ببینتش. آنها پیش هاندان میرن و شروع میکنن به تعریف کردن هاندان از اندر میپرسه چرا نمیخوای بری ببینیش؟ اندر میگه واسه من خیلی جوونه و از جوان بودن هاندان تعریف میکنن سپس بهش رستورانیو میگن که شب قرار گذاشته با اندر اما اندر میگه من نمیرم جانر را میفرستم تا عذرخواهی کنه.

هاندان کنجکاو میشه تا بره ببینتش و اگه میتونه خودش باهاش آشنا بشه، اندر و ییلدیز باهمدیگه لبخند میزنن. ییلدیز و دوعان شب به مهمونی یکی از دوستای دوعان میرن و چهارتایی سر میز شام نشستن. ییلدیز میخواد بره سرویس که آیفر خانم بهش میگه در سرویس یخورده گیر داره مراقب باشه. ییلدیز میره و وقتی میخواد بیرون بیاد میبینه در قفله اما هرچی در میزنه و دوعان را صدا میزنه کسی نمیشنوه چون صدای موزیکو زیاد کردن ییلدیز فکری به سرش میزنه و رو شور را پر از آب میکنه و سشوار را توش میندازه تا اتصالی کنه و فیوز بپره. بعد از رفتن برق ها دوعان را صدا میزنه و آنها ییلدیز را بیرون میارن او با کلافگی و عصبانیت از دوعان گلگی میکنه و از اونجا میرن. تو مسیر دوعان ازش عذرخواهی میکنه که اصلا حواسش به نبودن ییلدیز نبوده و همان موقع پستی را تو فضای مجازی میزاره با ییلدیز و او را تگ میکنه ییلدیز با دیدن عکس دونفرشون که دوعان گذاشته خوشحال میشه. زینب با عطا به رستوران رفته و اونجا عطا برای تشکر بهش پاکتی میده که نشون میده از طرف زینب برای رسیدگی به جنگل ها پول اهدا کرده او حسابی خوشحال میشه و عطا را بغل میکنه و ازش تشکر میکنه، اصلان فیلم های کارخانه را درست کرده و به جولیا نشون میشده و میگه چیزی در نیومد ولی نشون میده که دوعان شلیک کرده جولیا به آرومی و با عصبانیت اشک میریزه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان فصل ششم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا