خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

چیمن تو فضای مجازی میبینه که یه نفر واسش صفحه باز کرده و درباره او حرف زده و چرت و پرت نوشته او عصبی میشه و میره با مامانش دعوا میکنه که اگه مثل بقیه با من رفتار نمیکردی و پشت من درمیومدی اینجوری نمیشد! او بعد از کمی دعوا کردن از خونه بیرون میزنه. چیمن به دوعا زنگ میزنه و میگه که دعوا کرده و از خونه بیرون زده دوعا میگه چی؟ الان کجایی؟ سپس ازش میخواد تاکسی بگیره بره خونه فاتح اینا چیمن میگه من هیچی پول ندارم بدون هیچی زدم بیرون! دوعا میگه باشه مهم نیست ما زودتر میرسیم خونه سپس به فاتح میگه ما بریم که زودتر برسیم کایهان باهاشون خداحافظی میکنه و میگه شما برین من میزو حساب میکنم سپس از فاتح میخواد درباره کار با پدرش حرف بزنه اونم قبول میکنه. بعد از رفتنشون کایهان به آذرخش زنگ میزنه و بهش میگه که چرا دخترشو ناراحت کرده و از خونه زده بیرون! آنها باهمدیگه کمی بحث میکنن. چیمن تو خونه با دوعا حرف میزنه و واسش ماجرارو تعریف میکنه فاتح میره به مادرش میگه که چیمن با مادرش دعواش شده اومده شب اینجا بمونه او جا میخوره و میگه ما با این چیزا آشنا نیستیم! او موقع خواب به عبداله خان میگه که خواهر دوعا اومده اینجا تو اتاق مهمان میمونه او تعجب میکنه و میپرسه چند روز میمونه؟ پنبه تیکه میندازه که اگه مثل خاله اش باشه که کنگر میخوره لنگر میندازه و میخوابه.

فردای آن روز سر میز صبحانه دیلای مدام درباره چیمن میگه به پنبه و نورسما که پنبه کلافه میشه و میگه کلی کار داریم فعلا ول کن این موضوعو باید به کارها برسیم قرار بیان جنازه ببینن! نورسما میگه من یه جا کار دارم یه ساعته میرم و میام پنبه اولش غر میزنه اما بعدش میگه باشه. نورسما حاضر میشه و به دفتر کار شعله میره اونجا با امید روبرو میشه و ازش به خاطر بد-فر زدنشون شب عروسی معذرت خواهی میکنه و خطاطی که واسش کرده را بهش میده امید خوشحال میشه و میگه بریم یه دور بزنیم با موتور نورسما ناراحت میشه که امید میگه قصد بدی نداشتم ببخشید نورسما میگه باشه اشکالی نداره میبخشم سپس قبول میکنه باهم یخورده وقت بگذرونن. تو شرکت عبداله خان با فاتح، عامر و مصطفی جلسه کاری گذاشتن. مصطفی از پدرش میخواد یکی از پروژههای کاریو به او بسپاره که عبداله میگه تو نمیتونی بزار خود فاتح انجام بده مصطفی ناراحت میشه و میگه وقتی قرار نیست من کاری کنم چرا باید بیام تو جلسه ها؟ و با ناراحتی از اتاق میره.

عامر به دنبالش میره و اونو به اتاقش میبره و باهاش حرف میزنه. مصطفی درد و دل میکنه و میگه بابا از اول اینجوری بوده با من و گریه میکنه و از خاطرات کودکیش میگه که عامر هم گریه اش میگیره فاتح بعد از چند دقیقه به اتاق میره و میگه که بابا کارت داره برو اتاقش. مصطفی میره و عبداله خان میگه که تعمیر و سرویس کشتی و فروشش پای تو کارهای اون زمینم تو بکن مصطفی خوشحال میشه و میگه که خوب از پسش برمیاد و میره. تو خونه پنبه خانم همه اومدن تا چهار دوعارو ببینن. هرکی میاد از حجم کم جهاز تعجب میکنه پنبه از آذرخش میفهمه که شعله میخواد بره آلمان واسه همین نتونسته بیاد. بعد از تموم شدن مراسم به عبداله خان خبر میدن که هتل تو آلمان آتیش گرفته عبداله خان میگه سریعا واسش بلیط بگیرن که خودش بره. او به پنبه اطلاع رسانی میکنه که پنبه سوء تفاهم واسش پیش میاد و فکر میکنه با شعله داره میره. او عصبی میشه و به خانه آذرخش میره و با چشمانی گریان میگه باید یه موضوعیو باهاتون درمیون بزارم که عبداله خان با شعله خانم در ارتباطه. آنها شوکه میشن که پنبه میگه باهم میخوان برن آلمان همان موقع شعله وارد خانه میشه و میگه با چیمن حرف زدم. پنبه با دیدنش جا میخوره و میگه مگه شما نرفتین آلمان؟ شعله جا میخوره که پنبه از شرمندگی سرشو پایین میندازه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا