خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی امان از جوانی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی امان از جوانی را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. این سریال ترکی محصول سال ۲۰۲۰ از شرکت Süreç Film می باشد. کارگردانی این سریال برعهده Deniz Yilmaz و نویسندگی آن را Ayhan Baris Basar,  Unal Yeter برعهده داشتند. در این سریال علاوه بر بازیگرانی از جمله آلپ ناوروز در نقش سرهات و جرن ییلماز در نقش زمرد، Ecem Atalay, Cengiz Bozkurt, Ekin Mert Daymaz, Burak Tozkoparan هم به ایفای نقش پرداختند.

قسمت ۷ سریال ترکی امان از جوانی
قسمت ۷ سریال ترکی امان از جوانی

خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی امان از جوانی

نوریه شروع میکنه از وجنات و خوبی های دخترش جلوی خواستگار تعریف کردن و اونو یه دختر با شخصیت و تحصیل کرده معرفی می کنه و سعی می کنه آنها را ترغیب کنه تا بیشتر از دخترش خوششون بیاد چون دوست داره هرچه سریعتر دخترش ازدواج کنه و خوشبخت بشه اما همان موقع آزرا طبق نقشه ای که با عایشه و زولا کشیده پیش انها میرن تا تمام تلاششونو بکنن که این ازدواج بهم بخوره. طبق نقشه شون، آزرا خودشو یه دختر لات نشون میده که زولا هم دوست پسرشه خواستگارها از دیدن آنها حسابی جا میخورن و نوریه نمیدونه باید چی بگه! زولا قهوه هارو روی لباس انها میریزه که باعث میشه اونا کلا از آنجا فرار کنن و برن. نوریه حسابی حرص می خوره اما زکریا از این که باعث شدن این ازدواج سر نگیره حسابی خوشحاله و لبخند میزنه چون از همون اول هم با ازدواج کردن آزرا مخاف بود و این ازدواجو مسخره میدونست. احمد برای اثبات خودش و این که به آزرا بفهمونه تغییر کرده تو کبابی پدر و مادرش مشغول به کار میشه که موفق هم میشه چون آزرا نظرش جلب میشه و واسش جای تعجب داشته و فکر می کنه که واقعا او تغییر کرده. از طرفی پدر و مادرش هاجر و عارف هم از اینکه یکدفعه پسرشون انقدر کاری شده و تغییر کرده متعجب شدن. نوریه از اونجایی که از کار دیشب آزرا حسابی شاکی بود و زولا کمکش کرده بود پیش زولا میره و برای اینکه تنبیهش بکنه بهش میگه باید ۱۰۰۰تا کوفته قلقلی درست کنی! و او را تهدید می کنه. بعد از رفتن هاجر، زولا استرس گرفته و با ترس سریعا شروع به درست کردن کوفته می کند که آزرا از راه میرسه و بهش میگه خودتو اذیت نکن نمی خواد انقدر جدی بگیری!

نتایج آزمایش دی ان ای عارف و زکریا آماده شده و آنها را پستچی میاره اما آزمایش زکریا را عایشه تحویل میگیره و از طرفی آزمایش عارف را چاوی. عارف و زکریا هم خبر ندارن که نتایج آماده شده و دست عایشه و چاوی ست به کارهایشان ادامه می دهند. زولا از آزرا می پرسه که چرا خانواده شما با خانواده عارف انقدر دشمن هستن؟ آزرا میگه این دشمنی مال خیلی وقت پیشه ولی دشمن های خونی همدیگه هستن! زولا بهش میگه ولی اینجوری اصلا نشون نمیده به نظر من که عارف و زکریا دوست های خیلی خوبین واسه همدیگه آزرا میگه این اصلا امکان نداره! بابای من اصلا چشم دیدن عارف را نداره! کار رستوران تموم میشه و احمد بعد از رفتن همه رستوران را مییبنده و میره، آزرا که هنوز بهش شک داره و میخواد بدونه که اون داره چیکار میکنه و چی تو سرش میگذره احمد را تعقیب میکنه اما با دیدن صحنه ای پکر میشه. آزرا میبینه که احمد پیش همون دختر اون شبی رفته آزرا با بغض بهش نگاه نی کنه و به خودش میگه خیلی احمقی که داشتی دوباره حرف هاشو باور می کردی و دوسش داری و فکر کردی تغییر کرده! اون عوض بشو نیست از همون اولم همینجوری بوده فقط تو باور نکرده بودی! و از اونجا میره. احمد پیش اون دختر رفته و بهش گفته که بیاد و با آزرا حرف بزنه و ماجرارو برایش تعریف کنه اون دختر هم قبول می کنه. نوریه با دیدن آزرا میره پیشش تا دعواش کنه به خاطر کاری که کرده اما میبینه که آزرا داره گریه میکنه، نوریه میترسه و ازش میپرسه که چیشده؟ و او را در آغوش میگیرد که آروم بشه. احمد خوشحاله که قراره همه چیز بین خودش و آزرا درست بشه و به آزرا پیام میده و ازش میخواد تا باهمدیگه بیرون برن و باهمدیگه حرف بزنن، آزرا هم قبول میکنه.

وقتی باهمدیگه میرن، زولا اونارو میبینه و ناراحت میشه و با ناراحتی بهشون نگاه میکنه. احمد تا میخواد واسه آزرا همه چیزو تعریف کنه آزرا نمیزاره حرف بزنه و سیلی محکمی تو صورتش میزنه. احمد حسابی جا خورده که آزرا بهش میگه نمی خوام هیچی بشنوم از این به بعد نه میخوام ببینمت و نه میخوام صداتو بشنوم و از اونجا میره. نوریه شب پاکت آزمایش را که عایشه بهش داده بود را باز میکنه و میبینه که زکریا به اوسم خودش و ویسی تست دی ان ای گرفته تا مطمئن بشه پدر و پسرن نوریه با دیدنش حسابی عصبانی میسه و به طرف زکریا حمله می کنه و بهش میگه تو خجالت نمی کشی؟ بعد از این همه سال به من شک داری؟ تازه جواب آزمایشم که مثبت در اومده! دیگه چی میگی؟ زکریا حسابی ترسیده و شوکه شده. از طرفی هاجر هم آزمایش را باز میکنه و میبینه عارف هم تست دی ان ای برای خودش و احمد گرفته برای مطمئن شدن پدر و پسر بودنشان. هاجر هم با عارف حسابی دعوا می کنه و در نهایت زکریا و عارف را از خانه هایشان بیرون میندازن. زکریا و عارف در کوچه با درماندگی به همدیگه نگاه می کنن!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی امان از جوانی + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا