خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

سراپ که با بهار رفته به عیادت اونجا وقتی وضعیت صاحب کار سرکان را میبینه خنده اش را نمیتونه کنترل کنه که زن اون مرد عصبی و کلافه میشه و به خاطر این کار او را سرزنش میکنه که صاحب کارش از یه دختر تعریف میکنه که اونجا بوده و اون به پلیس و آمبولانس زنگ زده از طرفی تو کلانتری هم شهادت داده و باعث شده سرکان بیوفته بازداشتگاه سراپ با شنیدن این خبرها شوکه و حالش بد شده. بهاءالدین تو هتل در حال بردن ظرف های پذیراییه که آلپ یه کاری میکنه بریزن و بشکنن سپس با او دعوا میکنه که سرکان هم تو دعوا میره و با آلپ درگیر میشه نورالدین میاد و میپرسه اینجا چخبره؟ و به سرکان میگه دنبالم بیا و به اتاقش میرن. اونجا نورالدین ازش میخواد تا به اعصابش مسلط باشه چون اونم پسر شریکشه و نمیتونه کاری کنه. تو حیاط آلپ با بچه ها نشسته و میگه باید بالاخره یکی به حسابشون میرسید تا از اینجا برن دیگه اونا میگن یعنی دیگه میره؟ آلپ میگه معلومه اخراجش میکنن، آلیزه میگه به همین راحتیا هم که میگین نیست آلپ میگه چطور؟ آلیزه میگه چون اون کارشو از دست داده بود به بابام زنگ زد اونم استخدامش کرده.

توچه میگه یعنی همین بوده؟ آلیزه میگه آره دلش به حالش سوخته، سرکان میشنوه و میگه که دلش واسم سوخته آره آلیزه خانم؟ آلپ مداخله میکنه و میگه تو به چه حقی باهاش اینجوری حرف میزنی؟ آنها بازم باهم بحث میکنن که سرکان میخواد بره سرکارش که آلپ میگه در خروج اونوره کجا میری؟ سرکان میگه تو میخوای بری برو من دارم میرم سر کارم آلپ جا میخوره و میگه یعنی چی؟ اسما به خانه سرکان اینا رفته و میگه اومدم شام شمارو دعوت کنم خونمون اونا هم قبول میکنن و اسما از اونجا میره. سرکان کارش تموم شده و پیام میده به آلیزه که کارم داره تموم میشه نیای با وانت میام تو هتل. سرکان موقع رفتن اطلاع میده و میره که آلیزه هم میگه منم برم دیگه اما آلپ میگه چطوره امشب بریم همگی خوش بگذرونیم؟ آلیزه میگه من نمیتونم کار دارم که آلپ میگه نکنه عمو نورالدین اجازه نمیده! من اجازه تو میگیرم آلیزه میگه نه بابا حالا خبرتون میکنم. او بیرون میره و سوار ماشین سرکان میشه که آلپ اونو میبینه و جا میخوره.وقتی به خانه میرسن سراپ به همه میگه که سرکان از کارش اخراج شده و تو بازداشتگاه هم افتاده بوده و به کسی چیزی نگفته!

سپس سراپ شروع میکنه نفرین کردن کسی که داداششو تحویل پلیس داده بوده و تو کلانتری شهادت داده بوده به این کار مادربزرگش هم همراهش میشه که آلیزه نمیدونه چی بگه و اونم شروع میکنه به نفرین کردن خودش تا کسی شک نکنه. پدر سرکان خبر مهمونی دعوت شدن به خانه پدری آلیزه را میده و به سراپ میگه بره یه هدیه واسشون بگیره و از آلیزه میخواد همراهش بره. اونا میرن که سرکان میفهمه کیف پولشو سراپ جا گذاشته و مجبور میشه بره دنبالشون تا بهشون بده. تو محله سرکان با صاحب کار قبلیش روبرو میشه و باهمدیگه حرف میزنن که آلیزه و سراپ هم اونارو میبینن و میرن جلو اونجا سراپ میفهمه کسی که برادرشو لو داده خود آلیزه بوده و جا میخوره از طرفی آلپ و توچه که به محله سرکان رفته بودن تا ببینن ماجرا چیه اونارو میبینن و اونجا صدای سراپ را میشنون که به اون مرد داره میگه که آلیزه و سرکان زن و شوهرن، همگی با دیدن همدیگه جا میخورن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا