خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان را می توانید مطالعه کنید. این سریال ترکیه ای که یکی از پربیننده ترین و پربحث ترین سریال های شبکه تی آر تی محسوب می شود، بر اساس داستانی واقعی درباره بیماران یه روانپزشکی به نام گولسرن بوداییجی اغلو می باشد. پخش سریال ترکی آپارتمان بی گناهان در ژانر هیجان انگیز و درام در شبکه های ترکی از ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ بود و از شبکه های جم تی وی از شهریور ۱۴۰۰ روی آنتن رفت.

قسمت ۷۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان
قسمت ۷۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

صفیه وقتی وارد خانه می شود و چهره ی خندان گلبن و هان را می بیند بیشتر خجالت زده می شود. هان موقع رفتن می گوید: «آبجی واقعا بهت افتخار میکنم. »
صفیه می رود تا دستانش را بشوید و گلبن هم همراهش می رود که وقتی متوجه می شود صفیه به جای چهار بار شستن، سه بار دستانش را شست، ذوق زده می گوید: «آبجی انقدر خوشحالی که سه بار شستی فقط! همه چیز داره درست میشه! » و بعد هم به صفیه می گوید که در واقع دفتر خاطرات را پدرشان برای او گذاشته چون همه چیز را در مورد عشق بین او و ناجی از گذشته خبر داشته. صفیه لبخند میزند. گلبن موقع رفتن می گوید: «آبجی میخوام بهت بگم همه تو خونه ناجی رو تایید میکنن! » صفیه با ناراحتی می گوید: «به جز یکی. » و به گوشه ای از خانه خیره می شود. منظور او حسیبه است.

اینجی به دیدن ناجی می رود و تکه کاغذی که از دفتر خاطرات او کنده به دستش میدهد و می گوید: «اتفاقی چشمم بهش افتاد. اما به کسی نگفتم. » ناجی از او می خواهد دفتر خاطرات اخری را هم برایش بیاورد که همه جای آن در مورد مریضی اش نوشته که صفیه حقیقت را در مورد او نفهمد. اینجی می گوید:ِ« این بی انصافی نیست؟ » ناجی می گوید: «داستان ما پر از بی انصافی هاست. ولی تشکیل شده ازشون نیست. به یکم زمان نیاز داریم. »
اینجی وقتی وارد خانه می شود به عمد وارد آشپزخانه شده و پارچ شیشه ای را می شکند. صفیه با فهمیدن این که اینجی خلاف قانون پایش را در اشپزخانه گذاشته داد و هوار راه می اندازد و او را بیرون میکند. اینجی فورا به سمت اتاق او می رود و دفترچه را برمیدارد که حکمت پیدایش می شود و دوباره فکر می کند او پریهان است. اینجی با استرس از حکمت می خواهد آرام باشد تا صفیه چیزی نفهمد.

صفیه به طبقه بالا می آید و اینجی در اتاق حکمت پنهان می شود. حکمت هم صفیه را از سرش وا می کند. صفیه قبل از رفتن، با بغض و خوشحالی به پدرش می گوید: «بابا من فهمیدم به خاطر من اون دفترها رو دوباره گذاشتی تو اتاقم. فکر این که میخواستی من خوشحال باشم خیلی برام با ارزشه. » حکمت هم می گوید: «قبل مرگم میخوام ببینم که سر مزار مادرت میری… میدونی از کجا میتونی بفهمی کسی دوستت داره؟ از این که فراموشت نکرده باشه. هرچقدر بیشتر تورو به یاد بیاره به این معنیه که تو خیلی در اون رد و اثر گذاشتی… »

غمزه در مدرسه از نریمان به خاطر رفتارش معذرت خواهی می کند تا دل اگه را هم به دست اورده باشد. اگه زیاد حوصله او را ندارد و غمزه متوجه این موضوع شده و گریه می کند و می گوید: «اگه حوصله ت رو سر بردم یا خسته ت کردم بگو اگه. » اگه با دیدن اشک های او دلش به رحم می آید و غمزه را در آغوش می گیرد. نریمان از دیدن این صحنه غصه می خورد.
اینجی دفتر خاطرات را به دست ناجی می دهد و بعد می پرسد: «چرا برگشتین؟ » ناجی می گوید: «حتما پیش خودتون میگین آدم خودخواهیم. اما اینکه یاد صفیه بیارم چطور دختری بود دینی به گردن منه. باید اونو از اون خونه بیارم بیرون… »

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا