خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس
شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.
قسمت ۶۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
سرکان به آلیزه میگه میدونستم آلیزه جا میخوره و میگه چی؟ سرکان میگه میدونم و یادش میاد که قبل از امضاء کردن قرارداد تارخ خودش بهش گفته بود که مسعوده و ماجرارو واسش تعریف کرده بود، سرکان وقتی فهمیده بود عصبی شد و ازش میخواد از اونجا بره که مسعود واسش تعریف میکنه از اون زمان ها که چرا همچین کاری کرده سپس بهش میگه حالا به دونستن این حقایق تصمیم با خودته که میخوای باهم همکاری کنیم یا نه. اسماء با سراپ تو شیرین فروشی نشستن و کیک میخورن و گریه میکنن اسماء از مسعود میگه که دوباره جلوی راهش سبز سده سراپ از رفتار و حرف های بیلگه بعد از چند دقیقه بیلگه به اونجا میاد و عذرخواهی میکنه و میگه میخواد به کارش برگرده سراپ وقتی او پیشبندشو میپوشه میگه من با تو نمیتونم یه جا کار کنم و میگه من خودمو اخراج میکنم و از اونجا میره. سرکان و آلیزه سر مسعود با همدیگه دعوا میکنن و سرکان به خاطر اینکه پنهانی تنهایی جاسوسی کرده سرزنشش میکنه و در آخر میگه حالا برو به کارت فکر کن و شب که میام ازم معذرت خواهی کن! آلیزه با عصبانیت از اونجا میره پیش توچه و واسش ماجرارو تعریف میکنه توجه میگه یعنی همه اون کارارو الکی انجام دادیم؟
آلیزه با صنم قرار میزاره و به او همه چیزو میگه صنم وقتی میفهمه تارخ همان نامزد قبلی اسماء ست و همان باعث پلمپ شدن هتل هم شده صنم شوکه میشه و میگه چی؟ مطمئنی؟ سپس آلیزه عکسشو نشون میاد که تو شرکت ازش عکس گرفته بود که صنم با دیدنش میفهمه او همان برادرشه و تعجب میکنه سپس از آلیزه میخواد به کسی چیزی نگه چون خودش همه چیزو راست و ریست میکنه. او هرچی به برادرش زنگ میزنه میبینه جوابشو نمیده وقتی به خانه میره میخواد به نورالدین ماجرارو بگه که اسماء از راه میریه و میگه مسعود اومد جلوی راهم نورالدین عصبی میشه و صنم دیگه نمیتونه بگه مسعود برادرشه. سرکان به خونه میره اما آلیزه نه تنها معذرت خواهی نمیکنه بلکه باهم دوباره سر مسعود دعوا میکنن و سرکان از خونه بیرون میزنه. او به خونه بهاء میره و با آلپ در مورد دخترها درد و دل میکنن از طرفی دنیز و توچه پیش آلیزه میرن و اونا هم درباره پسرها باهم درد و دل میکنن سپس عکسی از قدیم که تو مهمونی بودن را پست میکنن تا پسرها فکر کنن تو عشق و حالن. پسرها در حال املت خوردنن که یکدفعه عکس را میبینن و شوکه میشن و میخوان برن به همان لوکیشن که تو راه سرکان میگه آلیزه این لباسشو که داده بود به کسی! آلپ هم میگه اصلا این مکان بسته شده من که گفتم! سپس متوجه میشن برای حرص دادنشون از یه عکس قدیمی استفاده کردن سرکان میگه ما هم باهاشون بازی میکنیم….
