خلاصه داستان قسمت ۴۸ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۴۸ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۴۸ سریال ترکی رامو
قسمت ۴۸ سریال ترکی رامو

قسمت ۴۸ سریال ترکی رامو

جهانگیر به دوعو میگه میدونی چرا با رامو دیگه کاری ندارم؟ برای رسیدن به هدفم دیگه هر بلایی سر کورشاد بیاد اون از چشم رامو میبینه و از دوعو میخواد نزدیک رامو باشه تا به موقعش کارشونو بکنن. رامو پیش کورشاد رفته که میگه حرف بزنیم اما کورشاد میگه من فکر بهتر دارم و به طرفش اسلحه میگیره و ازش میپرسه این خونسردیت واسه چیه؟ قراره بمیری! رامو میگه چون وقتی کلمه جادویی پولو بهت بگم دست میکشی، سپس میگه که پولات نسوخته اون فقط ۱ میلیون بود که سوخت ۱۹ میلیون دیگه اش دست منه، از خودت نپرسیدی چرا برنداشتم واسه خودمو سوزوندم؟ کورشاد میگه چرا؟ رامو میگه چون میخواستم دست کسی که از خواسته بود نیوفته کورشاد میگه کی؟ او میگه جهانگیر. سپس بهش میگه من پولو بهت میدم ولی در ازاش باید بگی جای پولای کثیف جهانگیر کجاست کورشاد قبول میکنه و میگه به آدماش ببرنش به داخل. کورشاد به خانه جهانگیر میره که با دیدن یاقوز بهش میگه با تو کاری ندارم فهمیدم تو دستی نداری تو این کار واسه رامو اینجام. کورشاد پیش جهانگیر میره و با کلافگی میگه که این رامو واسم پیدا کن! همان موقع رامو طبق نقشه ای که با کورشاد کشیده به جهانگیر زنگ میزنه اما جهانگیر چیزی به کورشاد نمیگه و کورشاد اینو میفهمه.

وقتی به ماشینش برمیگرده رامو اونجا نشسته که بهش میگه بهت ثابت شد! همان موقع جهانگیر بهش زنگ میزنه که رامو میزاره رو اسپیکر و بهش میگه چرا بهم زنگ میزنی؟ او میگه این کورشاد دنبالمه کمکم کن جهانگیر میگه به من ربطی نداره تو این راه تنهایی فرار کن! کورشاد بهش ثابت میشه که همه چیز زیر سر جهانگیر بوده و بهش میگه دیگه کنارتم بهت میگم چجوری پولشویی میکنه. یاقوز به سیبل میگه بابد یه سری برگه رو امضاء کنی اگه نکنی کارهای جهانگیر بهم میریزه سیبل لبخند میرنه و امضاء نمیکنه. جهانگیر عصبی میشه و میره پیشش و دعوا میکنه سیبل با سیاستی که داره و مظلوم نمایی میگه من هیچی نمیخوام فقط میخوام این خیریه رو اداره کنم و عصو خانواده تون باشم حالا بگین امضاء کنم با نه! جهانگیر با سیبل بیرون میرن که آیسل باز با سیبل دعوا میکنه که جهانگیر پشت سیبل درمیاد و میگه از این به بعد دیگه باهاش کاری نداری و از اونجا میرن. رامو با یاقوز قرار گذاشته و بهش میگه کورشاد اومده طرف من فیکو و ارکان هم به زودی میان تصمیمتو بگیر، یاقوز میگه چجوری؟ رامو میگه با ۱۹ میلیون و ۱۰هزارتا و از اونجا میره.

جهانگیر با دوعو حرف میزنه و با سوء تفاهمی که پیدا کرده میگه که میدونم با نهیر تو رابطه ای بهتره رسمی بیای تو خانوادمون دوعو از خدا خواسته میگه هرچی سما صلاح بدونین. جهانگیر با نهیر حرف میزنه و میگه که با دوعو قرار ازدواج کنه نهیر جا میخوره. رامو با حسن پولارو برداشتن و رفتن سر قرار با کورشاد. یاقوز پیش سیبل رفته و بهش میگه به کمک نهیر به رامو بازم کمک کردی ولی به این فکر نکردی! و عکسی بهش نشون میده از رامو و نهیر که دارن میخندن. سیبل میگه چی میخوای از من؟ یاقوز میگه که رامو دیگه بزاری کنار و باهم کار جهانگیرو تموم کنیم. کورشاد میره سر قرار و پولو پس میگیره و بهش پرونده ای از جرم های جهانگیر میده و میگه با اینا گیر نمیوفته، با کلمه ی جادویی کامان میتونی گیرش بندازی اگه بتونی رمزشو پیدا کنی، همان موقع به طرفشون تیراندازی میشه و کورشاد آدم هاش میمیرن، رامو دستش تیر میخوره و حسنو گروگان میگیرن و میبرن. رامو در حالت بیهوشی و هوشیار هستش که به نفر میاد و اثر انگشتشو میندازه رو اسلحه و پرونده جهانگیرو برمیداره و میره. صدای آژیر ماشین پلیس به گوش میرسه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا