خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه پخش آنلاین

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۹ سریال ترکی محکوم
قسمت ۹ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی محکوم

رئیس زندان پیش بکیر میره و بهش میگه که اگه بفهمم به فیرات کمک کردی تو بد دردسری میافتی. تو حیاط زندان فیرات پیش حاجی میره و بهش میگه که روی زمین چه نوشته هایی بود حاجی بهش میگه نوشته بود زنگ در و بقیه اش را بهت نمیگم کم کم بهت میگم فیرات از این کار حاجی عصبی میشه و شروع میکنه به توهین کردن بهش حاجی بهش اعتنایی نمیکنه. فیرات فکر میکنه تا متوجه بشه ربط زنگ در با حروف هایی که دیده بود چی میتونه باشه. یک هفته قبل از برگزاری اون جلسه دادگاه فیرات در حال نگاه کردن به پرونده خودش هست و به آن رسیدگی میکنه باریش به رئیس زندان زنگ میزنه و درباره فیرات خبر میگیره. او بهش میگه خیالتون راحت باشه هنوز حافظه اش را به دست نیاورده و الان هم در حال آماده شدن برای دادگاه است باریش بهش میگه به بهانه‌ای او را به سلول انفرادی ببرند تا برنگشتن حافظه اش را تمدید کنند رئیس زندان قبول میکنه و نگهبان ها را می فرستد به بند فیرات. آنجا نگهبان ها را زیر بالشت فیرات شیء تیزی میگذارند و ادعا می‌کنند که مال اوست و از آنجا پیداش کردند و به همین دلیل او را به انفرادی میبرند. رئیس زندان با باریش در رستوران قرار میزارن و دفتر یادداشته فیرات را که برای دادگاه آماده می شود به باریش میدهد. فیرات در سلول انفرادی فریاد میزنه و به بکیر میگه که من هیچ کاری نکردم بلکه الکی آوردین منو اینجا و به بکیر میگه حداقل پرونده ام را اینجا بیار تا بتونم بخونم و برای روز اول دادگاه آماده بشم اما بکیر اصلا بهش اعتنایی نمی کند و از آن جا میره. فردای آن روز باریش به رئیس زندان زنگ میزنه و می پرسه که حافظه اش را از دست داده یا نه اک بهش میگه که هنوز حافظه‌اش سر جاشه اما کم کم دیگه حافظه اش را از دست می دهد جایی برای نگرانی نیست.

فیرات در سلول انفرادی اش می ترسد که مثل چند وقت پیش دوباره حافظه اش را از دست بدهد به خاطر همین با ناخن روی زمین مخفف اسم های نازلی و زینب را مینویسد تا یادش نرود. فردای آن روز که روز دادگاهش هست نگهبان با بکیر به سلول می روند تا او را به طرف دادگاه راهی کنند اما فیرات متوجه میشه که دوباره حافظه اش را از دست داده و به بکیر میگه که من اینجا چیکار می کنم؟ بکیر بهش اعتنایی نمیکنه و اورا با خودش می برد. در جلسه دادگاه قاضی هرچی از فیرات میپرسه او با کلافگی میگه که اصلا هیچی به یاد نمی آورم و چیزی تو ذهنم نیست و حسابی پریشانه! طاهر به عنوان دادستان پرونده از قاضی برای فیرات درخواست اشد مجازات را می کند و میخواد تا حکم حبس ابد بهش بده فیرات از این حرف طاهر حسابی جا میخوره و با تعجب بهش نگاه میکنه. در زمان حال؛ فیرات در زندان تمام چیزهایی که دستگیرش شده را نوشته و داره بهشون فکر میکنه و تمام تلاشش را میکند تا آن شب را به خاطر بیاورد از تلویزیون فیلمی پخش میشود که در آن فیلم زنگ در خورده میشه فیرات با دیدن و شنیدن زنگ در به یاد می آورد که آن شب دو بار زنگ درشان خورده شد. بوگه همان پاکتی که ساواش از خانه زاهد از اتاقش پنهانی برداشته بود را دستش می گیرد و به یاد می آورد که ساواش بهش گفته بود که هر وقت واسه من اتفاقی افتاد و بلایی سرم اومد این پاکت را بردار و بخون همان موقع یک دفعه باریش وارد اتاق میشود که پشتش پنهان میکند باریش متوجه چیزی نمیشه و بهش میگه که برای مصاحبه آماده بشه و یک لباس سفید بپوشه.

جمره به ملاقات فیرات میره بهش میگه که من به یاد آوردم آن شب زنگ در خانه مان دوبار خورده شد و یه نفر اومد حالا اون شخص کی بوده نمیدونم. جمره بهش میگه وقتی همچین چیزی به یادت اومده پس حتماً بقیه اش هم به یادت می آید و ازش میخواد تا بیشتر فکر کنه. بوگه و باریش به استودیو میرن مجری بهشون خبر میده که برنامه زنده است. بوگه به باریش نگاه معناداری میکنه که باریش حسابی عصبانی و کلافه میشه. یه نفر از دادستانی به طاهر خبر میده که فیرات میخواد باهات ملاقات کنه طاهر میگه من اصلا وقت ندارم که بخوام به سمت زندان برم اونو بیارین پیش من به خاطر همین فیرات را با ماشین پلیس به اتاق طاهر می برند. طاهر کباب مورد علاقه شان را سفارش داده تا با هم دیگه به یاد قدیم ها کباب بخورن یکدفعه در باز میشود و جمره وارد اتاق میشه طاهر از دیدن او کلافه میشه که جمره بهش میگه نباید بدون اطلاع به من با موکلم قرار بزاری و صحبت کنی سپس با خونسردی شروع میکنه به کباب خوردن. فیرات به طاهر میگه که من به یاد آوردم که آن شب یک نفر وارد خانه مان شد طاهر با شنیدن این حرف آشفته میشه. در برنامه زنده بوگه میخواد همه چیز را به مردم بگه و اطلاع بده کسی که کنارش نشسته ساواش نیست بلکه باریش هستش همان موقع که میخواد صحبت کنه در استودیو باز میشه و جان وارد می شود باریش با این کارش می خواست تا به صورت مخفیانه او را تهدید کنه با جان، بوگه پشیمان میشه و نمیتونه چیزی بگه طاهر از فیرات میخواد تا هر چیزی که به یاد آورده بهش بگه. او میگه هر چیزی که احتیاج باشه بدونید خودم بهتون میگم. بعد از برنامه مصاحبه، باریش در آسانسور یه زن کنارش می ایستد و بهش میگه خیلی دلم واست تنگ شده بود و بدون هیچ مقدمه ای او را می بوسد باریش حسابی جا می خورد. شب حادثه زمانی که فیرات خوابه در خانه شان دوباره زده می شود و زینب از دیدن طاهر خوشحال میشه و طاهر زینب را در آغوش می‌گیرد…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا