خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۷۴ سریال ترکی محکوم
قسمت ۷۴ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی محکوم

گریان وقتی با فیرات به کلوپ میرسند به فیرات میگه اون پسر فقط برای تامین مواد به اینجا می آمد فیرات میگه حتماً بار من اطلاعاتی باید داشته باشه سپس پیشش میرن. گریان که اون مرد را می شناسد بهش میگه مواد می خوام بارمن فردی را به او نشان می دهد گریان و فیرات به طرف آن مرد می روند. فیرات در حیاط با او درگیر میشود و کارت دادستانیش را به او نشان می دهد گریان عکس آن مردی را که عزیمت او را مصدوم کرده بود نشان می‌دهد و ازش میپرسه که کجاست اون مرد بهشون میگه توی سرویس بهداشتی هستش. فیرات به اونجا میره و آن مرد را دستگیر میکند. در اتاق بازجویی ازش می پرسد که دلیل حس انتقام عزیمت به او چیه مردی که یک چشم دارد و چشم بند زده میگه من هیچ تقصیری نداشتم و در درگیری و بحث عزیمت با صاحب جواهر فروشی کتک خوردم ازش میپرسه پس چرا میخواد ازت انتقام بگیره اون مرد میگه نمیدونم شاید مربوط به بچه اش باشه ولی من هیچ تقصیری نداشتم سپس میگه اسم جواهر فروش ندیم بود. در زیرزمین باریش از عزیمت میپرسه که چرا میخوای انتقام بگیری عزیمت میگه من همیشه سخت کار کردم تا برای بچه ام حداقل زندگی متوسطی را بسازم یکدفعه دخترم که فقط ۱۰ سال داشت سخت مریض میشه و وقتی به دکتر بردم گفت برای درمانش هزینه زیادی میخواد منم اون موقع ها تو خونه فردی پولدار که جواهر فروش بود کار میکردم و ازش درخواست کمک کردم اما او اعتنایی به من نکرد منم به ناچار رفتم مغازه اش و انگشتر ازش دزدیدم یکی از کارکنانش موضوع را می فهمد و بهش میگه و انگشتر را ازم می گیرد اما من ازش خواهش کردم که انگشتر را بدهد بحث بالا گرفت و یکی از کارکنانش خواست منو بیرون بندازه منم لیوانی برداشتم و زدم تو صورتش و چشمش را از دست داد وقتی افتادم زندان بهم خبر دادن که دختر بچه ۱۰ ساله ام فوت کرده‌

فوکارا به همراه ساشا به طرف جواهر فروشی ندیم می روند تا موقعیت را بسنجند و نقشه شان را بکشند از طرفی دیگه مامی و بکیر به جواهر فروشی رفتند و سعی می‌کنند تا ندیم را قانع کنند و بهش بفهمانند که طعمه باریش هست و قرار است او را بکشند اما ندیم حرف های آنها را باور نمی‌کند و میگه امشب جشن تولد من است و نمیتونم کنسلش کنم درضمن کاری نکردم که قرار باشه برای من اتفاق بیفته! آن ها بهش میگن باشه شما جشن تولدتان را برگزار کنید ما از دور مواظب شما هستیم بکیر و مامی وقتی از جواهر فروشی بیرون میان بکیر از دور ساشا و فوکارا را میبیند سپس آن‌ها را تعقیب می کنند. ساشا و فوکارا راهشان از هم جدا می شود که هر کدامشان به دنبال یک کدام از آنها می رود. بکیر موفق می‌شود ساشا را گیر بیندازد اما ساشا با کتک زدنش از دستش فرار می کند از طرفی دیگه مامی هم فوکارا را اما او هم با کتک خوردن رو زمین می افتد و فوکارا فرار می کند. فیرات به بوگه زنگ می زند که او بهش میگه قرار بود هزینه عمل یکی از افراد خیریه را من جمع کنم اما هنوز نصفشو هم نتونستم. فیرات دلداریش میده و میگه اشکال نداره درست میشه الان باید رو پروژه امشب تمرکز کنیم بعد از قطع تماس جیدا که پیش بوگه بود یادداشت باریش را می بیند و با عصبانیت به بوگه میگه نباید بری اونجا اصلا بهش فکر نکن! ساشا و فوکارا به زیر زمین میرن و با عصبانیت به باریش میگه فیرات و افرادش درباره ندیم همه چیز را فهمیدن باریش میگه اصلا اهمیتی واسم نداره چون نمیتونن جلوی کار ما را بگیرند.

فیرات به افرادش درباره نقشه ای که برای شب کشیده توضیح میده فیرات به بکیر میگه تو باید بری اطراف خانه ی ندیم را زیر نظر داشته باشی و هر چیزی دیدی اطلاع بدی. باریش و افرادش برای عملی کردن نقشه شان آماده می شوند باریش به ایلول میگه نقش اصلی امشب با توعه! حواستو جمع کن حاجی و مامی ماشین ندیم را تعقیب می‌کنند و او را زیر نظر دارند عایشه دوربین های اطراف خانه ندیم را زیر نظر دارد و متوجه یک موتوری میشود عایشه با دیدن ایلول سریع خبر را به بقیه می دهد دفنه میگه باریش ایلول را برای کشتن ندیم انتخاب کرده سپس دستور می‌دهد تا ایلول را بکشند تا نتواند ندیم را بکشد. گریان با شنیدن این دستور عصبی میشه فیرات به مامی زنگ میزنه و بهش میگه که ایلول را تعقیب کند و او را بگیرد دفنه بهشون میگه اگه خواست فرار کنه حق شلیک دارند گریان مخالفت میکنه و با عصبانیت به تراس می رود او برای نجات دادن خواهرش به پلیس زنگ میزنه و گزارش بمب گذاری در آن ناحیه را می دهد ایلول با دیدن پلیس ها از آنجا فرار میکند فیرات متوجه می‌شود که این گزارش زیر سر گریان بوده به خاطر همین پیش او می رود و بهش میگه باید تصمیمتو بگیری و طرفتو مشخص کنی اگه قراره بری سمت خواهرت اخراجت می‌کنم. یک ون سیاه روبروی درب ورودی خانه ندیم می ایستد و افرادی با ماسک باریش یساری از آن ماشین پیاده می شوند مامی و حاجی روبروی آن ها می روند و با اسلحه جلویشان را میگیرند آنها متوجه می‌شوند که تیم تدارکات جشن تولد هستند فیرات کلافه میشه و از این بازی های باریش عصبی میشود….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا