خلاصه داستان قسمت ۱۳۳ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۳۳ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۳۳ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۳۳ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۳۳ سریال ترکی شربت زغال اخته

نیلای قبل از اومدن شعله از دفتر کارش و قرارهای کاریش عکس میگیره و میره. شعله باهاش دعوا میکنه که این چه کاری بود کردی؟ او میگه تازه اولشه من باهات لج افتادم و میره. نورسما به مغازه ای که امید راه انداخته میره و اونجارو به نورسما نشون میده نورسما حسابی خوشش اومده و میگه چقدر قشنگه اینجا! حکمت و دخترش کوثر به اونجا اومدن و پنبه باهاشون صحبت میکنه و از فاتح تعریف میکنه و قصد داره فاتح را با اون کوثر اوکی کنه دوعا متوجه میشه و میره تو اتاق جمره فاتح بعد از کمی نشستن مادرشو صدا میزنه تا باهاش حرف بزنه و میگه من دیگه نمیام اونجا بشینم چیزیم که تو سرت هست نمیشه برو بگو برن پنبه بهش میگه تا وقتیکه من زنده ام و میره. مهری با چیمن رفته آرایشگاه و موهاشو  رنگ کرده که سولماز وقتی میبینه حسابی خوشش میاد و ازش تعریف میکنه که خیلی قشنگ شده. نیلای تک به تک به شماره های دفتر کار شعله زنگ میزنه و بهشون میگه که این زن، زن درستی نیست برای پر شوهر من دندون تیز کرده بود وقتی زندگیشونو ریخت بهم و دید دیگه چیزی که میخواد نمیتونه به دست بیاره واسه شما دندون تیز کرده مراقب باشین و قطع میکنه. فاتح پیش دوعا میره و او میگه مامانت داره واست شوهر پیدا میکنه آره؟

فاتح میگه نه بابا این چه حرفیه! دوعا میگه من بچه نیستم! همه تو سالن پایین جمع میشن که اونجا نورسما میگه روزگار دعوتتون کرده واسه جشن سال نو اونا میگن ما که نمیایم اما پنبه میگه چرا نریم؟ بچه دعوتمون کرده میریم همه جا میخورن. شب پنبه میره تو اتاق جمره که دوعا سر اینکه داره واسه فاتح زن جور میکنه باهاش دعوا میکنه که صداشون میره بالا فاتح میره اونجا و میگه چیکار دارین میکنین؟ دوتا بچه اینجا خوابه! بحث ازدواج دوعا و فاتح به وسط کشیده میشه که اونجا دوعا میفهمه او هنوز کارهای ازدواجو نکرده و ناراحت میشه و میره تو اتاقش تا وسایلشو جمع کنه با جمره بره اما فاتح جلوشو میگیره و دعواشون به همبستر شدن ختم میشه. فردای آن روز دوعا میگه من نمیتونم بدون عقد اینجا بمونم دیگه فاتح میگه دیشب به یوسف زنگ زدم کارهاش داره آماده میشه عقد میکنیم یه مدت به مامانم نمیگیم دوعا قبول میکنه و همدیگرو بغل میکنن. چیمن به کافه ای رفته که اونجا اتفاقی غمزه دوست دختر مته خان را با یه نفر دیگه میبینه و عکس میگیره ازش سپس به چیمن و بعد به مته خان میگه. مته خان با دیدن عکس ازش تشکر میکنه و میگه کمک بزرگی بهم کردی ممنون.

تو شرکت فاتح متوجه میشه که پدرش قرارداد کاریشو امضاء نکرده و میگه باید برایش کنم او پیش عامر عموش میره و بهش میگه بابا داره با این کارش مثلا منو تنبیه میکنه اما عامر میگه نه اینجوری نیست من میرم باهاش حرف میزنم. شعله تو دفتر کارش میبینه چند نفر زنگ زدن و مراسمشونو کنسل کردن که او تعجب کرده. پنبه و زلفی رفتن به رستوران مصطفی و بهش تو جمع و جور کردن اونجا کمک میکنن. لمان میاد و بهش میگه نکنه سحر و جادوتون کردن؟ آنها به سرعت به خانه برمیگردن و شروع میکنن به گشتن خونه. دوعا پیش مادرش رفته و از اتفاق های تو خونه بهش میگه و متوجه میشه که آذرخش و ارطغرل وارد رابطه شدن که حسابی خوشحال میشه و تبریک میگه. عامر میره پیش عبداله خان و باهاش درباره حرف های فاتح حرف میزنه که عبداله خان میگه بحث تنبیه کردن نیست بحث اینه که نمیخواد دیگه بدون فکر کردن امضاء کنم باید خودم بررسی کنم. زلفی ناخن پیدا میکنه تو دستشویی که آنها فکر میکنن طلسم و دعاست ولی نیلای میاد و میگه اون ناخن پسر منه که نگه داشتم! انها خنده شون میگیره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا