خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۴ سریال ترکی محکوم
قسمت ۴ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی محکوم

در گذشته؛ فیرات در حمام نشسته و با چاقو روی بدنش نوشته ای را هک میکند. دکتر ها علی رغم تمام تلاش هایی که کردن موفق نمیشن تا ساواش را به زندگی برگرداند در نهایت ساواش یساری می میرد. باریش در نقش ساواش گریه میکند و خودش را ناراحت نشان می دهد فیرات که به این موضوع شک کرده به دکتر میگه تقاضای کالبدشکافی داریم تا بفهمیم علت اصلی مرگ چی بوده باریش با عصبانیت به فیرات میگه این کارها در شان خانواده ما نیست و اجازه همچین کاری را نمی دهد اما فیرات دست بردار نیست و بدون اطلاع دادن بهش به دادگاه زنگ میزنه و حکم کالبد شکافی را ازشون میگیره تا بفهمند واقعاً این خودکشی بوده یا قتل محسوب میشه! باریش به شرکت پیش پدرش زاهد میره زاهد با دیدنش میگه ساواش واقعاً برادرت باریش مرده؟ باریش تایید میکنه، زاهد بهش میگه خوب شد بهترین اتفاقی که برای خانواده ما میتونست بیفته همین بود از این به بعد دیگه جوری زندگی میکنیم که انگار اصلاً فردی به اسم باریش در خانواده ما نبوده باریش از شنیدن این حرف ها از زبان پدرش حسابی جا خورده و عصبانی می‌شود اما ناچارا تایید میکنه. باریش وقتی از اتاق پدرش بیرون میاد با مادرش تومریس و پرستارش روبرو میشه مادرش او را باریش صدا میزنه که بهش میگه من ساواشم مادرش بهش میگه اصلاً عینک بهت نمیاد و هیچ کسی نمیتونه به اندازه من بچه هایم را بشناسد باریش به پرستار مادرش میگه مادرم از مرگ ساواش چیزی نفهمد و از اونجا میره. فیرات به باریش زنگ میزنه تا برای انجام دادن یک سری از کارهای تشخیص هویت به آنجا برود باریش وقتی به اونجا میرسه برگه ی تشخیص هویت را امضا می‌کند. فیرات از دکتر پزشکی قانونی میخواد تا تشخیص هویت از روی اثر انگشت را بگیرد اما دکتر میگه تمام انگشتان متوفی زخمی شده و قادر نیستند که اثر انگشت را بگیرند فیرات میگه خوب میتونیم اثر انگشت ساواش را بگیریم چون برادر های دوقلو ‏دی ان ای یکی دارد اما اثر انگشت متفاوت دکتر هم همین کارو میکنه و ساواش با عصبانیت از آنجا بیرون میره.

فردای آن روز فیرات به پزشکی قانونی میره و با دکتر صحبت میکنه دکتر بهش میگه که اثر انگشت جسد با ساواش مطابقت دارد و جسد متعلق به باریش است از طرفی دستخط خودکشی هم مطابقت دارد دکتر میخواد یه چیز دیگه هم به فیرات بگه اما او با عجله و عصبانیت از آنجا بیرون میره. باریش پیش دکتر میره که او همه این حرفها را به باریش هم میزنه و بهش میگه روی بینیش رده عینک بود باریش تایید میکنه و میگه بله برادرم از عینک آفتابی زیاد استفاده می کرد سپس ازش تقاضا میکنه تا جسد را ببینه دکتر هم قبول میکند. باریش به ساشا میگه برای اینکه دکتر درباره رد عینک روی بینی جسد چیزی به فیرات نگه باید او را بکشد ساشا هم با کامیون شبانه منتظر است تا دکتر را بکشد. پشت چراغ قرمز ماشین فردی به اسم ابراهیم است که پشت ماشین ابراهیم، ماشین دکتر هست. ابراهیم داره با حاجی دعوا میکنه و او را تهدید به مرگ می کند همان موقع ساشا ازپشت به ماشین دکتر می زند که باعث تصادف ماشین دکتر با ابراهیم می شود و هر دوی آن ها می میرند.

در زمان حال؛ فیرات در زندان نشسته که مأمور پیشش میره و بهش میگه که ملاقاتی داره آنها در حال رد شدن از سلول ها هستند که تمام زندانیان با نفرت به فیرات نگاه می کنند چون به عنوان دادستان همه آنها را انداخته زندان و برایشان حکم زندان بریده بوده و برای فیرات خط و نشان میکشن. فیرات وقتی به اتاق ملاقات میره با جمره روبه رو میشه بهش میگه من حاضرم وکیل تو بشم و به کارهات رسیدگی کنم چون تو یکی از منفورترین چهره های ترکیه هستی و کسی حاضر نیست که وکالت تو را قبول کند ولی من حاضرم که بهت کمک کنم چون میدونم که بی گناهی! فیرات با کلافگی و عصبانیت بهشت چشم دوخته و میگه من به کمک کسی احتیاج ندارم و با چشمانی پر از اشک به زندان برمی گردد. بکیر با دیدن فیرات بهش میگه که نازلی را کجا دفن کرده اما فیرات هیچ جوابی ندارد که بهش بده. بعد از رفتن بکیر بقیه زندانی ها شروع میکنند به کتک زدن فیرات و رئیس زندان از پنجره اتاقش با لذت اون صحنه را نگاه میکند. باریش به مدیر زندان زنگ میزنه و میگه فیرات نباید هیچ اتفاقی واسش بیفته چون باعث مرگ برادرم شده و مرگ برایش خوب است باید زنده بماند و زجر بکشد رئیس زندان هم سریعاً به مامور ها میگه تا به حیاط زندان بروند و جلوی کتک زدن فیرات را بگیرند. بوگه به باریش میگه که چرا انقدر فیرات واسش مهمه؟ او بهش میگه چون که فیرات تنها کسی هست که میدونه من باریش هستم. جمره در حال رد شدن هست که متوجه میشه فیرات را به خاطر کتک خوردنش در زندان به درمانگاه زندان بردن و به اونجا میره و به فیرات میگه دوست صمیمی تو یعنی طاهر دستیار دادستان است و پرونده ات دستشه و خیلی میتونه بهش کمک کنه اما فیرات باز هم بهش میگه من به کمک کسی احتیاجی ندارم. جمره بهش میگه تا زمانی که قبول نکنی من هر روز به دیدنت میام و از اونجا میره. باریش با دیدن جمره او را زیر چشمی نگاه می کند. رئیس زندان بکیر را صدا میزند و به خاطر دعوایش با فیرات دعوایش میکنه و بهش میگه حق نداره که به فیرات نزدیک بشه و بلایی سرش بیاره. طاهر دوست فیرات به دیدن فیرات میرود فیرات با دیدن او بهش میگه من زینب و نازلی را نکشتم و اصلاً نمیدونم این ماجرا از چه قرار است! چی به چیه! چون اصلا هیچی یادم نمیاد و ازش میپرسه که تو باور کردی این ماجرارو؟ طاهر با ناراحتی و دودلی بهش نگاه میکنه و میگه بارها درباره این موضوع صحبت کردیم…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا