خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریال‌های جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جاده‌های خطرناک پر از آزمون‌های شور، اشتیاق، انتقام و قلدری می‌پردازد که یک شبه تغییر می‌کند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آک‌گول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال می‌باشند.
قسمت ۴۷ سریال ترکی یاقوت کبود
جمیله در حال جمع کردن وسایل آشپزخانه ست و شرمین در حال دلمه درست کردن که جمیله حرص میخوره. گلفم در حال حرف زدنه و میگه که میخوام تمام پرسنلمو عوض کنم همان موقع شرمین میاد که گلفم میگه اجازه نداره کسیو ببینه و ازش میخواد بره اما شرمین میخواد باهاش به خاطر رفتارش دعوا کنه که عمر میاد و شرمین را به داخل تعارف میکنه و باهم میرن به تراس که گلفم عصبی میشه. آنها اونجا باهم خوش و بش میکنن و دلمه میخورن و شرمین تمام سعیشو میکنه تا بهش نزدیک بشه که موفق هم میشه و عمر اونو به عنوان پرستار مخصوص خودش استخدام میکنه. اوکان پیش آتش او شرکت میره آتش بهش میگه دیگه وقت تاوان دادن رسیده و بهش میگه از این به بعد دستیار مخصوص خودم میشی اوکان خوشحال میشه و میگه فکر میکردم مسئول انباری چیزی میخوای بکنی منو و قبول میکنه آتش میگه از این به بعد هرجا برم تو هم میای و چشم و گوشم همه جا میشی! سپس میپرسه که فرایه و یامان کجان؟ اوکان سکوت میکنه. بورا به همان ویلایی میره که فرایه اونجاست و پنهانی وارد میشه و اونو تو خواب نگاه میکنه و لبخند میزنه. فرایه وقتی چشماشو باز میکنه بورا را میبینه که شوکه میشه و اسم یامان را فریاد میزنه. باده با گلفم قرار گذاشته و میگه اونروزی که با پدرم حرف میزدین یه چیزهایی شنیدم که درباره من بود شما واقعیتو به من میگین منم به جاش جون یکی از بچه هاتونو نجات میدم گلفم همه چیزو میگه که بورا تنها بچه واقعی پدرته باده شوکه میشه که گلفم میگه نوبت توعه او میگه جون آتش تو خطره بابام آدمکش گرفته سپس با حالی داغون از اونجا میره.
گلفم سعی میکنه به آتش زنگ بزنه اما او جواب نمیده و پشت فرمونه که هالیت هم اونو تعقیب میکنه. یامان به ویلا میره ولی هرچی در میزنه تا فرایه درو باز کنه کسی درو باز نمیکنه یکدفعه میبینه در بازه و به داخل میره که فرایه با شنیدن صدای یامان پیشش میره و میگه اون اینجاست! همان موقع بورا از ویلا بیرون میره که یامان دنبالش میره و گیرش میندازه و کتکش میزنه و میگه دیگه حق نداری مزاحم کسی بشی! سپس به داخل پیش فرایه برمیگرده و ازش معذرت خواهی میکنه که نتونسته ازش مراقبت کنه. حال فرایه بد میشه و یامان دکتر میاره که او بهش میگه متاسفم بچه رو از دست دادیم و میره. آنها ناراحت میشن و گریه میکنن. آخرشب آتش به اونجا میاد و ویتامین های فرایه را میاره که یامان میگه بچه مون مرد! آتش میگه چی؟ و باهمدیگه دعوا میکنن سر فرایه و مقصر مرگ بچه. یامان به شدت عصبانی میشه از حرف های آتش و رو سر او اسلحه میکشه از طرفی هالیت هم روی آتش نشونه گرفته. آتش به یامان میگه اگه انقدر مطمئنی پس شلیک کن چون اگه من بودم اینکارو میکردم! از طرفی گلفم رفته پیش وورال و میگه آتشو نمیتونی بکشی چون پسر خودته! وورال شوکه شده و به هالیت زنگ میزنه و میگه آتش نباید بمیره او میگه که یه نفر دیگه میخواد بکشتش و با نشونه هایی که میده گلفم میگه اون یامان پسرمه! وورال میگه اونو بزن آتش نیاید بمیره! گلفم التماس میکنه و میگه نه اون پسرمه! و گریه میکنه. فرایه بیرون میره و با دیدن اون صحنه یامان را صدا میزنه که تیری شلیک میشه!….
