خلاصه داستان قسمت ۹۱ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۱ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال ترکیه ای که یکی از پربیننده ترین و پربحث ترین سریال های شبکه تی آر تی محسوب می شود، بر اساس داستانی واقعی درباره بیماران یه روانپزشکی به نام گولسرن بوداییجی اغلو می باشد. پخش سریال ترکی آپارتمان بی گناهان در ژانر هیجان انگیز و درام در شبکه های ترکی از ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ بود و از شبکه های جم تی وی از شهریور ۱۴۰۰ روی آنتن رفت.

قسمت ۹۱ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان
قسمت ۹۱ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

خلاصه داستان قسمت ۹۱ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

اگه با نریمان حرف میزنه تا خودش را به مدیر لو نده و میگه خانوادت میفهمن دعوات میکنن خواهرت بفهمه معلوم نیست چه بلایی سرت میاره نریمان با آرامش به اگه میگه من وقتی میخواستم اون کارو انجام بدم به همه چیزش فکر کرده بودم نمیخواد نگران باشی و به اتاق مدیر مدرسه میره. مدیر که از نریمان توقع نداشته حسابی جا میخوره و به هان زنگ میزنه و ماجرارو بهش میگه. هان با عصبانیت به مدرسه میره و به نریمان میگه تو اصلا از این کارها نمی کردی! چیشده؟ و به اگه اشاره میکنه و میگه اون ازت خواسته این کارو بکنی؟ از وقتی با اون میچرخی رفتارت تغییر کرده!!

اگه با عصبانیت جلو میره و بهش میگه واسه من نه درس مهمه نه مدرسه نه هیچ چیز دیگه ای فقط این مهمه که دوتا از آدم های مهم زندگیمو که دوسشون دارم از تو اون خانوادت دور کنم. هان به طرف اگه میره و با عصبانیت بهش میگه تو کیو می خوای از کی دور کنی ؟! اینجی پیش گلبن میره و بهش میگه بیا بریم بیرون هم یه هوایی بخور هم حرف بزنیم گلبن با کمال خونسردی بهش میگه مگه من با تو چه حرفی دارم؟ مثلا بگم چجوری خونه میسابم؟ لکه های قهوه ای چجوری پاک میشن؟ یا مواد اولیه غذایی چجوری تمیز میشه؟ چی بگم؟ اینجی جا میخوره و میگه اینکه چی انقد عصبی و ناراحتت کرده؟ گلبن میگه تو دخالت نکنی و اون دوست درازتو بگی از اینجا بره همه چی خوب میشه و میره.

اسرا با جنید قرار میزاره و بهش میگه اینجی تو شوک بزرگی بوده پدرش فوت کرده بود همان روز دست خودش نبوده رفتارش، اخراج کردنش نامردیه بزار سر کار برگرده. جنید میگه هر کدوممون امکان داره روز خیلی سختیو پشت سر گذاشته باشیم ولی کنترل داریم رو خودمون اینجوری نمیشه بیایم سر شنونده های برنامه خالی کنیم که. اسرا وقتی میبینه جنید راضی نمیشه اینجی برگرده میگه اگه اینجی نیاد منم نیستم، جنید خیلی راحت میگه خب نباش! اسرا با ناراحتی و عصبانیت از ماشینش پیاده میشه و میره. گلبن و صفیه در حال غذا درست کردن هستن، اینجی حوصله اش سر رفته و میگه میتونم بهتون کمک کنم؟ صفیه میگه چیشده؟ از کارت انداختنت بیرون؟ اینجی میگه بله استعفا دادم. گلبن خیلی خشک و جدی میگه خیلی خب حالا که میخوای کمک کنی برو ضدعفونی کننده هارو تمیز کن. اینجی میخنده فکر میکنه دارن شوخی میکنن ولی وقتی میبینه جدی هستن جا میخوره و میگه الان جدی هستین؟

پاک کننده ها که خودشون پاک میکنن برم ضدعفونی کنم؟ صفیه میبرتش به اتاق شوینده ها و میگه شروع کن. صفیه و گلبن بهش میخندن. اسرا که حسابی کلافه و عصبیه از دست جنید به اینجی زنگ میزنه و میگه میتونی بیای پیشم؟ اینجی به گلبن و صفیه میگه واسم کاری پیش اومده باید جایی برم اومدم تمیز میکنم، صفیه با نفرت میگه بهش میگه پیش اون دراز میری؟ یادت نره اون چیزی که بهت گفتمو بهش بگی، اینجی میپرسه منظورت همون جمله دستوریه؟ صفیه میگه آره همون به اون دراز بگو گم بشه از ساختمان ما بره همچین زن هایی مثل اون جاش اینجا نیست. اینجی با عصبانیت بهش میگه الان میدونم ناراحتین وگرنه خوب بلد بودم چجوری باهاتون حرف بزنم، صفیه میگه مثلا چیکار میکنی؟ هان؟ برو بهش بگو گورشو گم کنه بره، اینجی میگه یکبار دیگه درباره دوست من اینجوری حرف بزنین اذیتتون میکنم، صفیه و گلبن با شنیدن این حرف میزنن زیر خنده و مثل دیوانه ها شروع میکنن به خندیدن اینجی از طرز خندیدن اونا میترسه و با تعجب از اونجا میره.

اسرا به اینجی مجسمه یونانی را بهش نشون میده و ماجرارو براش تعریف میکنه و اضافه میکنه که من مطمئنم این کاره هان هستش. این کارو کرده که من بترسم از اونجا برم. ناجی به هتل برگشته و شروع میکنه برای صفیه نامه نوشتن، صفیه برای پرنده ها غذا میخواد بریزه که اتفاقی ناجی را دم پنجره میبینه و جفتشون سریع خودشونو پنهان میکنن، صفیه به خودش میگه ای صفیه دیوانه شدی رفت حالا هی توهمشو میزنی. همان موقع اگه و نریمان دست توی دست باهمدیگه به طرف ساختمان میان که صفیه به دیدن اونا به شدت عصبی میشه و به سرعت به پایین میره. از طرف دیگه هان به اونجا میرسه و با دیدن اونا به اگه تذکر میده که از نریمان فاصله بگیره. نریمان اعتراف میکنه که دوستش داره و بهش میگه تو خودت میگفتی که عشق خیلی قشنگ و خوبه.

صفیه از راه میرسه و به نریمان میگه بره بالا و باهاشون حسابی دعوا میکنه. اگه به صفیه میگه چجوری میخوای جلومونو بگیری؟ ها؟ مثل اینجی و هان؟ صفیه با شنیدن این حرف عصبانیتش بیشتر میشه و نریمان را میفرسته بره بالا. اینجی صداشونو میشنوه و میره تا ببینه چه اتفاقی افتاده. هان با اینجی دعوا میکنه و میگه نریمان دختری نبود که رو ماشین مدیر خط بندازه از وقتی باهاش میگرده عوض شده. اینجی میگه تو مقصر همه اینارو برادر من میدونی؟ و با این حرفات میخوای بگی که داداش من لیافت خواهر تورو نداره؟ شماها چی هستین که انقدر خودتونو دست بالا میگیرین؟

صفیه حسابی عصبانی هستش به اتاق نریمان میره و باهاش دعوا میکنه پس آرایش میکردی واسه اون پسره؟ مدرسه میری واسه این چیزا؟ و بهش میگه که دو روز مدرسه بی مدرسه نریمان میخنده و میگه بخوای نخوای من دو روز اخراج شدم. گلبن با شنیدن دعوای اونا میره تا ببینه چیشده و وقتی ماجرارو میفهمه گوشی نریمان را به زور ازش میگیره. نریمان میگه تو رو هم کرده مثل خودش یه نگاهی بنداز به خودت. گلبن بهش میگه دو روز تو همین اتاق میمونی تا ارزش غرورتو بفهمی اگه از خودت نمیتونی محافطت کنی من این کارو میکنم. از طرز برخورد گلبن صفیه حسابی شوکه شده. گلبن به دستشویی میره و ۴ دفعه دستاشو میشوره صفیه حسابی از این تغییر رفتار گلبن ترسیده….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا