خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۹۸ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۹۸ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۹۸ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

آیچا تمام حرف‌هایی که جیحون زده بود را ضبط کرده و طی نشست خبری پخش می‌کند. جیدا از دور نظاره این برنامه هست و لبخند میزنه. خبرنگار ها ازش می پرسند که توی این پروژه میمونه یا نه؟ ‏آیچا میگه من دیگه نمیتونم ساکت بمونم و میخواستم اعتراضمو به همه بگم و از مجلس خارج میشه که پشت سرش آیلین ازش حمایت میکنه و میگه باید کاری کنیم که این جور افراد دیگه تو حرفه ی ما نباشند. بعد از رفتن آنها جیحون بلند میشه و میگه اینا همش پاپوشه‌ و انکار میکنه و از مجلس بیرون میره. جیدا با لبخندی پیروزمندانه به کراج زنگ میزنه و میگه من یه چیزایی شنیدم حقیقت داره؟ کراج بهش میگه من بعدا باهات تماس میگیرم، بهش میگه هر طور که شده راضیش کن تا توی اگو بمونه. بعد از قطع تماس به جیحون میگه که میری تو خونه و جواب هیچ کسی را هم نمیدی. فریس و چینار به آیلین و آیچا میگن که چرا همچین چیزی را از ما پنهان کردید؟ چرا چیزی نگفتین؟ آیچا بهش میگه یه فکر بهتری به ذهنم رسیده بود و می‌خواستم اونو عملی کنم.

آیچا باهاش دردودل میکنه فریس باهاش همدردی می کنه و می گه با همچین آدمی نمیشه کار کرد. مدیر برنامه ها با هم جلسه میزارن و پریده بهشون میگه جیدا بهش کمک کرده تا همچین کاری کنه، چینار بهش میگه واسه چی باید همچین کاری کنه؟ فریس بهش میگه چون که هممونو تو دردسر بندازه. چینار بهش میگه آخه اینجوری اگو را هم تو تنگنا قرار داده!! آرزو به همراه امراه به تست بازیگری میره. کراج پیشنهاد میده تا یه مصاحبه انجام بدهند تا به تمام این حرف ها و سوال ها جواب بدن و جلوی این موضوع را بگیرند. آرزو و امراه از محل تست بیرون میاد و با خوشحالی دادن زن که ما موفق شدیم خیلی خوب بود به خاطر این موفقیت همراه را به قهوه دعوت میکنه تمام مدیر برنامه‌ها تو اتاق جلسه جمع شوند تا با خبرنگارها مصاحبه کنن. کراج ابتدا از جیحون طرفداری میکنه اما در آخر میگه از همین جا می خوام اعلام کنم که با جیحون دیگه هم کاری نداریم و از اگو اخراج میشه. جیدا با سرکان که به صورت آنلاین دارن مصاحبه را نگاه می‌کنند از این رفتار کراج تعجب می‌کنن و سرکان میگه دست کم گرفته بودیش.

کراج بهش میگه داری با دم شیر بازی میکنی حواست باشه، جیدا بهش میگه این دفعه تونست از دستم در بره سری بعدی نمیتونه خودشو نجات بده. جیدا به امراه خبر می‌دهد تا به اتاقش بره. وقتی امراه به اونجا میره میبینه کارگردان باهاشون تماس گرفته و به امراه میگه بازیگری که می‌خواستم پیدا کردم. امراه اول خوشحال میشه و میگه درباره آرزو میگین دیگه؟؟ اما اون میگه نه اون بازیگرو هنوز پیدا نکردم تو استعداد خیلی خوبی داری می خوام ازت تو فیلم استفاده کنم و ازش می خواد تا فکرشو بکنه و بهش خبر بده. بعد از قطع تماس جیدا به امراه میگه اگه بخوای من خودم واست پروژه پیدا می کنم الان هم برو اتاقت و فکراتوبکن و بهم خبر بده. بازیگر فریس بهش زنگ می زنه و می گه حالم خوب نیست میتونی بیای پیشم؟ فریس بهش میگه یه پلاستیک بگیر دهنت و توش نفس های عمیق بکش من خودمو میرسونم. باریش از خانه می خواد بره بیرون که آیلا ازش میپرسه کجا میری؟

باریش بهش میگه با دجله قرار دارم آیلا بهش میگه باشه سلام منو بهش برسون، باریش تعجب میکنه و میگه واقعاً؟ آیلا بهش میگه آره گفتی باهاش بد رفتاری نکنم دیگه نکنه اینم ممنوعه؟ باریش بهش میگه باشه سلامتو بهش میرسونم. فریس به دجله زنگ می زنه و می گه برای یامور یکی از بازیگرها مشکلی پیش اومده و بهش حمله عصبی دست داده باید برم اونجا و از دجله میخواد تا باهاش بره. دجله به باریش زنگ میزنه و ماجرارو میگه، باریش بهش میگه منتظر باش میام دنبالت و با هم دیگه میریم. جیدا بعد از تایم کاری به دخترش مایا زنگ میزنه و باهاش جشن تولد آنلاین برگزار میکنه، کراج پیشش میره و جیدا از دیدنش تعجب میکنه. وقتی دجله با باریش به محل فیلمبرداری میرسن فریس با دجله پیش یامور میرن و ازش می پرسند که مشکل کجاست؟ او بهشون میگه من مشکلم با ازدواجه، با پیشنهاد ازدواج کلا از ازدواج خاطره های خوبی ندارم به خاطر همین وقتی بحثش پیش میاد کلا بهم میریزم.

کراج به جیدا میگه تولدت مبارک، جیدا میگه تولد من نیست تولد دخترمه، آنها با همدیگه کمی درد و دل میکنن. سرکان پیش کارگردان ارهان میره تا ببینه میتونه او صحنه را حذف کنه یا نه اما او میگه من عاشق این صحنه احساسیم و نمیتونم حذفش کنم. فریس به سرکان میگه تو ارهان را راضی کن من یامورو. کراج با جیدا در حال خارج شدن از آژانس هستن که دوباره تو آسانسور گیر می کنن اما او فراموش کرده که به کراج گفته بود از آسانسور میترسه و با کمال خونسردی تو آسانسور میشینه و به خوردن کیک ادامه می‌دهد. کراج لبخندی میزنه و او را تو خوردن کیک همراهی میکنه. یامور سکانس پیشنهاد ازدواج را چند بار امتحان میکند اما باز هم موفق نمیشه سرکان به کارگردان میگه بزارین یه بار امتحان کنیم تا ببینند. سرکان و فریس پشت میز میشینن و دیالوگ هایی که جلوش خونه هست را به همدیگه میگن در آخر سرکان از جایش بلند می شود و به کارگردان میگه اینجا ایستاده حرف‌هایشان را بزنند خیلی بهتره بچه ها حق دارند که حس خوبی نداشته باشند پشت میز بشینن و اون حرفارو بزنن.

سپس بعد از گفتن احساسش به فریس از او خواستگاری می کند. فریس حسابی جا خورده میگه سرکان داری چیکار می کنی؟ همان موقع حلقه ای سمتش می گیرد و واقعا ازش خواستگاری میکند. همگی برایشان دست میزنند و خوشحال می‌شود و سرکان و فریس همدیگر را میبوسند. همان موقع برای فریس پیام میاد و خبر میدن که ملیسا از طلاق گرفتنش از سرکان منصرف شده و دلش نمیخواد جدا بشه. دجله حسابی جا خورده و به آنها با تعجب نگاه میکنه و نمیدونه که چه جوری این ماجرا رو بهشون بگه….

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا