خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی بابا + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی بابا را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. بابا Baba (عنوان انگلیسی: the father) یک سریال درام ترکی محصول ۲۰۲۲ با بازی Haluk Bilginer و Tolga Sarıtaş است که قسمت اول آن در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ از شبکه Show TV منتشر شد. حال دوبله فارسی این سریال از شنبه تا چهارشنبه از شبکه جم سریز راس ساعت ۲۰ پخش می شود. داستان سریال پدر ما (بابا) در مورد امین ساروهانلی است که پدری مستبد است که وقتی تنها وارث یک ثروت قابل توجه می شود، برای حفظ خانواده اش تلاش می کند. آیا امین ساروهانلی در حفظ خانواده موفق خواهد شد؟

قسمت ۴ سریال ترکی بابا
قسمت ۴ سریال ترکی بابا

خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی بابا

در عمارت ساروهانلی همه چیز بهم ریخته. فضیلت سر زن ها و بچه ها داد میزنه که خودشونو گم نکنن و چند روزی فکر کنن که در هتل اقامت دارن و به چیزی در عمارت دست نزنن. امین و پسرها به شرکت رفت بوراک جلو رفته و خودشو مدیر عامل شرکت معرفی می کند سپس بعد از معرفی خودشان امین و بچه هایش را به کارمندان و افراد مهم شرکت معرفی می کنند. از طرفی ایلهان به بوراک زنگ میزنه و با تهدید بهش میگه کارهارو راست و ریست کنه. ایلهان با فردی به نام وداد در اتاقش ملاقات می کند وداد که از طرف ایلهان مامور بوده تا درباره خانواده جدید ساروهانلی تعریف کنه و شروع میکنه به اطلاعاتی که بدست آورده گفتن. ایلهان با شنیدن اطلاعات درباره امین و خانواده اش، ازش میخواد تا به اطلاعاتی که بدست آورده بسنده نکنه و باز هم ادامه بده تحقیقاتو. قدیر در پارکی تو ازمیر نشسته و سویل را میبینه که با بچه ها در حال بازی کردنه. او میخواد از اونجا بره که سویل جلویش را میگیرد و ازش میخواد کمی صبر کنه تا برگرده و باهاش حرف بزنه قدیر به گذشته برمیگردد، به ۴ سال پیش که در یه کافه از سویل خواستگاری کرده بود، سویل هم با روی باز قبول کرده بود و بهش گفته بود که برای اینکه با او باشد هرجایی قبول می‌کند تا باهاش زندگی کند قدیر هم به خانه می رود و این ماجرا رو به پدر و مادرش میگوید. او تعریف می‌کند که چهار سال است با دختری به نام سویل قرار میگذارد و در ازمیر زمان دانشگاه باهاش آشنا شده بود الان هم معلم مدرسه در مقطع دبستان شده و ازش خواستگاری کرده اون هم قبول کرده که بیاید و با آنها زندگی کند اما امین بهش میگه درباره این موضوع با ما حرفی نزده بودی و مخالفت میکنه و میگه باید با عایشه گل ازدواج کند و به بحث پایان می دهد.

قدیر وقتی پیش سویل برگشته بود از مخالفت پدرش به او  می‌گوید سویل هم ناراحت شده بود و گفته بود که اگه این ازدواج صورت بگیره از طرف خانواده اش مشکلات است که رو سرشون سرازیر میشه اما قدیر بهش این اطمینان را می دهد که هیچ اتفاقی نمی‌افتد و ازش می خواهد تا برایش صبر کند. قدیر از فکر گذشته بیرون می آید و می بینه که سویل پیشش اومده او به قدیر میگه اینجا نمیشه صحبت کرد باید جای دیگه بریم همان موقع دختر بچه ای به طرف سویل میاد و او را مادر خطاب می کنم قدیر ازش میپرسه که اسمش چیه سویل میگه اوزوم، ساعت ۵ کارم تموم میشه منتظرم باش. ایلهان به اتاق پدرش میرود پدر او ازش می خواهد تا اخبار مربوط به عروسی را در روزنامه برایش بخواند ایلهان میخواهد خودش اخبار را بخواند اما او ازش میخواد تا روزنامه را به خودش بدهد ایلهان ناچارا روزنامه را می گذارد و از آنجا میخواد بیرون بره که پدرش بهش میگه میدونم از پس همه کارها به خوبی بر میای و به بهترین نحو انجامشون میدی. ایلهان بهش لبخند میزنه و از اتاق بیرون میره او پشت در می ایستد و گریه می کند. امین و پسر هایش به اتاق جلسه رفتن آنجا بوراک از تاریخچه شرکت و کارهایی که از اول انجام دادند توضیح میده او می گوید مهمت شرکت اورناس را تاسیس کرد و کارش را با صادرات خشکبار شروع کرد سپس شروع میکنه از فعالیت هایشان گفتن سپس ادامه میده و میگه شرکت اورناس شرکت خیلی بزرگی است در زمینه خودش تو استانبول و قصد دارند با بزرگتر شدن پیشرفت کنند. یاشار به امین اشاره می کند تا با همدیگه صحبت کنن.

امین به بوراک میگه آنها را تنها بگذارند تا خانوادگی حرف بزنند سپس از قدیر جان هم می خواهد تا از اتاق بیرون برود. یاشار به امین میگه چیزی که مشخصه اینه که کارشون خیلی سخت و تخصصی و از آنجایی که من و ثروت دیپلم هم نداریم برای ما خیلی سخته و امکان نداره از پسش بر بیاییم ثروت فقط مخالفت میکنه و میگه اینجوری ها هم که میگی نیست یاشار میگه اینجا جایی نیست که بتونی از زیر کار در بری تا الان هم به خاطر بشرا از کارها سر در می آوردیم ثروت میگه اینجا همه کارها را کارمندها انجام می دهند ما فقط باید نظارت کنیم. امین ازشون میخواد تا ساکت بشن سپس به قدیرجان میگه تا به اتاق بیاید سپس ازش میخواد تا نظرشو بگه. قدیر میگه جوری که مشخصه کار سختی را در پیش داریم اما اگه تلاش کنیم و درسش رو یاد بگیریم از پسش بر میای امین قدیر را تشویق میکنه و میگه ما بر نمی گردیم که مردم بهمون بخندند و بگرد موفق نشدند از پسش بر نیامدن سپس از پسر هایش می خواهد تا به خانه برگردند و حداقل در جابجایی به بقیه کمک کنند. بوراک به اتاق امین میاد و میگه برای اعطای اطمینان به بازار نشست خبری شرط است سپس میگه من پیش نویس را آماده کردم فقط کافی این اطمینان را به همه بدی که شرکت اورناس مثل قبل به کارش ادامه میده و هیچ تزلزلی در کارها پیش نمیاد. قدیر پیش سویل در خانه می رود او بهش میگه وقتی منو یک دفعه ترک کردی و رفتی نمیدونستم بخاطر زندان بوده منم برای بیرون اومدن از اون وضعیتم یک ازدواج عجولانه کردم وقتی هم که خواستم جدا بشم فهمیدم باردارم. دوست پدر قدیر بهش زنگ میزنه و میگه که یه نفر داره درباره شما ها تحقیق میکنه. با اومدن مادر سویل آنها از خانه بیرون میرود و به همان کافه ای که قبلاً قرار می گذاشتن میرن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا (Baba) + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا