خلاصه داستان قسمت ۹۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۹۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۹۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۹۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

دجله که پیام سرکان را دیده نمی دونه باید چکار کنه و به هم می‌ریزد و اون محل را ترک می کنه، همه پیش فریس و سرکان میرن و بهشون تبریک میگن، فریس به همه آنها میگه شما چیکار کردین؟ یامور میخنده و به فریس میگه همه چیز زیر سر سرکان بود، اون این برنامه را چیده بود. کراج و جیدا همچنان در آسانسور گیر کردند و جیدا کلافه میشه و از کراج میپرسه که تا کی باید اینجا باشیم؟ کراج میگه نمیدونم جیدا پیشنهاد شام میده و کراج قبول میکنه. دجله در حال برگشت به خانه، باریش ازش می پرسه چه اتفاقی افتاده؟ چرا تو خودتی؟ دجله ماجرا رو  بهش میگه و ادامه می‌دهد که نمیدونستم باید چیکار کنم، تلفنشو خاموش کردم نمی خواستم اون موقع ناراحت بشن آخه خیلی خوشحال بودن. باریش می‌گه من دوست ندارم تو خودتو قاطی این ماجراها کنی پس نه پیامی دیدی و نه اتفاقی افتاده. دجله به خونه میرسه و ماجرا رو برای مرال تعریف می کنه و بهش میگه خواستگاری سرکان از فریس خانم خیلی خوب بود خیلی قشنگ بود اما پیامی که اومد همه چیزو خراب کرد.

مرال میپرسه کدام پیام؟ چی شده؟ دجله ماجرا رو براش تعریف میکنه و میگه مثل اینکه زن سابق آقا سرکان نمی خواد ازش جدا بشه. کراج و جیدا به رستوران میرن. کراج از جیدا میپرسه چرا میخوای بهم کمک کنی تا سرکان کنار بذاریم؟ جیدا بهش میگه فکر کن من یه خصومت شخصی باهاش دارم مشکلی هست؟ کراج میگه دیگه بیا امروز درباره این چیزا حرف نزنیم و تولد دخترت را جشن بگیریم جیدا هم قبول میکنه. فردای آن روز وقتی سرکان از خواب بیدار میشه گوشیش رو روشن میکنه و پیام وکیلش را میبینه و حسابی به هم میریزه. همان موقع فریس پیشش میره که سرکان با استرس بهش نگاه می کند فریس بهش میگه همه چیز مرتبه؟ اتفاقی افتاده؟ سرکان میگه فقط آقا جلال بهم پیام داده تا قبل از آژانس پیشش برم همین. وقتی از خانه بیرون میره به اجه زنگ میزنه و ازش میخواد تا خبر ازدواجش را با فریس چند روز دیگه منتشر کنه اما اجه بهش میگه دیر گفتی من خبر را پخش کردم، اتفاقی افتاده؟ فریس منصرف شده؟ سرکان میگه نه اتفاقی نیافتاده بعدا با هم حرف می زنیم و قطع می کند.

جیدا به ملیسا زنگ میزنه و درباره اخبار با همدیگه صحبت می کنند. باریش می خواد از خونه بیرون بره که آیلا مادرش بهش میگه به دجله زنگ بزن و بگو شام بیاد با اینجا با هم دیگه غذا بخوریم. باریش از این رفتار مادرش تعجب میکنه و وقتی تنها میشه از آیدین میپرسه که درباره تغییر ناگهانی رفتار مامان نباید چیز بهم بگی؟ آیدین بهش میگه بیا بریم برات تعریف می کنم. سرکان با وکیلش قرار ملاقات میزاره و درباره ملیسا صحبت می‌کنند. سرکان با عصبانیت ازش میپرسه که چرا یکدفعه نظرش عوض شده؟ وکیلش بهش میگه درباره‌اش تحقیق می کنم. آیدین ماجرای تغییر رفتار مادرشان را به باریش می‌گه. او عصبانی میشه که چرا رفته به آژانس و با فریس صحبت کرده درباره دجله و سپس عصبانی میشه که چرا دجله بهش چیزی نگفته آیدین بهش میگه فقط خواسته ناراحتت نکنه، الان به اعصاب خودت مسلط باش. تو آژانس جلسه میذارن تا همه درباره کارهای روزمره‌شان توضیح بدهد که هر کسی کارهای اون روزش را به جیدا میگن بعد از اتمام جلسه همه میرن و فریس پیش سرکان می مونه و ازش میپرسه که چرا تو امروز یه جوری چی شده؟ تو جلسه هم اصلاً حرف نزدی سرکان بهش میگه نگران من نباش من حالم خوبه دارم به کارهام فکر می‌کنم.

جیدا پیشه امراه میره و ازش میپرسه که درباره فیلم چه کار کرده؟! امراه ازش می خواد تا به کسی چیزی نگه چون هنوز به کسی خودش حرفی نزده. گولن آنها را در حال حرف زدن با هم دیگه میبینه و بعد از رفتن جیدا به امراه میگه تو داری یه کارهایی می‌کنی؟! امراه انکار میکنه و از اونجا میره. کارگردان به امراه زنگ میزنه بعد باهاش ساعت ۲ قرار میذاره تا درباره کار صحبت کنند. باریش پیش فریس میره و ازش میپرسه که چرا ماجرای اومدن مادرش را نگفته؟! فریس میگه لزومی نداشت بدونی، تو روی کارت تمرکز کن و اینو بدون که هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز رو به راهه. چینار با امراه به سر قرار با خوزه می‌رود. زنگ می‌زنند به آقا خیری. ازش میپرسن که هواپیمای خصوصی نشسته یا نه؟ خیری بهش میگه من خیلی وقته اینجا وایسادم اما هنوز ندیدمش. باریش به تراس میره و بعد از گفتن اینکه فهمیده مادرش اومده بوده اونجا، بهش میگه مامانم امشب شام دعوتت کرده به خانه ما دجله میگه باشه میام.

فریس پیش پریده میره و ماجرای دیشب را تعریف میکنه پریده بعد از خوشحالی میگه خیلی دوست داشتم پیشت بودم سپس فریس به پریده میگه که بچه اش دختره پریده حسابی خوشحال میشه. امراه جلوی ساختمان وایساده، بلاخره بعد از چند دقیقه خوزه اونجا میره و با هم دیگه به سر جلسه می روند. جیدا ماجرای فرستادن باریش به خارج از شهر را به پشت خطی میگه. کراج به صورت اتفاقی تمام حرفها رو میشنوه و متوجه این موضوع میشه که به خاطر دور کردن دجله از باریش این کارو کرده. جیدا وارد اتاق فریس میشه و بهش میگه عیب نداره فریس این مردا عادت دارن یه کاری بکنند و بعدش منصرف بشن و از اتاقش بیرون میره. فریس ذهنش مشغول میشه که درباره چه چیزی همچین حرفی زده؟!

بعد از رفتن جیدا، دجله به اتاق فریس میره و می خواد ماجرای ملیسا را بهش بگه اما همان موقع فریس از لباس عروسی که پریده برایش فرستاده با ذوق به دجله می‌گه بعد دجله وقتی خوشحالی او را میبینه نمیتونه ماجرا رو بهش بگه به خاطر همین به بهانه ای از اتاقش بیرون میره. مرال به دجله زنگ میزنه و بهش میگه فریس ماجرای ملیسا را فهمیده یا نه؟ دجله میگه نه خواستم یک بار برم بگم اما نتونستم. مرال بهش گوشزد میکنه تا خودش را قاطی این ماجراها نکنه. سپس بهش میگه شام منتظرت باشم؟ دجله میگه نه مامان باریش دعوت کرده مرال خوشحال میشه و میگه هیشکی نمیتونه جلوی عشق شما رو بگیره…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا