خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۶۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۶۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

جولیده به همراه چینار به سر قرار با مادرش میره وقتی مادرش میاد جولیده میبینه که موهاشو صورتی کرده و ظاهرش را تغییر داده. ازش میپرسه باز دوباره موهاتو رنگ کردی همین هفته پیش بود یه رنگ دیگه کرده بودی!؟ مادرش بهش میگه من عاشق تنوع ام. چینار آروم به جولیده میگه مادرت اونقدرها هم که میگی عجیب غریب نیست جولیده بهش میگه برای گفتن این حرف خیلی زوده صبر کن. مادرش بهشون میگه من یه مهمون دارم که می خواستم باهاش آشنا بشین جولیده می خنده و میگه منتظر همین بودم. بعد از چند دقیقه پسری جوان به اسم بورچای به اونجا میاد و مادر جولیده اورا به عنوان دوست پسرش معرفی میکنه.

مادرش شروع به تعریف کردن از خاطراتش با بورچای میکنه. آقا شریف سر فیلمبرداری سریال جدید روبروی باریش ایستاده و شروع به تمرین کردن می کنند. آقا شریف شروع میکنه دیالوگ باریش را می‌گه که باریش بهش میگه این دیالوگهای منه آقا شریف، کارگردان که فکر میکنه دوباره حواس پرت شده جلو میره و ازش می پرسه حالتون خوبه؟ شریف تایید میکنه و میگه این یه تکنیک تمرینه وگرنه خودم میدونم که اینا دیالوگ های باریشه نه من. کارگردان خوشش میاد و میگه یک بار هم اینجوری امتحان می کنیم و کارگردان از نتیجه خوشش میاد. پریده پیش شریف میره و ازش تعریف میکنه شریف ازش دعوت میکنه که بعد از کار با هم برن یه جای و یه چیزی بخورن پدیده قبول میکنه و میگه با کمال میل ولی باید قول بدی که بحث های قدیمو پیش نکشی.

فریس پیش پریده میره و بهش میگه این چند روزه من خیلی سرم شلوغه و آقا شریف هم بعد از این کار یه سریال دیگه و چندتا کار تبلیغاتی داره تو میتونی به جای من به آقا شریف برسی؟ پریده قبول میکنه و میگه خیالت راحت. فریس خوشحال میشه که تونسته مشکل پریده را حل کنه تا اخراج نشه. سرکان عکس ها را برای مدیر برنامه های اگو تو پاکت گذاشته و به دست جولیده میده و جولیده آنها را روی میز هایشان می گذارد‌. سر فیلمبرداری باریش زیر لوستر قرار میگیره که دجله چشمش به طبقه بالا میافته و متوجه میشه که یه نفر یه طناب را بریده و فقط به یه طناب وصله. دجل متوجه ماجرا میشه و قبل از اینکه لوستر بیفته روی باریش او را هل میده.

همه هل میکنن و دور باریش جمع میشن که ببینند برایش اتفاقی افتاده یا نه. فریس میگه داره چه اتفاقی میوفته اول شلیک گلوله بعد دزدی ساختمان حالا هم این. دجله بلافاصله به فریز میگه این یه اتفاق نبوده فریس خانوم من دیدم که یه نفر لوستر را دستکاری کرد و طنابو شل کرد و با دست به سرکان که داشت از  اونجا فرار میکرد نشان میده. عوامل صحنه به دنبالش میرند و موفق می‌شوند  تا او را بگیرند سپس باریش به همراه دجله و فریس به کلانتری میرند تا شکایت شان را ثبت کنند. سرکان اونجا زیر همه چی مِیزنه و چیزی را گردن نمیگیره پلیس بهشون میگه ما فعلاً نگهش می داریم تا فردا دادستان درباره‌اش نظر بدهد.

سرکان به کافه میره که اتفاقی اونجا آقا جلال را با دوست دخترش میبینه بلافاصله میخواد بهش پیام بده که از این قضیه سوء استفاده کنه تا بتونه برن را برگردونه اما یاد حرفهای فریس میوفته و منصرف میشه. جلال موقع بیرون رفتن از کافه سرکان را میبینه و حسابی جا میخوره. جلال از آنجایی که میترسه سرکان موضوع دوست دخترش را به زنش بگه، به طرف اتاق سرکان میره و بهش میگه من فکرامو کردم و می خوام به برن یه فرصت دیگه بدم و از سرکان می خواد تا از چیزی که دیده به زنش نگه سرکان هم قبول میکنه. سرکان توی بازداشتگاه از مامور می خواد تا به خانواده اش زنگ بزنه و خبر بدهد از این فرصت استفاده میکنه و به محض اینکه مامور حواسش نیست به برن زنگ میزنه و بهش میگه این بود جواب همه کارهایی که برات کردم؟

جواب کاری که با باریش کردم این بود که منو بندازین بازداشتگاه و ازم شکایت کنین؟ برن استرس میگیره و بهش میگه تو کی هستی با باریش چیکار کردی و به محض اینکه تلفن را قطع میکنه یاد همان فردی می افتد که تو قالب طرفدار تو کافه باهاش رو به رو شده بود و سریعاً به باریش زنگ میزنه تا از خوب بودن حالش مطمئن بشه. از باریش میپرسه که کجاست که او بهش میگه من جلوی آژانشم دارم میرم خونه برن میگه همونجا وایسا دارم میام اونجا. سرکان به دجله زنگ میزنه سرکان بهش میگه فکر کردی از من شکایت کنی همه چی تموم میشه؟ من از اینجا بیام بیرون به حسابت میرسم بشین و تماشا کن. دجله حسابی میترسه و به طرف اتاق فریس میره.

برن با دیدن باریش بغلش میکنه و میگه خدا رو شکر که حالت خوبه خیالم راحت شد باریش ماجرا رو ازش میپرسه و برن تمام ماجرا را برایش تعریف می کند و با همدیگه به طرف آژانس میرن. دجله با ترس به فریس خانم میگه سرکان همین الان بهم زنگ زد و تهدیدم کرد فریس همان موقع داشت پاکتی که برایش اومده را نگاه می‌کرد که با آمدن دجله میزاره کنار و فراموش می کنه. برن و باریش هم از راه می‌رسند و تمام ماجرا را برایش تعریف می کنند. دجله عکس را به برن نشان میده که برن با دیدن این عکس میگه خودشه. اونا میرن کلانتری تا برن هم شکایت کنه. دجله به طرف خانه میره و تو مسیر به مرال زنگ میزنه و می‌گه ماکارونی دوست داری درست کنم؟ که مرال تایید میکنه. وقتی به خانه می رسه میبینه در خانه قفل نیست و برق ها هم روشن نمیشه.

باریش تو خونه نشسته که آیدین پیشش میره و می‌گه فهمیدی چی شده اون پسره رو آزاد کردند! باریش به دجله زنگ میزنه که میبینه برنمیداره و نگران میشه به آیدین میگه من یه سر میرم پیش دجله. فریس پاکتو میخواد باز کنه که سرکان وارد اتاقش میشه و بهش میگه من جلال را تهدید نکردم ولی خودش اومد و گفت می خواد به برن یه شانس دیگه بده. من به تهدیدم ادامه ندادم چون تو برام مهمی و نمیخوام نه الان و نه هیچ موقع دیگه ای از آژانس بری. فریس خیلی خوشحال میشه و با هم دیگه از آژانس بیرون میرن…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا