خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۲۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۲۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۲۵ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

برن و ماریا به آژانس میرن ‌که برن از جولیده میپرسه که چه خبر جولیده میگه خبر که هست که از همه هم قایم شده بوده حتی امراه هم نمیدونسته، برن میپرسه که چی؟ جولیده بهش میگه آقا چینار و فریس خانم باهم رابطه داشتن، برن میگه من فکر کردم خبری درباره دجله ست باشه حالا تو چرا انقد عصبی؟ جولیده میگه نه من عصبی نیستم فکر میکردم فقط من نمیدونستم الان که میگی تو هم نمیدونستی آرومم. کراج با دجله حرف میزند و میگه مشکلی پیش اومده واسه خونه؟ اگه کمک میخوای بهم بگو، دجله میگه نه خودم از پسش برمیام، همان موقع ماریا میاد و پیششون میره و بعد از رفتن دجله کراج میگه یه خبرچین تو آژانس داریم که همه چیزو به خبرنگارا میگه ماریا میگه نکنه دجله ست، کراج میگه نه بابا چه ربطی به اون داره، دجله همچین کاری نمیکنه من میشناسمش، ماریا میگه چجوری تو ۲ روز شناختیش آخه؟ ولی کراج از دجله دفاع میکنه. ماریا به اتاقش میره و پرونده دجله را برمیداره و مشخصاتشو میخونه. فریس به دجله میگه این سناریو ببر بده به امیر، دجله میگه چشم میفرستم الان که فریس میگه خودت باید ببری بدی.

دجله میره خونه امیر ولی هرچی میگرده پیداش نمیکنه که از آشپزخانه صداش میکنه بیا اینجا، دجله وقتی میره به هوا غذا میزاره دهنش تا بچشه و بعد مجبورش میکنه که سس را هم بزنه و واسش شعر بخونه و در آخر بهش میگه آدمهارو اینجوری میشه شناخت، تو آدمی هستی که تو فشار هرکاری میکنی. امیر باهاش بازیگری کار میکنه و میگه هروقت خواستی تمرین کنی من هستم و دجله به سمت محل عکاسی باریش میره. اونجا امیر همش به دجله پیام میده که باریش میبینه همش سرش تو گوشیه و ازش میپرسه چیزی شده؟ که دجله میگه نه. امیر از دجله میخواد که باهاش صمیمی باشه. باریش بعد از عکاسی با دجله حرف میزنه تا درباره پدرش بهش چیزی بگه و میگه اگه مشکلی هست بگو حلش کنم، دجله میگه نه فقط صاحبخونم گفته باید پاشیم از اونجا دنبال خونم، باریش با عصبانیت میگه انداختت بیرون؟ که دجله میگه نه گفته باید تخلیه کنیم مشکلی نیست یه جای دیگه ای را پیدا میکنم. دجله شب به خانه اش میره و به مرال میگه امروز باریش خواست کمک کنه، بابامم گفت اگه کمک خواستی بهم بگو، مرال گفت تو چی گفتی؟

دجله میگه من جوری بزرگ نشدم که از کسی کمک بخوام من از همون بچگی خودم کارامو کردم، مرال میگه بسه دیگه دجله یخورده استراحت کن همه کارارو که تو خودت نباید انجام بدی میخوان کمک کنن بزار بکنن تو هم استراحت میکنی‌. فریس و چینار باهم به کافه میرن و حرف میزنن و میخندن جولیده که از اونجا رد میشد اونارو باهم میبینه که از ته دل میخندن و یاد چیزی که درباره رابطه شان شنیده بود میافتد و حالش گرفته میشه و می رود. فردای آن روز چینار پیش جولیده میره ولی جولیده همش بهش تیکه میندازه، چینار میگه تو چت شده؟ بیا تو اتاقم باید حرف بزنیم. جولیده به اتاق چینار میره و چینار میگه من باید یه واقعیتیو بهت بگم جولیده که فکر میکنه رابطه خودش با فریسه میگه من خودم میدونم، چینار که منظورش پیدا کردن پروژه بازیگری است میگه از امراه پرسیدم گفت بهت چیزی نگفته که جولیده میگه بالاخره که میفهمیدم حالا چه از امراه چه یکی دیگه، چینار ماجرای پیدا کردن کارو بهش میگه که جولیده وقتی میبینه اون کارو پیدا کرده بوده واسش و نگفته بوده بیشتر ناراحت میشه و میره.

یه جلسه میزارن مدیر برنامه ها که اونجا چینار و فریس خیلی جدی و با عصبانیت به همه میگن که ما با رابطه ای نداشتیم فقط واسه اینکه علی راضی بشه واسه بازی این دروغو گفتیم و میگن که به جای علی قراره امیر بازی کنه و ایلکین همراز بازی منصرف شده و قرار یه نفر دیگه بازی کنه. بکیر پیش جولیده میره و میگه فهمیدی الکی بوده رابطه چینار و فریس؟ جولیده میگه واقعا؟ بکیر میگه آره همش نقش بوده اونا اصلا آبشون تو یه جوب نمیره باهم. جولیده حسابی خوشحال می شود و ذوق میکند. فریس شب میره پیش نجات و باهم حرف میزنن و فریس تا به موقعیت پیش میاد کل خانه را میگرده تا ببینه چیز مشکوکی تو خونه نجات پیدا میکنه یا نه که چیزی پیدا نمیکنه. نجات بهش میگه برای استراحت کردن بریم یه هوایی عوض کنیم بریم دورشیم یه روز که فریس قبول میکنه و از اونجایی که فیلمبرداری شیله هستش میگه بریم اونجا ولی از فیلمبرداری چیزی به نجات نمیگه. فردای آن روز تو آژانس فریس وقتی دجله را میبینه تغییر کردن و شیک شدنش را میبینه و تحسینش میکنه و میگه من میرم امروز شیله باید چشم و گوش من اینجا باشی هر اتفاقی افتاد بهم میگی.

فریس و نجات به سمت شیله حرکت میکنن. باریش و برن تو ست فیلمبرداری نشستن و درحال حرف زدن هستن که برن به باریش میگه به خبرچین تو آژانسه هنوز معلوم نیست کیه هرچی میشه به خبرنگارا میگه، دوست برن بهش زنگ میزنه و میگه با دجله چیکار کردی؟ برن میگه هنوز هیچی هنوز چیزی به ذهنم نرسیده. تو فضای مجازی میبینن که دوباره خبر بازی کردن امیر پخش شده و همه عصبی میشن و کنجکاو میشن که کی این خبرارو به اجه میگه. فریس و نجات تو راهن که امیر بهش زنگ میزنه و میگه من میخوام بیام شیله اونجا باهم حرف میزنیم درباره سناریو که فریس قبول میکنه و میگه این خیلی عالیه که امیر بهش میگه آدرس بفرست. فریس تو یه موقعیت به دجله زنگ میزنه و میگه خودتو برسون به شیله کارت دارم امیر داره میاد اینجا از سناریو خوشش اومده، میخواد درباره اش حرف بزنه. دجله میخواد از اتاق بیاد بیرون که کراج میاد به گولین میگه من میرم تا شیله حواست باشه که دجله میگه منم آقا کراج باید سریع خودمو برسونم به شیله اگه میشه منم باهاتون بیام که کراج میگه باشه بیا، گولین حرص میخوره و میگه بازم شانس آورد. فریس به بهانه اینکه سردش شده به نجات میگه سوییچ و یده برم سوئیشرتمو بیارم بپوشم که نجات میگه من خودم میرم میارم واست و فریس تو موقعیت پیش اومده فرار میکنه و از رستوران بیرون میره…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا