خلاصه داستان قسمت ۳۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۳۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران

گلتن به آکیف از تو زندان زنگ میزنه که آکیف با طعنه میگه خوش میگذره؟ اگه چیزی لازم داشتی بگو بیارم زندان و پوزخند میزنه گه گلتن میگه فکر کردی منو از میدون بیرون کردی آره؟ از اون فیلم بازم کپی دارم و دادم به پست تا دو روز آینده میرسه دست عمر اون موقع تو زندان میبینمت آکیف جا میخوره و استرس میگیره. آکیف که تو محله عمر اینا بوده با دیدن ماشین پست به سرعت میره سمت خونه عمر اینا. عمر بسته را تحویل میگیره و میخواد بازش کنه که آکیف از راه میرسه و گرم صحبت میشه سپس سعی میکنه جلوی باز شدن بسته را بگیره اما موفق نمیشه عمر باز میکنه و میبینه که یه روان نویس و تبریک بابت برنده شدن تو المپیاد از طرف یه مدرسه غیرانتفاعی بوده آکیف خیالش راحت میشه و میره سپس به ثریا زنگ میزنه و ماجرارو میگه ثریا استرس میگیره و میگه باید میرفتم کلانتری میگفتم ماجرارو که آکیف میگه خیالت راحت من درسش میکنم به من بسپار همه چیزو. آیلا رفته به خانه نباهت و گریه میکنه و درد و دل میکنه و از کارهای برک و پدرش میگه نباهت سعی میکنه آرومش کنه و باهاش حرف میزنه. آکیف وقتی به خونه میره با شنیدن حرف های آیلا میگه از همون اول حس خوبی به این مرد نداشتم نباهت به آیلا پیشنهاد میده تا به جای عقب کشیدن خودشو محو نکنه از زندگی برک و از فردا بیاد تو کلوب چای سوزان وایسه و شروع کنه به کار کردن آیا قبول میکنه.

شب بعد از رفتن اوگولجان و عمر به سر کار آیبیکه به آسیه میگه دیدی پست آخر ایاسو؟ او میگه نه آیبیکه بهش نشون میده و میگه به نظر من این شعر معنی داره و مخاطبش تویی آسیه زیربار نمیره. صرب با خوندن پست ایاس بهش میگه تو واقعا عاشق شدیا بهتره ماجرای شرط بندیو بهش بگم یه هیجانی بیاد ایاس میگه خودم همه چیز. بهش گفتم صرب جا میخوره ایاس جلوی صرب و یاسمین اعتراف میکنه که عاشق آسیه شده. آسیه تو خواب میبینه که ایاس اومده دم در خونه اش و ازش میخواد از زندگیش نره حتی اگه نمیخواد باهاش وارد رابطه بشه آسیه میگه تو دوست من نیستی چون منم ازت خوشم میاد و بغلش میکنه آسیه از خواب بیدار میشه و میگه این چی بود دیگه من دیدم؟! فردای آن روز آکیف میاد پیش فاطما و میپرسه که ببینه پست بسته آورده یا نه و میره. تو مدرسه بچه ها تو تریا نشستن که یاسمین یه تیشرت دیگه واسه تولگا گرفته که روش نوشته دوست دارم و عکس در قابلمه ست اوگولجان مسخره میکنه و عمر هم وقتی میبینه سوسن یه دستبند بینهایت ست واسش خریده مسخره باری در میارن که دخترها ناراحت میشن و قهر میکنن و میرن. آسیه از اینکه ایاس داره ازش دوری میکنه و حتی بهش سلامم نمیکنه و درباره این تغییر رفتار یهویی به آیبیکه میگه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس (فصل ۱) 

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim (فصل ۲)

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا