خلاصه داستان قسمت ۵۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۵۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۵۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۵۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

دجله به باریش زنگ میزنه و میگه خبری از برن نیست تو خبری داری؟ باریش میگه نه ولی به احتمال زیاد رفته پیش سدا. دجله میگه نه مایدا خانم زنگ زده به سدا میگه اونجا هم نیست گفتم بهت بگم از آشناها و دوستای مشترکتون بپرسی ببینی پیداش میکنی یا نه بعد بهم خبر بدی باریش قبول میکنه میگه بهت خبر میدم. فریس به خاطر گر گرفتنش پیش دکترش می رود. نفر قبل فریس نوبتش شده و میخواد بره به اتاق دکتر که از فریس خواهش میکنه بچه شو نگه داره واسش. فریس اول مخالفت میکنه و میگه من نمیدونم باید چیکار کنم که زنه میگه کاری نداره فقط راه برو تکونش بده زود میام.

بچه گریه میکنه و فریس نمیدونه باید چیکار کنه و شروع میکنه باهاش حرف زدن که گریه نکن و بغلش میکنه که گریه اش میگیره و میگه این حسو هیچ وقت از یادم نمیبرم خیلی دیر شده که منم بچه دار بشم. وقتی نوبت فریس میرسه نمیره تو و میگه کاری واسم پیش اومد باید برم. دجله تو آبدارخونه ست که بکیر بهش میگه قهوه معجزه میکنه اگه میخوای آشتی کنی امتحانش کن. دجله دوتا فهوه میریزه و برای امراه و گولین میبره. دجله با ناراحتی بهشون میگه هیچ وقت نمیتونین جای من باشین که چقدر سختی کشیدم. فریس همون موقع تا صداشو میشنوه پشت دیوار می ایستد و حرقاشو گوش میده. دجله به امراه و گولین میگه نمیدونین چقدر سخته تو یه محیط همش حواست باشه که کسی چیزی نفهمه، همش باید مراقب باشی، این چیزی نبود که من میخواستم ولی چاره ای نداشتم و از اتاق میخواد بیاد بیرون که فریس صدلش میزنه و میگه با من بیا.

فریس کنارش میشینه و میگه هرکی نتونه من خوب درکت میکنم، منم مثل خودتم وقتی پدرم ترکمون کرد ۱۰ سالم بود. منم مثل تو بدون پدر بزرگ شدم خیلی سختی کشیدم میدونم چقدر سخت بوده. تو خودت میدونی که وقتی عصبی میشم نمیدونم دیگه دارم چیکار میکنم. اون حرفی که زدم بهت یه مدت باهم کار نکنیم از ته دل نبود میدونی که. فقط خواستم بگم که هروقت خواستی حرف بزنی من هستم من پیشتم، حمایتت میکنم. دجله گریه میکنه و همدیگر را بغل میکنن. باریش به دجله زنگ میزنه و میگه از دوستم پرسیدم انگاری کلید ویلای یکی از بچه هارو گرفته اونجا رفته. دجله و باریش به سمت اون آدرس میرن ولی به خاطر مسیر گل آلود، تو گل گیر میکنن.

دجله استرس میگیره و میگه الان باید چیکار کنیم؟ من هنوز پریهان خانم و آقا محمت برنگردوندم آژانس وقت ندارم. باریش سعی میکنه آرومش کنه و میگه الان میریم درستش میکنیم. آنها باهمدیگه پیاده به راهشان ادامه میدن که تو مسیر یه کلبه می بینند. باریش مشکلو به پیرمردی که تو کلبه زندگی میکنه میگه. پیرمرد هم سوییچ ماشینو میگیره تا ماشینو از گل دربیاره. بعد از چند دقیقه میاد و برای قدردانی با باریش عکس میگیره و چون موبایل نداره شماره نوه اش را میگیره تا دجله عکسو برایش بفرستد. باری و دجله به ادرس میرن که متوجه یه نوشته روی در میشن. برن تو یه تکه کاغذ نوشته دست از سر من بردارید میخوام تنها باشم. دجله عصبی میشه و میگه این همه راه اومدیم الکی باریش آرومش میکنه و میگه ببین اگه از بعد کار بهش نگاه نکنی میبینی که الکیم نیومدیم.

ما خیلی وقت بود که همدیگرو خوب ندیدیم الان اینجاییم، تو همچین جای خوشگلی پیش هم هستیم خوب نیست؟ دجله تایید میکنه و میگه ولی اونجوری که میخوایم کارها پیش نمیره و یکدفعه به گل ها نگاه میکنه میگه میشه چید به نظرت؟ باریش میگه من که باشم میچینم. دجله گل میچینه و به دم در خلنه پریهان میره. دجله گل را بهش میده و میگه این دفعه نیومد کار خاصی بکنم، فقط اومدم معذرت خواهی بکنم. پریهان میگه من بخشیدم دجله میگه اگه اجازه بدین ماجرارو براتون کامل تعریف میکنم، پریهان قبول میکنه ولی میگه اینو بدون که با اگو دیگه همکاری نمیکنم دجله میگه دیگه دنبالش نیستم فقط میخوام واستون تعریف کنم بدونین چی بوده ماجرا. کراج هرچی به برن زنگ میزنه میبینه دردسترس نیست به دجله زنگ میزنه میبینه در دسترس نیست، کلافه میشه .

بعد از چند دقیقه میبینه برن بهش پیام داده که من حالم خوبه انقدر آدم نفرست دنبالم میخوام تنها باشم. مرال به خانه برمیگرده و کراج میگه از دجله خبر داری؟ زنگ میزنم همش میگه در دسترس نیست! مرال میگه آره صبح حرف زدم حتما گوشیش خاموش شده خیلی کار میکنه و از دهنش میپره که دنبال کارهای پریهان و محمت است که برگردونه آنها را به آژانس. کراج جا میخوره و تو فکر فرو میره. دجله ماجرای پدرش و زندگیشو که چجوری تلاش کرده به اینجا برسه را واسه پریهان میگه. در اخر هم بهش میگه من حتی اگه اخراجم بشم باز چیزیو از دست ندادم من عادت دارم میتونم دوباره از اول شروع کنم، باز هم معذرت خواهی میکنه و میره‌. چینار یواشکی با اسپانسر فیلم هاکان قرار میزاره و منصرفش میکنه از کار با هاکان.

هاکان خبر لغو شدن کار را به جولیده میده و چینار که میفهمه خوشحال میشه ولی تو ظاهر نشون نمیده. دجله به آژانس و به اتاق سرکان میره. بهش میگه گن تمام تلاشمو کردم ولی نتونستم نشد، سرکان میگه آره دجله میدونم همه ی تلاشتو کردی هر کاری کردی که بشه ولی خب چیکار کنیم نشد دیگه! دجله از اتاقش میره و شروع میکنه آروم آروم وسایلش را جمع کردن که یکدفعه پریهان میگه به نظرت خیلی زود نیست برای این کار؟ و وسایلو از تو کارتون درمیاره و میزاره روی میزش. دجله شوکه میشه که پریهان میگه دیدم که چقدر تلاش کردی و زندگیتو تعریف کردی انقدر راحت و خودمونی بودی که نمیشد نادیده گرفت و بهش میگه که اومده تا یکبار دیگه با اگو کار کنه، دجله از خوشحالی بغلش میکنه و به اتاق سرکان میرن.

سرکان با پریهان قرارداد میبنده و بعد از رفتن پریهان بهراتاقش میره و به دجله میگه ولی قرار ما محمت هم بود اون کجاست؟ دجله که نتونسته بود راضیش کنه حرفی واسه گفتن نداره که در اتاق باز میشه و کراج با محمت میاد داخل، دجله خوشحال شده و شوکه شده سر‌کان با محمت قرارداد میبنده. کراج به خانه اش میره که میبینه هیچکی نیست و مایدا واسش تو یه برگه نوشته که هرچی فکر کزدم نتونستم باهاش کنار بیام و باید از هم جدا بشیم. کراج تعجب میکنه و به یه نقطه خیره میشه. هاکان به جولیده زنگ میزنه و میگه دنبال یه اسپانسر دیگه ام ناراحت نباش هرجور شده این فیلمو میسازم. جولیده خوشحال شده و با ذوق چینار را بغل میکنه ولی چینار به ظاهر الکی نشون میده که خوشحال شده. تو آژانس جلسه برگزار میشه و سرکان میگه میدونین که مدیربرنامه های جوان میخواستم استخدام بکنیم. خواستم خبر بدم الان سر همین میز نشسته. همگی خوشحال میشن و فکر میکنن منظورش امراه بوده ولی سرکان به دجله میگه تبریک میگم. دجله خشکش میزنه و….

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا