خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۵۵ سریال ترکی محکوم
قسمت ۵۵ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی محکوم

پلیس ها زاهد را با خودشان به کلانتری میبرند باریش از دستگیری زاهد حسابی خوشحال میشه. پاشا و حاجی پیش مجاهد میرن و او را تهدید می‌کنند که اگه بهمون گزارش‌های خانه سینیور را ندی و نگی که اونجا چه خبره و کی قراره باریش به اونجا بره و مدارک را بگیره ما هم تو رو لو میدیم به جرم همکاری با کارهای سینیور و کارهای غیر قانونی که کردی! بوگه پیش تومریس میره و بهش خبر میده که پلیس ها زاهد را به جرم کشتن نازان دستگیر کردن تومریس با شنیدن این خبر حسابی خوشحال میشه سپس از بوگه میخواد که بگرده و برایش یه وکیل خوب پیدا کنه تا بتواند برگه عدم صلاحیت مغزش را باطل کند و ثابت کند که او سالم است و هیچ مشکل روانی نداره تا بتواند بره پیش پلیس و به تمام جرم های زاهد که انجام داده اعتراف کند. بوگه قبول میکنه اما به خاطر باریش ناراحت میشه‌. باریش به شرکت میره و با دیدن جیدا با کنایه و طعنه بهش میفهمونه که من فهمیدم تو میدونی که من باریش هستم و ساواش نیستم سپس تحسینش می کند و میگه تو این مدت خیلی خوب نقش بازی کردی و در آخر بهش خبر میده که من می خوام شرکت را بفروشم و ازش میخواد تا تمام مسئولان مرتبط به فروش را صدا بزند. زاهد در کلانتری به اتاق بازجویی می رود و سپس به دریا میگه من نازان را نمی شناختم و حتی الان هم نمیشناسم من فقط جمره خواهرزاده اش را می شناختم که تحت حمایت من بورسیه شده بود و درس می خواند و یه مدتی هم در شرکت من تو بخش حقوقی مشغول به کار شده بود همین! دریا با طعنه بهش میگه باشه ما از خون جمره و شما نمونه dna میگیریم و اون موقع است که مشخص میشه چه نسبتی با هم دیگه داشتین!

باریش به خانه میره و به بوگه میگه دیگه تموم شد از این به بعد زندگی خوب و آرومی خواهیم داشت سپس میگه شب با هم دیگه جشن بگیریم. بکیر نازلی را با خودش به پارک میبره تا فیرات او را ببیند نازلی با دیدن پدرش خوشحال میشه سپس فیرات بهش این وعده را میدهد که یه خورده دیگه صبر کن روزی میرسه که برای همیشه بیام پیشت و دیگه جایی نرم. باریش به خانه سینیور میره تا برگه های مربوط به فروش هلدینگ یساری را امضا کند همان موقع زاهد از راه میرسه و سعی میکنه جلوی باریش را بگیرد اما باریش بهش اعتنایی نمی کند و برگه ها را امضا می کند سپس با گرفتن مدارک از آنجا بیرون میره. زاهد به شدت عصبانی می شود. او سوار ماشین می شود و با ساشا با خوشحالی از آنجا میروند مجاهد طبق قرارش تمام این ماجراها را به بکیر خبر میده. فیرات به همراه پاشا و بکیر که بیرون خانه سینیور بودن، با دیدن ماشین باریش و ساشا آنها را تعقیب می کنند از طرف دیگه دریا ماشین فیرات را تعقیب می کند. ساشا متوجه می‌شود که فیرات داره آنها را تعقیب می کند او به باریش خبر میده و آنها سعی می کنند تا فرار کنند باریش ماشین را گوشه ای نگه می دارد و با کیف مدارک از ماشین پیاده می شود. فیرات هم به دنبال او می دود. فیرات بالاخره موفق می شود تا کیف مدارک را از باریش به زور بگیرد سپس از آنجا میره دریا به باریش میرسد باریش با کلافگی و عصبانیت بهش میگه که فیرات فرار کرد. تومریس به خانه می رود و به زاهد میگه من برای جمع کردن وسایل اومدم می خوام تو رو ترک کنم زاهد اصلا بهش اعتنایی نمی کند دریا به خانه طاهر میرود و بهش میگه که میدونم به فیرات کمک کردی تا فرار کنه و تو خونه ات بهش پناه دادی!

طاهر میگه من اصلاً جرمی مرتکب نشدم و فقط به دوستم کمک کردم تا حقایق مشخص بشه دریا با کلافگی بهش میگه به خاطر این پرونده من سرزنش شدم و شغلم تو خطر افتاده طاهر بهش میگه نگران نباش فیرات خودش پیداش میشه چند وقت دیگه. باریش به خانه میره و میز شام را درست میکند بوگه با دیدن میز شام و چهره ناراحت باریش جا میخوره و بهش میگه چه اتفاقی افتاده؟ باریش میگه مدارک دست فیرات است به زودی مدارک را تحویل میده و من میوفتم زندان و احتمال داره این آخرین شامی باشه که باهم میخوریم بوگه حسابی ناراحت میشه و تو فکر فرو میره. فیرات با کیف مدارک پیش دوستانش می رود سپس دوستانش بهش میگه قبل از معرفی کردن خودت بیاین باهم جشن بگیریم. زاهد به اتاق تومریس می رود تومریس با دیدن او بهش میگه می خوام برم پیش پلیس و تمام کارهایی که کردی را بهش بگم شاید اینجوری وجدانم آروم بگیره زاهد عصبانی میشود و با بالشتی سعی میکند تا او را خفه کند. فیرات با کیف مدارک و نازلی پیش دریا می رود و با خوشحالی خودش را تسلیم می کند از طرفی دیگه باریش دو جام شراب می ریزد و پنهانی توشون سم اضافه میکند سپس یکی از جام ها را به بوگه میده تا با همدیگه بنوشند….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا