خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۷۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۷۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۷۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

باریش به خاطر اتفاق های پیش افتاده به شدت ناراحت و عصبانی است به خاطر همین کل شب را می نوشد و مست میکند. آیدین با دیدن وضعیت باریش نگرانش میشه و سعی میکنه که جلوش رو بگیره و با حرف زدن آرومش کنه اما متاسفانه موفق نمیشه و آیدین از اونجایی که میبینه کاری از دستش بر نمیاد به دجله زنگ میزنه و ماجرا را برایش تعریف می کنه و ازش میخواد پا با باریش حرف بزنه یا اگه میتونه بیاد پیشش. باریش برای اینکه به همه ثابت کنه که عاشق دجله‌ست و ازش دست برنمیداره و این که حرفهای هیچ کس برایش مهم نیست یه عکس دونفره از خودشان را در صفحه شخصی خودش در اینستاگرام منتشر میکنه با دیدن این عکس یک دفعه شوکه میشه و سریعاً بهش زنگ میزنه و ازش می خواد که هر چه زودتر این عکس رو پاک کنه دجله بهش میگه با این عکس جفتمون تو دردسر می افتیم و ماجرا از چیزی که هست پیچیده تر و بزرگ تر میشه و برای جفتمون بد میشه باریش دلخور میشه از دجله ولی میگه باشه پاک می کنم.

فریس و چینار همچنان روی تصمیم شون درباره تاسیس یک شرکت جدید و بیرون اومدن از آژانس اگو مصمم هستند آنها با وکیل شان یه تماس تصویری میگیرد و بهش میگن که میخوان استارت کارشون رو بزنن تا کارهای اولیه تاسیس شرکت شان را انجام دهد از رفتارهای فریس و چینار پریده مشکوک میشه و حدس هایی میزنه که این دو زیر زیرکی دارند یه کارهایی می کنند. ولی چینارو فریس تمام تلاششون رو می کنن که تاسیس آژانس شان کاملا مخفیانه پیش بره و کسی چیزی نفهمه. دجله تازگیا سرش خیلی شلوغ شده و کارهای زیادی دارد که نمیتونه به همه آنها برسه و یک سری از آنها را نصفه و نیمه انجام میده به خاطر همین پیش امراه میره و با این موضوع که هر دوی آن‌ها دجله ارتم باشند موافقت میکنه تا اینجوری امراه به یک سری از کارهای دجله بهش کمک کنه امراه حسابی خوشحال میشه و با کمال میل قبول میکنه.

چینار همچنان به دنبال یه زمان خالی است که بتواند با کالبن صحبت کنه در آخر او را در یک مهد کودک پیدا می کند که به یک مداد رنگی قرمز چشم دوخته و از تماشای آن لذت می برد کالبن وقتی چینار را میبیند بهش میگه الان از همین لحظه از زندگیت لذت ببر و به چیزی فکر نکن. کالبن حتی اجازه نمی‌دهد تا چینار حرف بزنه و چیزی بگه و پشت سر هم شروع می‌کند به گفتن جملات انگیزشی و مثبت. سرکارن برای موضوع خسارت به چینی ها مجبور است که آژانس برلین را با کسی شریک شود و درصدی از سهامش را بفروشد او با یه فردی قرار میزاره و پیشنهادش را بهش میگه اما او بهش میگه من این پول و در قبال آژانس اگو میدم نه به آژانس برلین اونم فقط دو میلیون دلار نه بیشتر سرکان قبول نمی کنه و میگه ناعادلانه‌ست.

زمان مدیتیشن کالبن فرا می رسد به خاطر همین به همراه چینار به خانه اش می رود حین مدیتیشن کالبن، چینار از یک راه دیگه وارد می شود و ازش میپرسه که کالبن نظرت چیه که من با یه آژانس جدید کار کنم و تو هم بیای اونجا؟ کالبن بهش میگه بهت میگم باشه چون نمیخوام جملات منفی را وارد زندگی و روحم کنم ! کالبن به مدیتیشن ادامه می دهد و چینار مجبور است که او را همراهی کند. او کارهای عجیب غریب میکنه که باعث تعجب چینار شده. باریش که از این اتفاق های افتاده حسابی دلخوره یه جورایی با خودش قهر کرده و از همه کناره گیری کرده مدام تو خانه اش است نه جایی میره نه کاری میکنه. کالبن از چینار میخواد تا همراهی اش کنه و او هم مدیتیشن انجام دهد. دجله سر قرار با ایرم میره تا با همدیگه صحبت کنن درباره قرارداد. بعد از صحبت هایشان ایرم به دجله می‌گه وای دجل نمیدونی چقدر ذوق و اشتیاق دارم من و تو خوب از پس مشکلات مون برمی آیم.

دیشب وقتی تنها شدم به این فکر کردم که چرا دیروز وقتتو گرفته بودم به خودم می گفتم این دختر خودش هزارتا گرفتاری بدبختی داره با اون همه مشغله ذهنی بعد من تو را وارد مشکلات خودم کردم. مشکلاتی که اصلا به تو ربطی نداشته ولی تو با مهربونی به حرف‌های من گوش دادی و منو همراهی کردی ازش تشکر میکنه و قرارداد را امضا می کنند بعد از امضا همدیگر را بغل می کند و ایرم به دجل میگه خیلی خوشحالم که باهات همکار شدم و بهش میگه امشب چه کاره ای؟  دجله با خودش فکر می کنه دوباره قرار است با همدیگه به پارتی برن جا میخوره و نمی دونه چی بگه ایرم از ظاهر دجله متوجه شده که عزا گرفته و شوکه شده میخنده و بهش میگه شوخی کردم من خودم اصلاً تا آخر این هفته ضبط دارم و وقتم پره. فریس توی بار تنهایی نشسته و با خودش خلوت کرده تا سرکان بهش ملحق بشه وقتی سرکان میرسه فریس بهش میگه درباره چی می خواستی حرف بزن؟

سرکان میگه اول نوشیدنی سفارش بدیم بعد صحبت میکنیم فریس وقتی میبینه سرکان مشروب سفارش میده او هم برای اینکه همه چی طبیعی باشه همونو سفارش میده ولی فریس وقتی میخواد بخوره سرکان جلوشو میگیره و بهش میگه فریس من از همه چی خبر دارم دست از لجبازی بردار او که جا خورده میگه از چی خبر داری؟ سرکان بهش میگه میدونم که حامله ای فریس انکار میکنه و میگه همچین چیزی نیست ولی سرکان بهش میگه پس کی میخواستی بهم بگی؟ فریس حسابی جا میخوره و بهش خیره میشه. دجله بعد از سر کارش به خانه باریش میره تا باهاش حرف بزنه هنوز چیزی نگذشته که زنگ خانه شان زده میشه باریش با بازکردن در خانه با مادرش روبرو می شود و هر دویشان حسابی شوکه میشن.

چینار با کراج درباره پروژه و کار جولیده صحبت می کنند. کراج بهش میگه برو تو اتاق کارم و ببین روز و ساعت خالی کی دارم؟ کدومشون مناسب تره وقتی چینار به اتاق کراج میره اونجا یه تکه کاغذ پیدا میکنه که نوشته روش ملاقات برای کار گوکچه. اون شک میکنه به کراج که نکنه جاسوس آژانس کراج هستش و به یاد میاره که هر موقع آژانس وضعیت بحرانی و خطرناک می‌افتاد کراج خیلی راحت باهاش کنار میومد و کار خاصی نمی کرد….

 

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا