خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۸۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۸۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۸۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

چینار که فکر میکنه دادن برنامه گوکچه به چینی ها کار کراج بوده با فریس پیشش میرن و با عصبانیت او را بازخواست میکند که چرا همچین کاری کرده؟ کراج با شنیدن این حرف ها از اونجایی که از چیزی خبر نداره عصبی میشه و از چینار میپرسه تو واقعا فکر کردی من همچین کاری می کنم؟ سپس برای حل کردن این موضوع پریده را خبر می‌کنند تا این موضوع را بین خودشان حل کنند اما هیچکس  هیچ نظری نداره درباره اینکه کی میتونه جاسوس باشه! دجله با عمر در یک کافه قرار می گذارد وقتی دجله به اون کافه میره عمر با دیدن او جا میخوره که دجله بهش میگه خودمو معرفی نکردم چون فکر می کردم احتمال داره که نیای عمر بهش میگه نه مشکلی نیست. دجله بهش پیشنهاد میده که اگه شکایتتو از باریش پس بگیری میتونم کاری کنم تا به آژانس برگردی و خودم هم مدیر برنامه ات میشم.

عمر کمی فکر میکنه و درنهایت به بهانه یک زنگ فوری او را چند لحظه تنها میزاره در این فاصله عمر میره با چند نفر از خبرنگارها تماس میگیره و اذ دیدار پنهانی اش با دجله برایشان می گوید باریش وقتی به خانه می‌رسد مادرش به خاطر حرف هایی که از برن شنیده ازش میخواد تا هر چه زودتر رابطه اش را با دجله به هم بزند باریش عصبانی میشه و میگه دجله همچین دختری نیست و از خانه بیرون می زند. وقتی دجله منتظر عمر نشسته باریش بهش پیام میده و ازش می پرسه که کجاست؟ دجله بهش میگه سر قرارم و با همدیگه تو خونه دجله قرار میذارن تا درباره یک سری از مسائل حرف بزنند وقتی عمر به سر میز برمیگرده به دجله موافق بودنش را اعلام میکنه و بهش میگه باشه من حرفی ندارم وقتی حرف هایشان تمام می شود دجله میخواد بره که عمر بهش میگه بهتره از در پشتی برو احتمال داره جلوی کافه خبرنگار باشه.بعد از رفتن دجله عمر از کافه بیرون میاد و با خبرنگارها حرف می زند آنها از دیدارش با دجله سوال میکنن عمر هم بهشون میگه قراره خاصی نبود برای آشنایی بیشتر با همدیگه اینجا قرار داشتیم وقتی خبرنگار ها درباره رابطه دجله و باریش سوال میکند بهشون میگه این رابطه مال گذشته است و تو گذشته مونده و با لبخند آنجا را ترک میکنه.

این فیلم مصاحبه عمر به دست اجه میرسه و اجه برای باریش می‌فرستد و بهش میگه خواستم این فیلم قبل از اینکه جایی منتشر بشه برات بفرستم تا مطلع بشی. باریش با دیدن اون فیلم حسابی عصبانی می شود و به اجه زنگ میزنه و بهش میگه تو یه کمک به من بدهکاری او میگه برای چی؟ باریش برایش تعریف میکنه که در زمان گذشته توی مهمونی یک شب سر این که برن تو دستشویی خودشو حبس کرده یا نه با همدیگه قرار گذاشتن و وقتی حق با باریش بوده باریش بهش میگه یکی طلب من یادت میاد؟ او بهش میگه حالا چی میخوای؟ باریش بهش میگه فقط می خوام بگی عمر الان کجاست؟! باریش با شنیدن اینکه عمر کجاست بلافاصله گوشی را قطع می کنه و با سرعت به سمت او حرکت میکنه. اجه وقتی میبینه باریش تلفن را یک دفعه قطع کرده به سرعت به آنجا میره. موقع رفتن باریش آیدین او را میبینه تعقیبش می‌کند. دجله به خانه می رسه و از قرارش با عمر برای مرال میگه. مرال بهش گوشزد می کنه که اگه میخواد مدیربرنامه عمر هم بشه باریش حتماً باید در جریان باشه و این چیزی نیست که بخواد ازش قایم کند.

زنگ در خانه انها زده میشه و آنها فکر می‌کنند باریشه اما دجله با راننده گلبن خانم روبرو میشه که بهش میگه گلبن خانم این هدیه را برای شما فرستاده. دجله با باز کردن هدیه میبینه برایش چراغ خواب سنگ نمکی فرستاده و حسابی خوشحال میشه. باریش وقتی پیش عمر میرسه مشته محکمی بهش میزنه که باعث میشه به سمت لبه تراس بره پاهایش را میگیرد و روی هوا معلق نگهشمیدارد و ازش میخواد تا عذرخواهی کند و به همه بگه که دجله همچنین دختری نیست و دیگه جلوی راهشان سبز نمیشه. عمر که حسابی ترسیده عذرخواهی میکنه همان لحظه آیدین از راه می‌رسد و عمر را به بالا میکشد و جلوی باریش را میگیره تا به طرف عمر نره. عمر بهش میگه گور خودتو کندی دیگه تا ابد تو زندان میوفتی و من با دجله به ملاقاتت میایم آیدین باریش را پایین می برد که پلیس به باریش میگه ازتون شکایت شده و او را به کلانتری میبرند.

فریس و چینار با هم تنها هستند که پریده پیش آنها میره و بهشون میگه که از دروغ هایی که صبح بهش گفتند مطلعه و ازشون میپرسه که چیو دارین از ما قایم میکنین؟ فریس که مونده چی بگه بهش میگه من باردارم، او حسابی خوشحال میشه و او را به آغوش می کشد و ازش میپرسه که سرکان خبر داره یا نه؟ فریس تایید میکنه و به دروغ میگه امروز صبح هم رفته بودیم دکتر. پریده حسابی برای فریس خوشحال میشه و ذوق میکنه. کراج گولین را صدا میزنه و میگه کارت دارم یه لحظه به اتاقم بیا. وقتی به اتاقش میره ازش میپرسه برنامه گوکچه چه جوری از اتاق من بیرون رفته؟ گولین بهش میگه من بیرون بردم. کراج حسابی جا میخوره و ازش میپرسه چرا همچین کاری کرده؟ او می‌گه فکر کردم اینجوری آژانس از دست سرکان در میاد و ما راحت میشیم. کراج حسابی باهاش دعوا میکنه و سرش داد میزنه و میگه چجوری تونستی همچین بلایی سر چینار بیاری و با عصبانیت ازش می خواد تا از اتاقش بیرون بره. پریده، چینار و فریس و امراه به سمتشان میرند تا ببینند چی شده و همه آنها متوجه میشن که کار گولین بوده.

سرکان متوجه سر و صدای آنها میشه و پیششان می رود و می گه چه اتفاقی افتاده؟ سرکان که فهمیده موضوع سر برنامه گوکچه هستش ازشون میپرسه که کار کی بوده؟ گولین بلند میشه و اعتراف میکنه اما بقیه پشت سر او بلند میشن و میگن که کار خودشون بوده سرکان که میبینه آنها قصد ندارند آن فرد را لو بدن کلافه میشه و بهشون میگه تبریک میگم آژانس اگو ورشکست شد حالا همین دو میلیون دلار را بین خودتون تقسیم کنید و آژانس را ترک میکند….

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا