خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۵۸ سریال ترکی محکوم
قسمت ۵۸ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال ترکی محکوم

فیرات در خانه پرونده حاجی را باز می کند و به خود حاجی توضیح میده که وقتی فهمیده بود باریش دکتر پزشکی قانونی را کشته بود مجبور بودم یک نفر را قاتل معرفی کنم تا نشون بدم که فقط یک تصادف نبوده بلکه یک جنایت بوده و او هم حاجی را انتخاب کرده بود فیرات برای حاجی تعریف می کند که قبلاً برای یک پرونده دیگه در ماشین ابراهیم دستگاه شنود کار گذاشته بود و وقتی تو به ابراهیم زنگ زدی و اونو تهدید کردی به کشتن از این قضیه استفاده کردم و تو رو قاتل جلوه دادم. سپس فیرات به حاجی میگه حالا اولین قدم اینه که ماشین ابراهیم را که تو تصادف بوده پیدا کنیم تا بتوانیم ربط این دو پرونده را به همدیگه ثابت کنیم. بوگه به باریش اصرار میکنه تا به خانه زاهد برن و در نهایت موفق میشه آنها شب وقتی به خانه زاهد میرند بوگه به اتاق تومریس می رود تا وسایلش که جمع شده را بردارد او زیر تخت عکسی از تومریس می بیند که پاره شده و تعجب میکنه فردای آن روز فیرات نازلی رو به مدرسه می رساند آنجا متوجه می‌شود که زاهد او را تعقیب میکند و زیر نظرش دارد او به سمت ماشین زاهد میره زاهد ازش میخواد تا سوار ماشین بشه تا با همدیگه صحبت کنن زاهد از فیرات می خواهد تا باریش را دستگیر کند تا هویت اصلیش فاش بشه و همه بفهمن که او ساواش نیست فیرات از این حرف زاهد تعجب میکنه زاهد بهش میگه من در ازای این کار چیزی دیگه ای ازت نمیخوام و برای این کار هر کاری هم که بتونم انجام میدم و بهت کمک می کنم فقط این کارو خیلی بی سر و صدا انجام بده تا آبروی یساری ها نره فیرات قبول میکنه و میگه اگه قصدت بازی دادن من باشه سراغ خودت هم میام.

رفیع پیش سینیور میره و بهش اطلاع میده که زاهد به دیدن فیرات رفته سینیور حدس میزنه که به خاطر این رفته پیش فیرات که ازش خواسته باریش را دستگیر کند و هویتش را فاش کند که اینجوری امضاهای او بی معتبر بشه و بتواند تمام شرکت ها را که به من داده را پس بگیرد سینیور از رفیع میخواد تا سریعاً باریش را مطلع کند فیرات پیش دادستان کل می رود و بهش میگه می خوام ساواش یساری را به دادگاه احضار کنم و با یک سری مدارک اورا متهم کنم دادستان کل عصبی و کلافه میشه باریش به مدرسه جان رفته تا او را از مدرسه بردارد همان موقع پیامی برایش ارسال میشود که رفیع ماجرا رو بهش گفته زاهد میخواد او را به پلیس لو بده و هویتش را فاش کند همان موقع فیرات با حکم بازجویی پیش باریش می رود و او را می خواد با خودش به دادستانی ببرد اما باریش به بهانه اینکه برم از پسرم خداحافظی کنم سریعاً سوار ماشینش می شود و از آنجا فرار می کند. باریش شب به بالا پشت بوم خانه های متروکه می رود که آنجا دوباره توهم ساواش را میزند ساواش ازش گلگی میکنه که باریش کلافه میشه و میگه حتما دوباره خیلی مست کردم توهم زدم بعد از چند دقیقه ساشا به اونجا میاد و بهش میگه جان را به خانه فرستاده و ازش میخواد تا با هم دیگه برن و تنها نباشد اما باریش بهش میگه الان تو وضعیتی هستیم که خطرناک تو با من باشی بهتره تنها باشم و ازش میخواد که بره. فیرات به خانه باریش رفته و از بوگه سراغ باریش را میگیرد بوگه بهش میگه که باریش هنوز به خانه نیومده و ازش خبر نداره فیرات از طرف نازلی ۱ عروسک به جان می دهد سپس به بوگه هشدار میده که اگه جرم باریش ثابت بشه او هم شریک جرم محسوب میشه.

زاهد در خانه‌اش خوابیده که باریش پنهانی وارد اتاقش می شود و سعی در خفه کردن او دارد سپس بهش میگه چه جوری کشتیش چطور وقتی مادرم زیر خاک خوابیده تو راحت اینجا گرفتی خوابیدی؟ زاهد ازش خواهش میکنه و اصرار میکنه که او را نکشد باریش او را ول می کند و بهش میگه من تو رو نمیکشم ولی یه کاری می کنم که از زنده بودنت پشیمون بشی. باریش موقع بیرون رفتن از خانه دوباره ساواش را می بیند او کلافه می شود که همان موقع بوگه بهش زنگ میزنه و ازش میخواد تا سریع به خانه برگردد باریش میگه نمیتونم باید برم جایی که همه چیز از آنجا شروع شد و مطمئن بشم که کشته شده فیرات که دستگاه شنود در عروسک کار گذاشته بود حرف های بوگه را می شنود و متوجه میشود که باریش می‌خواهد به هتل برود باریش به هتل رفته و به همان اتاقی می رود که قبلاً رزرو کرده بود سپس صحنه درگیری اش را با ساواش مرور می کند یک دفعه در اتاق زده میشود و باریش با باز کردن در چیزی را که می بیند نمی تواند باور کند ساواش را می بیند که با یک چمدان در دست به اینجا آمده باریش شوکه می شود…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا