خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

سراپ با آلیزه صحبت میکنه تو آشپزخانه و میگه که چرا برگشتی؟ آلیزه میگه بله؟ مگه قرار بود نیام؟ آنها باهم بحث میکنن که سراپ میگه تو به زور خودتو عروس ما کردی؟ اگه نبودی  بهار عروسمون باید میشد! آلیزه میگه یعنی من مانعش شدم؟ آنها باهم کل کل میکنن که سراپ از قصد ظرف تو دستشو میندازه زمین و میشکنه که به مادربزرگش میگه که کار آلیزه بود مادربزرگش میگه اشکال نداره خیلیم خوب شد ازش بدم میومد سراپ جا میخوره و آلیزه با لبخند بهش نگاه میکنه. آلیزه برای تلافی کردن تو شامپوی سراپ چسب میریزه که فردای آن روز او وقتی میره حموم تمام موهاش به همدیگه میچسبه و داد میزنه. آلیزه تو اتاقش خوابه که سرکان میخواد درو باز کنه که ازش بپرسه چرا اینکارو کرده و از طرفی در بسته ست که با هل دادن در تندیس سرکان که روی میز پشت در بود میوفت و میشکنه. او آلیزه را مقصر میدونه و باهاش دعوا میکنه و آلیزه با او هم بحث و کل کل میکنه. سپس آلیزه میخواد بره هتل کارآموزی که سرکان میگه من اجازه نمیدم و آلیزه میگه حالا میبینیم.

سراپ با کلافگی و عصبانیت به آرایشگاه رفته و با بهار حرف میزنه و از آلیزه بد میگه و پشت سرش غر میزنه که ببین چه بلایی سرم آورده! تمام موهام به همدیگه چسبیده سپس به بهار میگه داداشم نمیتونه اینو تحمل کنه سریع از هم جدا میشن که بهار میگه والا فکر نکنم! عشق باعث میشه که همه چیزو تحمل کنه زن صاحب کار قبلی سرکان به اونجا میاد و بهشون میگه که سرکان با شوهرم دعوا کرده و اونم سرکان اخراج کرده و با عصبانیت از اونجا میره. سراپ که این موضوعو نمیدونسته جا خورده و یه زن دیگه بهش میگه دیگه تو این محل عمرا بهش کار بده سراپ استرس میگیره و از بهار میخواد بعد تموم کردن کارهای موهاش باهم برن عیادت مریض و ازش عذرخواهی کنن از طرف سرکان که او به کارش برگزده. آلیزه داره از خونه میره که سرکان جلوشو میگیره و میگه کجا؟ اجازه ندادم که! یا ازم معذرت خواهی میکنه یا باید از هفت خان رسم بگذری چون به آبجیم میگم اونم کلی کار میریزه رو سرت. آلیزه ناچارا معذرت خواهی میکنه و میره.

سرکان میگه خودم میبرمت و میارمت که آلیزه میگه اونجا با اینجا فرق داره اونجا محدوده و قلمرو منه پس تنها میرم و تنها میام و به راهش ادامه میده که سرکان میگه حالا میبینی. آلیزه وقتی از اتوبوس پیاده میشه یکی از دوستاش جا میخوره و میگه این چی بود الان دیدم؟ او میگه برای درس اجتماعیم بود که با رفتارهای اجتماعی آشنا بشم سپس به داخل میرن که آلیزه با دیدن ماشین پدرش جا میخوره و دوستش میگه اینجا چیکار میکنه؟ آلیزه میگه انگار دوری منو نتونسته تحمل کنه اومده منو ببینه سپس میره پیش پدرش. بهاءالدین دوست سرکان به هتل میره که با دیدن دوست آلیزه حسابی ازش خوشش میاد و میگه دوستم ازم خواسته بود بیام اینجا. تو حیاط هتل آلیزه با دوستاشه که سرکانو اونا از دور میبینن آلیزه به بهونه مدارک ماشین میره پیشش و بهش میگه اونجا چیکار میکنه او میگه محل کار جدیدمه تو آشپزخانه قراره کار کنم آلیزه ازش میخواد تا بره و اونجا کار نکنه اما سرکان میگه باید وقتی منو از کار بیکار میکردی بهش فکر میکردی سپس با بهاءالدین به آشپزخانه میرن برای شستن ظرفا. آلیزه پیش پدرش رفته و باهاش دعوا میکنه که چرا اینکارو کرده نورالدین میگه تو باعث شدی بیکار بشه در ضمن کجاش بده که با شوهرت یه جا کار کنی؟ آلیزه کلافه میشه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا