خلاصه داستان قسمت ۸۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۸۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۸۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۸۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

باریش بالا سر قبر پدرش رفته و در حالی که مست است باهاش درد و دل میکنه و بهش میگه همیشه از این میترسیدم که شبیه تو بشم اما مثل اینکه منم شبیه خودتم. آیدین بالاخره باریش را پیدا میکنه و باهاش صحبت میکنه تا برگرده اما باریش زیر بار نمیره و همین باعث میشه که با هم دیگه دعوا کنند و درگیر بشن. بعد از کمی درگیری روی زمین دراز میکشند و آیدین بهش میگه ما دوست داریم که دنبالت راه افتادیم وگرنه اگه برامون مهم نبودی ولت می‌کردیم هر کاری که دوست داشتی انجام  بدی و در آخر از دجله و نگرانی ها و حال پریشونش نسبت به او میگه. قدر داشته هاتو نمیدونی اگه می اومدی و میدیدی که دجله به چه حالی افتاده چقدر دلواپس توئه یک دقیقه هم اینجا نمیموندی. بعد از چند دقیقه بحث و کتک کاری با همدیگه آشتی میکنن و از دل هم در میارن. دجله به تراس رفته که وقتی جیدا میبینه او تنهاست پیشش میره و بهش میگه چه جای باحالیه اینجا و از دجله میپرسه تو مانع همکاری جاهیده پینار با آژانس شدی؟

دجل بهش میگه نه من فقط حقایقو بهش گفتم چون نمیخواستم در حق یه نویسنده بی انصافی بشه. جیدا حرفشو تکرار میکنه و میگه پس تو باعث قطع همکاری جاهیده پینار با آژانس شدی. دجله از رفتارهای او جا میخوره و نمیدونه چی باید بگه در آخر جیدا بهش میگه الان نمیخواد غصه بخوری من یه کاری می کنم که جاهیده پینار دوباره همکاری اش را با آژانس اگو ادامه بده. دجله که این کارو غیر ممکن می دونه با تعجب ازش می پرسه چه جوری؟ او بهش میگه اونو بسپار به من و سپس ازش میپرسه تو به کارهای ایرم و گلبن رسیدگی می کنی؟ دجله تایید میکنه و میگه آره مدیر برنامه شون منم سپس به دجله میگه شماره‌هاشونو برام ایمیل کن از این به بعد خودم به کارهاشون رسیدگی می کنم دجله حسابی جا میخوره و بهش میگه اما یک سری از کارها را شروع کردیم کارها همه نصفه‌ نیمه میمونه اونا رو چیکار کنم؟! جیدا بهش میگه من بهشون میرسم و میره.

دجله به اتاقش برمیگرده و در حال ایمیل کردن شماره های تلفن به جیدا می باشد امراه با دیدن صورت پریشان او ازش میپرسه که چی شده؟ دجله ماجرا را برایشان میگه و آن ها حسابی جا می خورند همان موقع جدیدا وارد اتاق دستیار ها میشه و به سر و وضع آنها گیر میده اول به پاپیون سر گولن اشاره میکنه و میگه اون چیه گذاشتی رو سرت مثل بچه ها دیگه توی آژانس از اینا نذار، لباس امراه گیر میده و میگه ازین لباس های رنگی پنگی دیگه نپوشین یاد چهارشنبه بازار می‌افتم سپس به دجله میگه تو هم همینطور یکمی در آژانس شیک لباس بپوشین و به دجله می‌گه ایمیل هنوز واسم نیومده! دجله در جواب بهش میگه دارم میفرستم. همه آنها از رفتار جیدا حسابی شوکه شده اند. جیدا به اتاق پریده میره و به چین و چروک های او هم گیر میده و در آخر بهش میگه شماره تلفن یه دکتر خوب و برات میفرستم واسه بوتاکس یه سر بهش بزن. کارگردان سریال سایه گذشته با عصبانیت به چینار میگه ما اینجوری با هم توافق کرده بودیم؟

مگه نگفتم این سریال کلا کنسل شده؟ پس چرا تو فضای مجازی پخش کردی؟ چینار که نمیدونه از چی داره حرف میزنه بهش میگه این امکان نداره از آژانس ما در نیامده. من به کسی چیزی نگفتم. کارگردان با عصبانیت تلفن رو قطع میکنه. چینار ماجرا را با دجله و امراه درمیان میزاره و بهشون میگه این کار کی میتونه باشه؟ دجله با یاداوری یه اتفاقی به اتاق پدرش کراج میره و بهش میگه یادته برام ایمیل های تهدید آمیز میومد کراج میگه آره بازم میاد؟ کسی چیزی فرستاده واست؟ دجله میگه نه قسمت اول سریالی که دفنه توش بازی کرده تو فضای مجازی پخش شده خواستم کمکمون کنی تا بفهمیم کی منتشر کرده بعد از چند دقیقه همان دوست کراج آدرس کسی که این فیلمو تو فضای مجازی پخش کرده به دجله میده و به سرعت آدرس را به چینار میده اما وقتی چینار چشمش به آدرس میفته جا میخوره و بهشون میگه این که آدرس خونه دفنه‌ست!! یعنی خودش پخش کرده؟!

و یاد قرار صبح شون در آژانس می افتد و با گذاشتن تکه های پازل کنار هم متوجه میشه که دفنه تو یک فرصت مناسب سریال را تو فلش خودش کپی کرده و تو فضای مجازی قرار داده. چینار عصبانی میشه و به طرف خانه دفنه میره. مردم با دیدن قسمت اول سریال کامنتهایی رضایت بخش گذاشتن و نوشتن بی صبرانه منتظر ادامه سریال هستیم. چینار به خانه دفنه میره تا دلیل این کارش رو بپرسه همان موقع دفنه در حال حرف زدن با کارگردان سریال است و بهش میگه که به خاطر استقبال مردم از این سریال شبکه تصمیم گرفته که با سریال سایه گذشته همکاری داشته باشه. چینار با شنیدن این خبر نفسی راحت میکشه و به دفنه تبریک میگه و میگه از این به بعد باید خود تنهایی به کارات برسی و میره. دفنه دنبالش میره و سعی میکنه جلوشو بگیره و ازش معذرت خواهی می کنه و می گه می دونم کارم اشتباه بود اما تصمیم من نبود این کارو جیدا پیشنهادش رو بهم داده بود منم گفتم امتحان کنم.

چینار جا میخوره و به سرعت به طرف آژانس برمیگرده. آیدین به دجله زنگ می زنه و می گه باریشو پیدا کردم. دجله میگه آدرسشو بده خودم میرم پیش باریش. وقتی میخواد از اژانس بره جیدا اونو میبینه و میگه کجا دجله؟ او بهش میگه میرم با یکی از بازیگرها ملاقات کنم، ازش میپرسه کی؟ و وقتی اسم باریش هاواس را ازش میشنوه بهش میگه کارهای مهمتری هست تا اینکه بری به دوست پسرت سر بزنی و نمیزاره بره و بهش یه سناریو میده و میگه اینو بخون و تو نصفه صفحه واسم خلاصه کن. چینار سراغ جیدا میره تا ازش دلیل کارش رو بپرسه اما او اعتنایی بهش نمی کنه و از اتاقش بیرون میره.

فریس توی ویلا رفته که سرکان اونو پیدا میکنه و حسابی بهش میرسه فریس از توجه زیاد سرکان به خودش ذوق میکنه و حسابی خوشحال میشه. دجل بعد از سر کارش پیش باریش میره و وقتی باریش در را باز میکند سیلی بهش میزنه و بهش میگه تو چطور میتونی منو تو این وضعیت بزاری و بری و شروع میکنه به گلگی کردن و در آخر همدیگر را میبوسند. کراج که حال خوبی نداره به بار میره و تو خوردن نوشیدنی زیاده روی میکنه گولن اونو از دور می بینه و حواسش هست تا سالم به خانه اش برسد اما کراج یک دفعه روی زمین می افتد. گولن به طرفش میره و با نگرانی از بقیه کمک میخواد…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا